Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (34 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
terrain spotting
U
تجسس کردن زمین
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
searches
U
تجسس کردن
feedout
U
تجسس کردن
searched
U
تجسس کردن
search
U
تجسس کردن
searchingly
U
تجسس کردن
scan
U
تجسس کردن بارادار
surveillance
U
تجسس بررسی کردن
scans
U
تجسس کردن بارادار
scanned
U
تجسس کردن بارادار
snooping
U
نگاه تجسس امیز کردن
snoops
U
نگاه تجسس امیز کردن
visit and search
U
بازدید و تجسس کردن ناو
snoop
U
نگاه تجسس امیز کردن
snooped
U
نگاه تجسس امیز کردن
inductive earthing
U
زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
investigate
U
تحقیق کردن تجسس کردن
indagate
U
تجسس کردن رسیدگی کردن
investigates
U
تحقیق کردن تجسس کردن
investigated
U
تحقیق کردن تجسس کردن
investigating
U
تحقیق کردن تجسس کردن
sweep
U
تجسس منطقه با رادار مین روبی کردن پاک کردن منطقه عملیات پاک سازی
mine watching
U
عملیات تجسس و پیدا کردن مین یا مراقبت از مین گذاری دشمن
searches
U
تجسس تفتیش کردن وارسی کردن وارسی
searchingly
U
تجسس تفتیش کردن وارسی کردن وارسی
searched
U
تجسس تفتیش کردن وارسی کردن وارسی
search
U
تجسس تفتیش کردن وارسی کردن وارسی
equivoque
U
تجسس
searches
U
تجسس
equivoke
U
تجسس
searchingly
U
تجسس
indagation
U
تجسس
scanned
U
تجسس
scans
U
تجسس
investigations
U
تجسس
scan
U
تجسس
searched
U
تجسس
search
U
تجسس
investigation
U
تجسس
investigations
U
تجسس وارسی
surveillant
U
تجسس کننده
air search
U
تجسس هوایی
researches
U
تجسس تحقیق
chemical survey
U
تجسس شیمیایی
espial officer
U
افسر تجسس
researching
U
تجسس تحقیق
research
U
تجسس تحقیق
researched
U
تجسس تحقیق
ground surveillance
U
تجسس زمینی
investigation
U
تجسس وارسی
ranging
U
تجسس کردن منطقه هدف با هواپیما یا گشت زنی در منطقه هدف
search and rescue
U
عملیات تجسس و نجات
specific search
U
تجسس اختصاصی منطقه
surveillance radar
U
رادار تجسس هدف
air surveillance
U
تجسس واکتشاف هوایی
combat surveillance
U
تجسس میدان رزم
radiological survey
U
تجسس تشعشع اتمی
search attack unit
U
یکان تجسس و تک ضدزیردریایی
target aquisition
U
سیستم تجسس هدف
pararescue team
U
تیم تجسس و نجات
sector of search
U
منطقه تجسس رادار
seeker
U
رادار تجسس هدف
antisubmarine search
U
عملیات تجسس ضد زیردریایی
counter surveillance
U
عملیات ضدمراقبت و تجسس دشمن
search mission
U
ماموریت تجسس زمینی به وسیله هواپیما
sweep
U
تجسس هوایی سریع منطقه دشمن
spiral scanning
U
مراقبت و تجسس منطقه به طور مارپیچی
clowning
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
ground return
U
انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
touch judge
U
هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
clowned
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clown
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowns
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
pancake
U
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
pancakes
U
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
center field
U
قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
hercules
U
نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
geotaxis
U
گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
frost heave
U
برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
regulus
U
نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
honest john
U
نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
off side
U
سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
nap of the earth
U
از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
target cap
U
گشتی هوایی رزمی مخصوص تجسس منطقه هدف
intercepting search
U
کاوش برای رهگیری هوایی تجسس با رادار به منظوررهگیری
to break up
U
از هم جدا شدن
[پوسته زمین]
[زمین شناسی]
geognosy
U
زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
tellurian
U
ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
perelotok
U
زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
sergeants
U
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
rolling terrain
U
زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
sergeant
U
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
styx
U
نوعی موشک زمین به زمین دریایی
ground
U
زمین کردن
grounding
U
زمین کردن
paralysed
U
زمین گیر کردن خنثی کردن
paralyzed
U
زمین گیر کردن خنثی کردن
paralyzes
U
زمین گیر کردن خنثی کردن
paralyzing
U
زمین گیر کردن خنثی کردن
paralysing
U
زمین گیر کردن خنثی کردن
paralyses
U
زمین گیر کردن خنثی کردن
paralyse
U
زمین گیر کردن خنثی کردن
to cultivate land
U
زمین را کشت کردن
dig , in
U
گود کردن زمین
searchingly
U
مراقبت کردن از زمین
geodesy
U
مساحی کردن زمین
to dig out
U
گود کردن زمین
searchingly
U
کاوش کردن زمین
