Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
proximate analysis
U
تجزیه گروهی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
batches
U
1-گروهی از متن ها که در یک زمان پردازش می شوند 2-گروهی از کارها یا حجمی از داده ها که به عنوان واحدیکتا پردازش میشوند
batch
U
1-گروهی از متن ها که در یک زمان پردازش می شوند 2-گروهی از کارها یا حجمی از داده ها که به عنوان واحدیکتا پردازش میشوند
analysis staff
U
ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
spectrophotometry
U
اسپکتروفتومتر
[در این روش با تجزیه رنگ ها و مقایسه آن نمونه های مرجع، نوع رنگینه بکار رفته مشخص می شود. این روش خصوصا در تجزیه رنگ های فرش های قدیمی و شناخت رنگینه های آن مورد استفاده قرار می گیرد.]
triples
U
سه گروهی
communally
U
گروهی
communal
U
گروهی
gregarious
U
گروهی
triple
U
سه گروهی
congregational
U
گروهی
tripled
U
سه گروهی
group atmosphere
U
جو گروهی
tripling
U
سه گروهی
trimerous
U
سه گروهی
crater analysis
U
تجزیه و تحلیل قیف انفجار تجزیه و تحلیل قیف حاصله از انفجار گلوله ها
intergroup
U
میان گروهی
group theory
U
نظریه گروهی
bulk properties
U
خواص گروهی
corporation
U
گروهی از مردم
group norms
U
هنجارهای گروهی
batch quantity
U
کمیت گروهی
corporations
U
گروهی از مردم
group velocity
U
سرعت گروهی
groupware
U
ابزار گروهی
Republicans
U
جمهوری گروهی
Republican
U
جمهوری گروهی
quadrille
U
رقص گروهی
quadrilles
U
رقص گروهی
team teaching
U
تدریس گروهی
team game
U
بازی گروهی
syntality
U
شخصیت گروهی
sociogram
U
نگاره گروهی
mameluke
U
عضو گروهی
mass media
U
رسانههای گروهی
esprit de corps
U
روح گروهی
group test
U
ازمون گروهی
media
U
رسانههای گروهی
group membership
U
عضویت گروهی
group interview
U
مصاحبه گروهی
group frequency
U
بسامد گروهی
group factors
U
عاملهای گروهی
group dynamics
U
پویش گروهی
group drive
U
محرکه گروهی
group discussion
U
بحث گروهی
gang switch
U
کلید گروهی
group contagion
U
سرایت گروهی
group consciousness
U
اگاهی گروهی
group acceptance
U
پذیرش گروهی
gang punch
U
منگنه گروهی
group pressure
U
فشار گروهی
espirit de corps
U
روحیه گروهی
one shot lubrication
U
روغنکاری گروهی
group structure
U
ساخت گروهی
group selector
U
سلکتور گروهی
clustered devices
U
دستگاههای گروهی
deck switch
U
کلید گروهی
collective protection
U
حفافت گروهی
group printing
U
چاپ گروهی
synecology
U
بوم شناسی گروهی
ring
[algebraic structure]
U
حلقه گروهی
[ریاضی]
marathon
U
جلسه گروهی طولانی
marathons
U
جلسه گروهی طولانی
directive group therapy
U
درمان رهنمودی گروهی
burst
U
گروهی از خطاهای پیاپی .
within group variance
U
پراکنش درون گروهی
bursts
U
گروهی از خطاهای پیاپی .
gang milling cutter
U
دستگاه فرز گروهی
activity group therapy
U
درمان با فعالیت گروهی
cluster controller
U
کنترل کننده گروهی
group occulating light
U
چراغ ناپیوسته گروهی
group identification
U
همانند سازی گروهی
group teaming
U
ریخته گری گروهی
broadside messing
U
ناهار خوری گروهی
particular baptists
U
گروهی از تعمید کنندگان
group casting
U
ریخته گری گروهی
between group variance
U
پراکنش میان گروهی
group teaming plate
U
صفحه ریخته گری گروهی
group rendezvous
U
نقطه الحاق گروهی یا قسمتی
synecologic
U
وابسته به بوم شناسی گروهی
tetraspore
U
گروهی متشکل ازچهار هاگ
ochlocracy
U
حکومت عامه یا گروهی ازمردم
byte
U
گروهی از بیتها یا ارقام باینری
storage pool
U
گروهی از دستگاههای ذخیره مشابه
to be the odd one out
<idiom>
U
نامشابه
[دیگران در گروهی]
بودن
band
U
گروهی از شیارهای دیسک مغناطیسی
retreat
U
انزوا
[گروهی برای مدتی]
gulping
U
گروهی از کلمات معمولا دو بایت
bands
U
گروهی از شیارهای دیسک مغناطیسی
gulp
U
گروهی از کلمات معمولا دو بایت
gulps
U
گروهی از کلمات معمولا دو بایت
gulped
U
گروهی از کلمات معمولا دو بایت
cursor
U
گروهی از کلیدهای کنترل نمایشگر
bytes
U
گروهی از بیتها یا ارقام باینری
cursors
U
گروهی از کلیدهای کنترل نمایشگر
eminence
U
پر مقام
[بالا رتبه]
در گروهی یا پیشه ای
terman group test of mental ability
آزمون گروهی توانایی ذهنی ترمن
to wriggle one's way
U
بزحمت ازمیان گروهی بیرون امدن
lashkar
U
گروهی از قبایل هندی که مسلح باشند
packages
U
گروهی از موضوعات مختلف که با هم ترکیب می شوند
