Perdic | تجزیه شستشوی پلهای | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	stepwise elution analysis U	تجزیه شستشوی پلهای

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	stepped up separation U	حرکت پلهای هواپیماها ارایش پلهای در حرکات هوایی
	brain washing U	شستشوی مغزی
	wash bottle U	بطری شستشوی
	abstersion U	شستشوی زخم
	menticide U	شستشوی مغزی
	acid sludge U	لجن شستشوی با اسید
	wash deck hose U	لوله شستشوی پل ناو
	well development U	توسعه و شستشوی چاه
	bathtubs U	جای شستشوی بدن درحمام
	bathtub U	جای شستشوی بدن درحمام
	rainwash U	شستشوی چیزی بوسیله باران
	brainwashed U	تلقین عقاید ومسلک تازهای شستشوی مغزی دادن
	brainwashes U	تلقین عقاید ومسلک تازهای شستشوی مغزی دادن
	lavage U	انجدان رومی شستشوی معده یازخم شستشو دادن
	brainwash U	تلقین عقاید ومسلک تازهای شستشوی مغزی دادن
	quantize U	پلهای کردن
	multiple contact switch U	کلید پلهای
	stepping switch U	گزینه پلهای
	companionways U	نرده پلهای
	step function U	تابع پلهای
	variable speed drive U	محرکه پلهای
	variable speed transmission U	گیربکس پلهای
	companionway U	نرده پلهای
	deflection potentiometer U	پتانسیومتر پلهای
	fiddle blocks U	قرقره پلهای
	quantizer U	پلهای کننده
	incrementally U	تغییرات پلهای
	decrementation U	کاهش پلهای
	decrement U	کاستن پلهای
	sidestepped U	صعود پلهای از پهلو
	topside U	پلهای باز ناو
	cone pulley drive U	محرکه صفحه پلهای
	cross wall U	دیوار پلهای عرضی
	sidestep U	صعود پلهای از پهلو
	sidesteps U	صعود پلهای از پهلو
	sidestepping U	صعود پلهای از پهلو
	decrement U	میزان کاهش کاستن پلهای
	step drawdown test U	ازمایش لغت پلهای در چاه
	sidestep traverse U	صعود پلهای همراه باسرخوردن بجلو
	burn one's bridges behind one <idiom> U	پلهای پشت سرش راخراب کردن
	tusk tenon U	زبانه یا گیرهای که دارای زبانههای کوچکتری باشدبطوری که رویهم بشکل پله یاتضاریس پلهای درایند
	analysis staff U	ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
	phenolic epoxy U	خانوادهای از رزینها وچسبها که در مشتقات فنل کاربرد فراوان دارند و درهمه انها پلهای اکسیژن رابط رادیکالهای هیدروکربنی وجود دارد
	pre-treatment U	عملیات مقدماتی و آماده سازی [مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
	spectrophotometry U	اسپکتروفتومتر [در این روش با تجزیه رنگ ها و مقایسه آن نمونه های مرجع، نوع رنگینه بکار رفته مشخص می شود. این روش خصوصا در تجزیه رنگ های فرش های قدیمی و شناخت رنگینه های آن مورد استفاده قرار می گیرد.]
	crater analysis U	تجزیه و تحلیل قیف انفجار تجزیه و تحلیل قیف حاصله از انفجار گلوله ها
	cascade connection U	اتصال کاسکاد اتصال پلهای
	sequestration U	تجزیه
	severance U	تجزیه
	anatomies U	تجزیه
	anatomy U	تجزیه
	disintegration U	تجزیه
	decoupling U	تجزیه
	dialysis U	تجزیه
	cracking U	تجزیه
	dissociation U	تجزیه
	decomposition U	تجزیه
	separations U	تجزیه
	analyzer U	تجزیه گر
	dissection U	تجزیه
	segregation U	تجزیه
	parsing U	تجزیه
	break down U	تجزیه
	break up U	تجزیه
	separation U	تجزیه
	resolutions U	تجزیه
	shake down U	تجزیه
	decaying U	تجزیه
	decays U	تجزیه
	break U	تجزیه
	breaks U	تجزیه
	decay U	تجزیه
	decayed U	تجزیه
	analysis U	تجزیه
	dissolution U	تجزیه
	catalysis U	تجزیه
	resolution U	تجزیه
	separated U	تجزیه
	separates U	تجزیه
	separate U	تجزیه
	osmose U	نفوذ کردن در بوسیله تراوش تجزیه کردن بوسیله نفوذ تجزیه کردن
	indiscerptibility U	تجزیه ناپذیری
	dissect [analyse] U	تجزیه کردن
	assay U	تجزیه کردن