to clear land
U
زمین راصاف کردن
searches
U
کاوش کردن زمین
searches
U
مراقبت کردن از زمین
searched
U
کاوش کردن زمین
searched
U
مراقبت کردن از زمین
dibble
U
گود کردن زمین
search
U
کاوش کردن زمین
search
U
مراقبت کردن از زمین
terrain spotting
U
دیدبانی کردن زمین
harrow
U
صاف کردن زمین
harrows
U
صاف کردن زمین
protective earthing
U
زمین کردن حفافتی
peneplane
U
فرسوده کردن زمین
to till the soil
U
زمین را کشت کردن
peneplain
U
فرسوده کردن زمین
to work the land
U
زمین را زراعت کردن
covenant runing with land
U
شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
harrows
U
باچنگک زمین را صاف کردن
neutral earth
U
زمین کردن نقطه صفر
grub
U
زمین کندن جستجو کردن
harrow
U
باچنگک زمین را صاف کردن
grubbed
U
زمین کندن جستجو کردن
photo imagery
U
عکس برداری کردن از زمین
grubs
U
زمین کندن جستجو کردن
no man's land
U
زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying
U
پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
redstone
U
موشک زمین به زمین رداستون
pervious ground
U
زمین تراوا زمین نفوذپذیر
lacrosse
U
نوعی موشک زمین به زمین
pershing
U
موشک زمین به زمین پرشینگ
bedraggle
U
روی زمین کشیدن و چرک کردن
geologize
U
مطالعه علم زمین شناسی کردن
geologize
U
ازنظر زمین شناسی بازرسی کردن
biosphere
U
قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
soil improvement
U
بهتر کردن جنس زمین برای بارگذاری
hovering
U
پرواز کردن نزدیک زمین به طور ثابت
reclaim
U
نجات دادن زمین بایر را دایر کردن
reclaimed
U
نجات دادن زمین بایر را دایر کردن
reclaiming
U
نجات دادن زمین بایر را دایر کردن
reclaims
U
نجات دادن زمین بایر را دایر کردن
peg out
U
کوبیدن میخ چوبی در زمین پیاده کردن
little john
U
موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
talik
U
زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
contour flight
U
پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
bow line
U
نوعی گره برای متصل کردن هواپیما به زمین
clips
U
سد کردن راه حریف از پشت باانداختن خود به زمین
clippings
U
سد کردن راه حریف از پشت باانداختن خود به زمین
clip
U
سد کردن راه حریف از پشت باانداختن خود به زمین
clipped
U
سد کردن راه حریف از پشت باانداختن خود به زمین
dropping
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose
U
دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
permafrost
U
لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
critical point
U
نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
telling
U
مخابره اطلاعات به دست امده از تجسس هوایی به یکانهای پدافند هوایی
radar scan
U
تجسس بوسیله رادار میدان مراقبت رادار
reventment
U
روکش کردن سطح زمین به منظور جلوگیری از فرسایش ناشی از باد و باران
geomagnetism
U
نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
topography
U
نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
sector scan
U
کاوش منطقهای با رادار تجسس منطقهای
hydrographer
U
نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
surface to surface missile
U
موشک زمین به زمین
ground resolution
U
قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
He had a nast fall.
U
بد جوری خورد زمین ( زمین بدی خورد )
everglade
U
قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی
descentheight
U
ارتفاع لازم از سطح زمین برای کم کردن از ارتفاع هواپیما
fumbled
U
از کف دادن اتفاقی توپ اشتباه کردن در کنترل توپ گوی لاکراس به زمین افتاده
fumbles
U
از کف دادن اتفاقی توپ اشتباه کردن در کنترل توپ گوی لاکراس به زمین افتاده
fumble
U
از کف دادن اتفاقی توپ اشتباه کردن در کنترل توپ گوی لاکراس به زمین افتاده
chemical survey
U
بررسی منطقه از نظر شیمیایی تجسس از نظر وجود عوامل شیمیایی
send in
U
وارد کردن بازیگر به زمین فرستادن بازیگر به میدان
air search attack unit
U
تیم تجسس و نابودی هوایی تیم تک اکتشافی هوایی
lap
U
یک دور کامل زمین اسبدوانی تمام کردن یک دور اسبدوانی رسیدن به اسب جلویی تمام کردن یک دور
lapped
U
یک دور کامل زمین اسبدوانی تمام کردن یک دور اسبدوانی رسیدن به اسب جلویی تمام کردن یک دور
surface-to-surface
U
موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
earth's attraction
U
جاذبه زمین قوه جاذبه زمین
surface to surface
U
موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
interlook dormant period
U
زمان توقف دستگاه رادار مدت زمان توقف کار تجسس رادار
circular scanning
U
مراقبت دایرهای منطقه تجسس و مراقبت دایرهای
search jammer
U
تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
laser linescan
U
دستگاه تجسس هدف لیزری دستگاه مراقبت هدف لیزری
surface missile
U
موشک زمین به زمین موشک سطح به سطح موشک سطحی
globe
U
زمین
ground
U
: زمین
rooter
U
زمین کن
floor
U
کف زمین
this earthly round
U
زمین
floored
U
کف زمین
extra terrestrial
U
زمین
domain
U
زمین
domains
U
زمین
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com