packaged
U
گروهی از موضوعات مختلف که با هم ترکیب می شوند
retreat
U
گوشه نشینی
[گروهی برای مدتی]
be a fifth wheel
<idiom>
U
آدم اضافی یا زاید
[در گروهی از آدمها]
package
U
گروهی از موضوعات مختلف که با هم ترکیب می شوند
media hype
U
تبلیغات اغراق آمیز رسانه های گروهی
fox-hunting
U
شکار روباه بطور گروهی با اسب و تازیها
media circus
U
تبلیغات اغراق آمیز رسانه های گروهی
batch processing
U
سیستم کامپیوتری که قادر به پردازش گروهی از کارهاست
octet
U
گروهی از هشت بیت که به صورت یک واحد باشند
batches
U
گروهی از موضوعات که در یک زمان ایجاد شده اند
batch
U
گروهی از موضوعات که در یک زمان ایجاد شده اند
do one's bit (part)
<idiom>
U
کار گروهی بنا به مقدار وقت واستعداد
fox hunting
شکار روباه بطور گروهی با اسب و تازیها
buzzword
U
کلمهای که بین گروهی از افراد معروف است
odd man out
<idiom>
U
آدم
[چیز]
اضافه یا زاید
[در گروهی از آدمها]
to handle something
U
چیزی را تحت کنترل آوردن
[وضعیتی یا گروهی از مردم]
radical economists
U
منظور گروهی ازاقتصاددانان کلاسیک مانندمالتوس و مارکس میباشد
gulped
U
گروهی از چندین بایت که به عنوان یک واحد در نظرگرفته می شوند
gulps
U
گروهی از چندین بایت که به عنوان یک واحد در نظرگرفته می شوند
gulping
U
گروهی از چندین بایت که به عنوان یک واحد در نظرگرفته می شوند
cpu
U
گروهی از مدارها که توابع ابتدایی کامپیوتر را انجام می دهند
gulp
U
گروهی از چندین بایت که به عنوان یک واحد در نظرگرفته می شوند
colony
U
موسسه ای دور از تمدن برای گروهی از مردم
[مانند زندان]
group
U
کد مشخص کردن شروع و خاتمه گروهی از رگوردهای مربوط به هم یا داده ها
contact party
U
گروهی که برای کسب اطلاعات از یک یکان به جلو اعزام میشود
groups
U
کد مشخص کردن شروع و خاتمه گروهی از رگوردهای مربوط به هم یا داده ها
to call the roll
U
حاضر غایب کردن
[نام افراد در گروهی را بلند خواندن]
motor pool
U
گروهی از وسائط نقلیه برای مقاصد نظامی یا حمل ونقل بنوبت
severance
U
تجزیه
decomposition
U
تجزیه
sequestration
U
تجزیه
parsing
U
تجزیه
anatomies
U
تجزیه
break up
U
تجزیه
resolutions
U
تجزیه
resolution
U
تجزیه
decoupling
U
تجزیه
dialysis
U
تجزیه
break down
U
تجزیه
anatomy
U
تجزیه
disintegration
U
تجزیه
catalysis
U
تجزیه
dissection
U
تجزیه
cracking
U
تجزیه
analyzer
U
تجزیه گر
dissociation
U
تجزیه
dissolution
U
تجزیه
decayed
U
تجزیه
break
U
تجزیه
shake down
U
تجزیه
decaying
U
تجزیه
decays
U
تجزیه
separates
U
تجزیه
decay
U
تجزیه
breaks
U
تجزیه
separated
U
تجزیه
analysis
U
تجزیه
separation
U
تجزیه
separations
U
تجزیه
separate
U
تجزیه
segregation
U
تجزیه
folders
U
گروهی از فایل ها که تحت یک نام ذخیره شده اند مانند دایرکتوری در DOS-MS
enterprises
U
سازمانی که کار یا گروهی ازکارهای مربوط به سایر نقاط جهان را انجام میدهد
enterprise
U
سازمانی که کار یا گروهی ازکارهای مربوط به سایر نقاط جهان را انجام میدهد
folder
U
گروهی از فایل ها که تحت یک نام ذخیره شده اند مانند دایرکتوری در DOS-MS
lombards
U
گروهی از کشور یتانان المانی نژاد که در سده ششم ایتالیارا فتح کردند
osmose
U
نفوذ کردن در بوسیله تراوش تجزیه کردن بوسیله نفوذ تجزیه کردن
instrumental analysis
U
تجزیه دستگاهی
enquire into
U
تجزیه کردن
determine
U
تجزیه کردن
check
U
تجزیه کردن
evaluate
U
تجزیه کردن
study
U
تجزیه کردن
dissect
[analyse]
U
تجزیه کردن
bolt
[examine]
U
تجزیه کردن
assay
U
تجزیه کردن
examine
U
تجزیه کردن
gas analysis
U
تجزیه گاز
frequency analysis
U
تجزیه هارمونی ها
frequency analysis
U
تجزیه فرکانس
fractionating column
U
ستون تجزیه
fibrinolysis
U
تجزیه فیبرین
elution analysis
U
تجزیه شویشی
elemental analysis
U
تجزیه عنصری
electron decay
U
تجزیه الکترون
gravimetric analysis
U
تجزیه وزنی
gravimetrical analysis
U
تجزیه وزنی
explore
U
تجزیه کردن
inspect
U
تجزیه کردن
investigate
U
تجزیه کردن
look into
U
تجزیه کردن
scrutinize
U
تجزیه کردن
survey
U
تجزیه کردن
physical analysis
U
تجزیه فیزیکی
gasometry
U
تجزیه گازی
electrolytic decomposition
U
تجزیه الکترولیت
analyze
[American]
U
تجزیه کردن
parse tree
U
درخت تجزیه
resolution of forces
U
تجزیه نیروها
resolvable
U
تجزیه شدنی
secessionism
U
تجزیه طلبی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com