	fractionating column U	ستون تجزیه
	frequency analysis U	تجزیه فرکانس
	frequency analysis U	تجزیه هارمونی ها
	gasometry U	تجزیه گازی
	gravimetric analysis U	تجزیه وزنی
	gravimetrical analysis U	تجزیه وزنی
	homolysis U	تجزیه شیمیایی
	study U	تجزیه کردن
	gas analysis U	تجزیه گاز
	hydrolysis U	تجزیه بوسیله اب
	hydrolyze U	تجزیه شدن
	image resolution U	تجزیه تصویر
	evaluate U	تجزیه کردن
	disintegrable U	تجزیه پذیر
	dispersion of light U	تجزیه نور
	disembody U	تجزیه کردن
	disassemble U	تجزیه کردن
	dialyze U	تجزیه شدن
	dialyze U	تجزیه کردن
	investigate U	تجزیه کردن
	microconsumer U	تجزیه کننده
	partings U	تقسیم تجزیه
	look into U	تجزیه کردن
	scrutinize U	تجزیه کردن
	survey U	تجزیه کردن
	inspect U	تجزیه کردن
	explore U	تجزیه کردن
	dissociative U	تجزیه کننده
	fibrinolysis U	تجزیه فیبرین
	bolt [examine] U	تجزیه کردن
	check U	تجزیه کردن
	determine U	تجزیه کردن
	elution analysis U	تجزیه شویشی
	enquire into U	تجزیه کردن
	elemental analysis U	تجزیه عنصری
	examine U	تجزیه کردن
	electron decay U	تجزیه الکترون
	electrolytic decomposition U	تجزیه الکترولیت
	double decomposition U	تجزیه مضاعف
	dissolvable U	تجزیه شدنی
	dissoluble U	تجزیه پذیر
	syllabi U	تجزیه هجائی
	segregative U	تجزیه طلب
	secessionism U	تجزیه طلبی
	resolvable U	تجزیه شدنی
	resolution of forces U	تجزیه نیروها
	resoluble U	تجزیه شدنی
	research and analysis U	تجزیه و تحلیل
	quantitative analysis U	تجزیه کمی
	qualitative analysis U	تجزیه چونی
	separatist U	تجزیه طلب
	stripping analysis U	تجزیه عریانساز
	syllabicity U	تجزیه هجایی
	thermal decomposition U	تجزیه گرمایی
	ultimate analysis U	تجزیه نهایی
	splitting a cause of action U	تجزیه دعوی
	spectrum analysis U	تجزیه بیناب
	spectrum analysis U	تجزیه طیف
	volumetric analysis U	تجزیه حجمی
	separator U	دستگاه تجزیه
	qualitative analysis U	تجزیه کیفی
	proximate analysis U	تجزیه گروهی
	prescind U	تجزیه کردن
	irresolvable U	تجزیه ناپذیر
	irrefrangible U	غیرقابل تجزیه
	ionization U	تجزیه اتمها
	inverse segregation U	تجزیه وارونه
	instrumental analysis U	تجزیه دستگاهی
	analyse [British] U	تجزیه کردن
	inseparability U	تجزیه ناپذیری
	analyze [American] U	تجزیه کردن
	job analysis U	تجزیه کار
	physical analysis U	تجزیه فیزیکی
	photodecomposition U	تجزیه نوری
	parting of metals U	تجزیه فلزات
	parser U	تجزیه کننده
	parse tree U	درخت تجزیه
	motion analysis U	تجزیه حرکت
	break down <idiom> U	تجزیه وتحلیل
	market segmentation U	تجزیه بازار
	infrangible U	تجزیه ناپذیر
	microcomoser U	تجزیه کننده
	analitical U	مربوط به تجزیه
	decompose U	تجزیه شدن
	parses U	تجزیه شدن
	parses U	تجزیه کردن
	parsed U	تجزیه شدن
	parsed U	تجزیه کردن
	parse U	تجزیه شدن
	parse U	تجزیه کردن
	dismembers U	تجزیه کردن
	decompose U	تجزیه کردن
	electrolysis U	تجزیه الکتریکی
	acid decomposition U	تجزیه اسیدی
	decomposed U	تجزیه شده
	analytically U	از راه تجزیه
	analytically U	بطور تجزیه
	detachable U	قابل تجزیه
	parsing U	تجزیه کردن
	atomic U	تجزیه ناپذیر
	secessionists U	تجزیه طلب
	secessionist U	تجزیه طلب
	decomposes U	تجزیه کردن
	decomposes U	تجزیه شدن
	dismembering U	تجزیه کردن
	analysis U	تجزیه و تحلیل
	analysis U	شی تجزیه شده
	indissoluble U	تجزیه نا پذیر
	isolation U	تجزیه جداسازی
	refraction U	تجزیه انحراف
	analyzing U	تجزیه کردن
	analyzes U	تجزیه کردن
	analyzed U	تجزیه کردن
	analysing U	تجزیه کردن
	analyses U	تجزیه کردن
	analysed U	تجزیه کردن