Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
electric equipment
U
تجهیزات الکتریکی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
electrostatic
U
ذخیره سازی داده به صورت ناحیههای بار الکتریکی کوچک روی وسیله الکتریکی
PSU
U
مدار الکتریکی که حاوی ولتاژ مستقیم است و نیز سطح دلتادی از منبع جریان به سایر مدارهای الکتریکی
adopted types
U
انواع تجهیزات مورد قبول انواع تجهیزات قبول شده
foreign military sales
U
فروش نظامی خارجی فروش مواد و تجهیزات فروش مواد و تجهیزات نظامی به خارجیان
electrical and otherwise
U
الکتریکی و غیر الکتریکی
anti-
U
ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
acoutrement
U
تجهیزات
accouterments
U
تجهیزات
accouterment
U
تجهیزات
equipments
U
تجهیزات
devices
U
تجهیزات
device
U
تجهیزات
parrots
U
تجهیزات ای اف اف
rigged
U
تجهیزات
rig
U
تجهیزات
parrot
U
تجهیزات ای اف اف
parroted
U
تجهیزات ای اف اف
parroting
U
تجهیزات ای اف اف
rigs
U
تجهیزات
materiel
U
تجهیزات
transfer equipment
U
تجهیزات
instrumentation
U
تجهیزات
fixture
U
تجهیزات
appliance
U
تجهیزات
appliances
U
تجهیزات
equipment
U
تجهیزات
plants
U
تجهیزات کارگاه
ventilating equipment
U
تجهیزات تهویه
radar equipment
U
تجهیزات رادار
standby equipment
U
تجهیزات جانشینی
output equipment
U
تجهیزات خروجی
peripheral equipment
U
تجهیزات جنبی
mechanical equipment
U
تجهیزات مکانیکی
protective equipment
U
تجهیزات حفافتی
war material
U
تجهیزات جنگی
individual aquipment
U
تجهیزات انفرادی
garage equipment
U
تجهیزات گاراژ
turning attachment
U
تجهیزات تراشکاری
extra equipment
U
تجهیزات اضافی
illuminating device
U
تجهیزات روشنایی
telephone equipment
U
تجهیزات تلفن
technical equipment
U
تجهیزات فنی
switching device
U
تجهیزات سوئیچینگ
machine equipment
U
تجهیزات ماشین
plant
U
تجهیزات کارگاه
outfit
U
تجهیزات حفاری
critical materials
U
تجهیزات مهم
ancillary equipment
U
تجهیزات اضافی
capital equipments
U
تجهیزات سرمایهای
accessory equipment
U
تجهیزات یدکی
mobilization
U
تجهیزات قوا
ancillary equipment
U
تجهیزات جانبی
ancillary equipment
U
تجهیزات پیرامونی
equipment logbook
U
دفتر تجهیزات
auxiliary equipment
U
تجهیزات جانبی
outfits
U
تجهیزات حفاری
cryptoequipment
U
تجهیزات رمز
auxiliary equipment
U
تجهیزات کمکی
assembly fixture
U
تجهیزات مونتاژ
handling equipment
U
تجهیزات بار
cam turning attachment
U
تجهیزات تراش بادامک
measuring device
U
تجهیزات اندازه گیری
core blowing equipment
U
تجهیزات دمیدن هسته
basic end item
U
تجهیزات ووسایل اولیه
table of organization and equipment (toe
U
جدول سازمان و تجهیزات
mobile lubricating equipment
U
تجهیزات روغنکاری متحرک
plant records
U
امار تجهیزات کارگاه
die sinking attachment
U
تجهیزات فرز حدیده
pattern milling attachment
U
تجهیزات فرز مدل
paint spraying equipment
U
تجهیزات رنگ پاشی
original equipment manufacturer
U
سازنده تجهیزات اصلی
oil reclamation equipment
U
تجهیزات احیا روغن
nitriting equipment
U
تجهیزات ازت دهی
precision measuring equipment
U
تجهیزات سنجش دقیق
producer durable equipment
U
تجهیزات با دوام تولیدی
data terminal equipment
U
