English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 136 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
collective fire U تجمع اتش جنگ افزارها اتش جمع
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
custody U مسئولیت کنترل و انتقال ودسترسی به جنگ افزارها مسئولیت حفافت و کنترل جنگ افزارها و اسناد انها
clandestine assembly area U منطقه تجمع قوای زیرزمینی منطقه تجمع نیروی پنهانی
weapon system U سیستم جنگ افزارها
weapons assignment U مامورکردن جنگ افزارها
weaponary U تسلیحات جنگ افزارها
weapon system U مدل جنگ افزارها
wears U فرسایش خوردگی جنگ افزارها
wear U فرسایش خوردگی جنگ افزارها
wear tables U جداول سایش جنگ افزارها
employment U کاربرد نیروها یا جنگ افزارها استفاده از
materiel readiness U میزان امادگی جنگ افزارها وتجهیزات
POSIX U استاندارد که یک سری سرویس سیستم عامل را شامل میشود. نرم افزاری که با استاندارد DOSIX کار میکند و بین سخت افزارها ارسال میشود
public meeting U تجمع
accumulations U تجمع
accumulation U تجمع
assembly U تجمع
congestion U تجمع
aggregation U تجمع
associations U تجمع
forming up U تجمع
association U تجمع
assembly area U منطقه تجمع
line official U داور خط تجمع
traffics U تجمع مدافعان
furunculosis U تجمع چندکورک
trafficking U تجمع مدافعان
trafficked U تجمع مدافعان
traffic U تجمع مدافعان
accumulation point U نقطه تجمع
turout U تجمع پرسنل
swarmer U تجمع کننده
capital agglomeration U تجمع سرمایه
collecting point U منطقه تجمع
assembling area U منطقه تجمع
rendezvous area U منطقه تجمع
hive U مرکز تجمع
pigmentation U تجمع رنگدانه ها در بافتها
boat rendezvous area U منطقه تجمع قایقها
concentration camps U منطقه تجمع اسرا
dust laden U تجمع گرد وغبار
concentration camp U منطقه تجمع اسرا
rallying point U محل تجمع مجدد
rendezvous area U منطقه تجمع موقت
unlawful assembly U تجمع غیر قانونی
pipe the side U تجمع گارد احترام
number forward U مهاجمان تک رو پشت خط تجمع
loose forward U مهاجم تک رو پشت خط تجمع
line backing U دفاع پشت خط تجمع
coagulation U تجمع مواد در یک ناحیه
line backer U مدافع پشتیبان خط تجمع
association U تداعی معانی تجمع
rallying points U محل تجمع مجدد
associations U تداعی معانی تجمع
hiked U گرفتن توپ درشروع تجمع
hikes U گرفتن توپ درشروع تجمع
recalls U دستور تجمع قوا دادن
broken field U محوطه دفاعی فراسوی خط تجمع
recalled U دستور تجمع قوا دادن
recall U دستور تجمع قوا دادن
bomb cemetery U محل تجمع بمبهای فاسد
hike U گرفتن توپ درشروع تجمع
sacking U حمله به مهاجم پشت خط تجمع
sick call U تجمع برای رفتن به بهداری
hydrothorax U تجمع مایع در حفره جنب
pipe the side U فرمان تجمع گارد احترام
coil up U تجمع ستون در راحت باش
casual water U تجمع موقتی اب روی زمین
hiking U گرفتن توپ درشروع تجمع
dummies U گول زدن حریف در تجمع
dummy U گول زدن حریف در تجمع
prisoner of war cage U محل تجمع اولیه اسرای جنگی
convoy assembly port U بندر محل تجمع ستون موتوری
convoy assembly port U بندر محل تجمع کاروان دریایی
hookup U تجمع بعضی چیزها برای منظورخاصی
huddling U گردهمایی کوتاه بازیگران پیش از تجمع
rioting U تجمع سه نفر یا بیشتر جهت ایجاداغتشاش
huddle U گردهمایی کوتاه بازیگران پیش از تجمع
flares U پاس کوتاه به مدافع پشت تجمع
rioted U تجمع سه نفر یا بیشتر جهت ایجاداغتشاش
snap U روش بازگرداندن توپ به بازی از تجمع
snapped U روش بازگرداندن توپ به بازی از تجمع
snapping U روش بازگرداندن توپ به بازی از تجمع
snaps U روش بازگرداندن توپ به بازی از تجمع