تجهیزات ترمینال داده
data communications equipment
U
تجهیزات ارتباطات داده ها
peripheral equipment operator
U
متصدی تجهیزات جانبی
mold making equipment
U
تجهیزات قالب سازی
ingot conveying device
U
تجهیزات انتقال شمش
grinding attachment
U
تجهیزات سنگ سمباده
shuttle
U
بردن افرادو تجهیزات
forming attachment
U
تجهیزات تراش پروفیل
defense articles
U
اماد و تجهیزات دفاعی
x ray equipment
U
تجهیزات اشعه رونتگن
accoutre
U
با تجهیزات اماده نمودن
shuttles
U
بردن افرادو تجهیزات
arsenal
U
ساختمان تجهیزات نظامی
shuttled
U
بردن افرادو تجهیزات
panoply
U
تجهیزات و ارایش کامل
equipment logbook
U
دفترچه خدمتی تجهیزات
magazine feeding attachment
U
تجهیزات تغذیه مخزن
honing equipment
U
تجهیزات سنگ زنی
induction melting equipment
U
تجهیزات ذوب القائی
emergency brake equipment
U
تجهیزات ترمز اضطراری
cam grinding attachment
U
تجهیزات سنگ زنی قوسی
deadlined equipment
U
لوازم و تجهیزات از کار افتاده
dead storage
U
انبار وسایط نقلیه و تجهیزات
stack
U
ردیف کردن وسایل و تجهیزات
honeywell
U
یک سازنده بزرگ تجهیزات کامپیوتری
assets
U
ابزار تجهیزات مایملک و دارایی
component end item
U
قطعات و اقلام تجهیزات عمده
unisys
U
یک سازنده بزرگ تجهیزات کامپیوتری
stacked
U
ردیف کردن وسایل و تجهیزات
back drilling attachment
U
تجهیزات سوراخ کردن از پشت
well-appointed
U
دارای تجهیزات یا اثاثیهی خوب
stacks
U
ردیف کردن وسایل و تجهیزات
equipment
U
تجهیزات جنگی وسایل الات و ابزار
cutter grinding attachment
U
تجهیزات سنگ زنی قلم تراش
integrated revision
U
بررسی نهایی جداول سازمان و تجهیزات
friendly interface
U
ترکیب تجهیزات ترمینالی وبرنامههای کامپیوتری
motorola
U
سازنده تجهیزات الکترونیکی شامل ریزپردازنده ها
control data corporation
U
یک سازنده بزرگ تجهیزات کامپیوتری cyber
gas electric generating set
U
مولد برق بنزینی- الکتریکی مولد برق گاز الکتریکی
showdowns
U
چیدن کلیه تجهیزات برای بازدید نمایشی
equipment bay
U
محفظه یا جعبهای که تجهیزات الکترونیکی در ان نصب میشود
aircraft role equipment
U
تجهیزات لازم برای انجام ماموریت هواپیما
showdown
U
چیدن کلیه تجهیزات برای بازدید نمایشی
tweaking
U
تنظیم عالی ومیزان نمودن یک قطعه تجهیزات
tweak
U
تنظیم عالی ومیزان نمودن یک قطعه تجهیزات
tweaks
U
تنظیم عالی ومیزان نمودن یک قطعه تجهیزات
tweaked
U
تنظیم عالی ومیزان نمودن یک قطعه تجهیزات
trigraph
U
حروف رمز سه گانه مربوط به کد فنی تجهیزات انفرادی
footprints
U
شکل و سطح لازم برای قطعهای از تجهیزات جای کامپیوتر
footprint
U
شکل و سطح لازم برای قطعهای از تجهیزات جای کامپیوتر
radio sheck
U
یک سازنده و توزیع کننده تجهیزات الکترونیکی شامل سیستمهای ریزکامپیوتر
downtime
U
پریودی که تجهیزات موردنظردراثر نقص فنی از فعالیت بازمانده است
so
U
علامتی برای معین کردن قابلیتهای فقط فرستادنی تجهیزات
pcm
U
تلفیق رمزضربان Compatible Plug شرکت تولید تجهیزات کامپیوتری anufacturerodulation
decus
U
Society Users EqupmentComputer Digital انجمن استفاده کنندگان تجهیزات کامپیوتری
power house building
U
ساختمانهائی که برای نصب ونگهداری تجهیزات نیروی برق بکار می روند
foreign excess
U
تجهیزات نظامی که از مصرف داخلی اضافه تر بوده و به خارج ارسال یا فروخته می شوند
fallout
U
خرابی مولفههای الکترونیکی که به هنگام کنترل کیفی یک قطعه جدید از تجهیزات به وقوع می پیوندد
bundle
U
بستهای که حاوی کامپیوتر و نرم افزار و تجهیزات جانبی آن است که با قیمت مخصوص فروخته میشود
bundles
U
بستهای که حاوی کامپیوتر و نرم افزار و تجهیزات جانبی آن است که با قیمت مخصوص فروخته میشود
bundling
U
بستهای که حاوی کامپیوتر و نرم افزار و تجهیزات جانبی آن است که با قیمت مخصوص فروخته میشود
accumulated depreciation
U
کل مقدار پولی که شرکت یا سازمان می تواند از ارزش ماشین یا تجهیزات به دلیل مستهلک شدن کسر کند
collimate
U
تنظیم کردن هرنوع تجهیزات اپتیکی برای داشتن پرتو نوری موازی از یک منبع نقطهای نور یا برعکس
beach gear
U
وسایل پیاده کردن بار وسایل تخلیه کشتی تجهیزات اسکله
claimant agency
U
شعبه کارپردازی شعبه تعیین امادو تجهیزات عمومی ارتش
serviceability criteria
U
وضعیت امادگی تجهیزات وضعیت قابلیت استفاده ازوسایل
two way telephone equipment
U
تجهیزات مکالمه متقابل تاسیسات مکالمه تلفنی
electrotechnical
U
الکتریکی
electrical
U
الکتریکی
electric
U
الکتریکی
static breeze
U
وزش الکتریکی
electrical bounding
U
اتصال الکتریکی
electric wave
U
موج الکتریکی
charges
U
بار الکتریکی
electrical breeze
U
وزش الکتریکی
all electric
U
تماما" الکتریکی
electrical angle
U
زاویه الکتریکی
electric wind
U
باد الکتریکی
electric welding
U
جوشکاری الکتریکی
electrifying
U
الکتریکی کردن
air dielectric
U
دی الکتریکی هوا
electrical analogue
U
مشابهات الکتریکی
charge
U
بار الکتریکی
hot seat
U
صندلی الکتریکی
electrical interface
U
تداخل الکتریکی
electrical model
U
مدل الکتریکی
electrical conduction
U
رسانش الکتریکی
electrical prospecting
U
کاوش الکتریکی
electrical resistivity
U
مقاومت الکتریکی
electrical schematic
U
نمودار الکتریکی
electrical transcription
U
ضبط الکتریکی
electric unit
U
واحدهای الکتریکی
electrise
U
الکتریکی کردن
electro erosion
U
فرسایش الکتریکی
spark erossion
U
فرسایش الکتریکی
electroplating
U
ابکاری الکتریکی
electrical
U
سیستم الکتریکی
electrical insulator
U
عایق الکتریکی
electrical degree
U
درجه الکتریکی
electrical conductance
U
رسانایی الکتریکی
electrical conductivity
U
هدایت الکتریکی
electrical conductivity
U
رسانندگی الکتریکی
electric shocks
U
شوک الکتریکی
electric shock
U
شوک الکتریکی
electrical connections
U
اتصالات الکتریکی
electric traction
U
قوه الکتریکی
electric component
U
قطعه الکتریکی
electric clock
U
ساعت الکتریکی
electric circuit
U
مدار الکتریکی
electric charge
U
بار الکتریکی
electric bulb
U
لامپ الکتریکی
electric break down
U
شکست الکتریکی
electric brake
U
ترمز الکتریکی
electric balance
U
تعادل الکتریکی
electric attraction
U
جاذبه الکتریکی
electric connection
U
اتصال الکتریکی
electric constant
U
ثابت الکتریکی
electric contact
U
کنتاکت الکتریکی
electric resistance
U
مقاومت الکتریکی
electric primer
U
چاشنی الکتریکی
electric potential
U
پتانسیل الکتریکی
electric machine
U
ماشین الکتریکی
electric discharge
U
تخلیه الکتریکی
electric coupling
U
پیوست الکتریکی
electric coupling
U
تزویج الکتریکی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com