riot U تجمع سه نفر یا بیشتر جهت ایجاداغتشاش
huddles U گردهمایی کوتاه بازیگران پیش از تجمع
huddled U گردهمایی کوتاه بازیگران پیش از تجمع
to recall the troops from Mali U دستور تجمع قوا را از کشورمالی دادن
flare U پاس کوتاه به مدافع پشت تجمع
riots U تجمع سه نفر یا بیشتر جهت ایجاداغتشاش
spermatheca U کیسه محل تجمع منی درحشرات ماده
spermathecal U کیسه محل تجمع منی درحشرات ماده
gabfest U تجمع غیر رسمی جهت گفتگوهای عمومی
forming up U تجمع و سازمان دادن یکان جمع شدن
nails U حمله به توپ دار به ویژه درپشت خط تجمع
encroaching U قرار دادن غیرمجاز بدن جلوتراز خط تجمع
assembly order U دستورتعمیر دستور جمع شدن درنقطه تجمع
nailed U حمله به توپ دار به ویژه درپشت خط تجمع
nail U حمله به توپ دار به ویژه درپشت خط تجمع
ashless dispersant oil U نوعی روغن معدنی که مانع تجمع ناخالصیها میگردد
standoff half U بازیگر میانی پشت خط تجمع برای دریافت توپ
wing forward U هریک از دومهاجم بیرون ردیف دوم یاسوم در تجمع
cosmopolis U شهر بین المللی مرکز تجمع نژادهای مختلف
backfield line U خطی که یک یارد پشت خط تجمع مهاجمان قرار دارد
accretion هر تجمع لای شن ماسه و غیره که بوسیله جریان آب ایجاد شود
blind side U سمتی که بازیگر متوجه ان نیست سمت خط تجمع نزدیک به خط مماس
sacks U حمله کردن به مهاجم پشت خط تجمع پیش از انکه بتواندپاس بدهد
sacked U حمله کردن به مهاجم پشت خط تجمع پیش از انکه بتواندپاس بدهد
ball back U ضربه تصادفی با پا به توپ که از مرز بیرون برود ومنتج به تجمع شود
sack U حمله کردن به مهاجم پشت خط تجمع پیش از انکه بتواندپاس بدهد
glaciology U علمی که در باره تجمع برف ویخ و انجماد در دورههای یخبندان بحث میکند
square in U پاس با دویدن دریافت کننده توپ به جلو و تغییر مسیر به کنار و به موازات خط تجمع
coalitions U در ارتباطات بین المللی این کلمه به تجمع چنددولت به منظور وصول به هدف مشترک
coalition U در ارتباطات بین المللی این کلمه به تجمع چنددولت به منظور وصول به هدف مشترک
scrambling U دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
scramble U دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
scrambles U دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
scrambled U دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
marshalling U تجمع جمع شدن دور هم مجتمع شدن یکانها در عملیات اب خاکی
vlsi U مجتمع سازی درمقیاس بسیار بزرگ تجمع مقیاس بسیار وسیع
find touch U بیرون فرستادن توپ نزدیک خط دروازه برای تجمع نزدیک
marshaller U هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
rallying points U محل تجمع برای تجدید قوا محل جمع اوری یکانها یا خودروها
rallying point U محل تجمع برای تجدید قوا محل جمع اوری یکانها یا خودروها
medical assemblage U مرکز جمع اوری پزشکی مرکز تجمع بیماران
quick count U کوتاه کردن علامتهای قراردادی بوسیله مهاجم میانی در خط تجمع بمنظورغافلگیر کردن تیم مدافع
rallied U تجمع برای تجدید قوایا تجدید سازمان
rallies U تجمع برای تجدید قوایا تجدید سازمان
rally U تجمع برای تجدید قوایا تجدید سازمان
capitalization U تبدیل به سرمایه کردن تجمع سرمایه
concentration area U منطقه تمرکز عده ها منطقه تجمع
pack U گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
packs U گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
lied U زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lies U زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
lie U زاویه نقطه وصل دسته چوب هاکی به تیغه زاویه نقطه وصل دسته به سر چوب گلف منطقه تجمع ماهیها
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com