English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
qualitative analysis U تجزیه جهت تشخیص اجزا متشکله ماده یا مخلوطی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
constituents U ماده متشکله
constituent U ماده متشکله
precursors U ماده متشکله جسم جدید
precursor U ماده متشکله جسم جدید
tetrytol U ماده منفجره تتریتول مخلوطی از تتریل و تی ان تی
kaolin U خاک رس سفید رنگ که ماده اصلی متشکله ان سیلیکات الومینیم هیدراته است
analyte U ماده مورد تجزیه
lixiviate U تجزیه کردن بوسیله شستشو باقلیا یا ماده حلالی
decomposing U تجزیه کردن و جدا کردن عناصر اصلی یک ماده مرکب
blends U مخلوطی
blend U مخلوطی
constituent U جزء متشکله
constituents U جزء متشکله
blend of colors U مخلوطی از رنگ ها
mixture U امیزه مخلوطی
mixtures U امیزه مخلوطی
mechanism U اجزاء متشکله چیزی
constituent elements of crime U عناصر متشکله جرم
mechanisms U اجزاء متشکله چیزی
micr U سیستمی که حروف را با تشخیص الگوهای جوهر مغناطیسی تشخیص میدهد.
hard sauce U مخلوطی از خامه وشکروچاشنی
baralyme U مخلوطی از هیدروکسیدهای باریم و کلسیم
mincemeat U مخلوطی ازکشمش وشکر وگوشت
ingradient U اجزا
facture U اجزا
teratoma U تومور متشکله از انساج مختلف جنینی
particularism U اعطا استقلال سیاسی به کشورها و اجزاء متشکله یک امپراطوری
aeolian soil خاکی که از مواد متشکله باد تشکیل یافته است
compartmentalizing U تبدیل به اجزا کردن
compartmentalises U تبدیل به اجزا کردن
compartmentalized U تبدیل به اجزا کردن
compartmentalizes U تبدیل به اجزا کردن
compartmentalize U تبدیل به اجزا کردن
compartmentalised U تبدیل به اجزا کردن
compartmentalising U تبدیل به اجزا کردن
macedoine U مخلوطی ازسبزیجات پخته که در سالاد یاروی لرزانک وامثال ان بکارمیرود
kame U تپه کوچک متشکله ازسنگ وخاک اب اورد متعلق بدوره یخبندان
resolutions U قدرت تفکیک اجزا یا درشت نمایی
isomeric U متشابه الترکیب دارای همان اجزا
resolution U قدرت تفکیک اجزا یا درشت نمایی
recognition U 1-توانایی تشخیص چیزی . 2-فرایند تشخیص چیزی- مثل حرف روی متن چاپ شده یا میلههای کد میلهای ..
exception U روتین هاوتوابعی که اثرات خطا را تشخیص و تصحیح می کنند. به طوری که سیستم پس از تشخیص خطا قابل اجرا باشد
exceptions U روتین هاوتوابعی که اثرات خطا را تشخیص و تصحیح می کنند. به طوری که سیستم پس از تشخیص خطا قابل اجرا باشد
dry pack U مخلوطی از سیمان و ماسه که برای مرمت ترکهای بتن بکار میرود
dendrochronology U دوران شناسی و مطالعه قدمت محیط از روی حلقههای متشکله در چوب درختان
DBA U ول اجزا و نگهداری سیستم پایگاه داده ها است
c U استفاده مشابه از کامپیوتر و سایر اجزا در فرآیند
modified milk U شیری که اجزا ان را کم وزیاد کرده بکودکان می خوراتتد
chaining U اتصال اجزا با استفاده از روش زنجیره سرگردان
breakers U وسیله که با قط ع برق سایر اجزا را محافظت میکند
breaker U وسیله که با قط ع برق سایر اجزا را محافظت میکند
thermite U ماده مخصوص جوش کاری و ماده اتشزای داخل گلولههای اتشزا
antiset U ماده ضدغلیظ شدن و بستن مواد ماده سیال کننده
materialism U فلسفه اصالت ماده اعتقاد به اینکه انچه وجود دارد ماده است
photoresist U ماده شیمیایی ای که در اثر اعمال نور به یک ماده مقاومت و محکم تبدیل میشود
casing U جعبه پوشش که کامپیوتر و سایر اجزا در آن قرار دارند
casings U جعبه پوشش که کامپیوتر و سایر اجزا در آن قرار دارند
comprehensive job U کاری که کلیه اجزا ان در رشته واحدی مجتمع شود
puddle U ایجاد یک قشر غیر قابل نفوذ در داخل توده خاک به وسیله مخلوطی از رس و ماسه
puddles U ایجاد یک قشر غیر قابل نفوذ در داخل توده خاک به وسیله مخلوطی از رس و ماسه
clock U مداری که برای همگام کردن اجزا باس تولید میکند
pound cake U کلوچه یا که وزت اجزا عمده هر کدام یک پاوندیا گیروانکه است
clocks U مداری که برای همگام کردن اجزا باس تولید میکند
federal government U دولتهای متشکله یک دولت اتحادی که از نظر دول خارجی فقط واحدهای اداری مستقل تلقی می شوند
aggregate U مصالح ریزدانه مانند ماسه وشن یا مخلوطی از انها که به منظور تهیه بتن با سیمان مخلوط می شوند
aggregates U مصالح ریزدانه مانند ماسه وشن یا مخلوطی از انها که به منظور تهیه بتن با سیمان مخلوط می شوند
coolants U ماده سرماساز ماده خنک کننده
coolant U ماده سرماساز ماده خنک کننده
dopes U معرف یک ماده شیمیایی خاص به یک ماده
dope U معرف یک ماده شیمیایی خاص به یک ماده
female connector U دوشاخه ماده متصل کننده ماده
gunk U ماده کثیف و چسبناک ماده چرب
The convict cannot distinguish between right and wrong [distinguish right from wrong] . U این مجرم نمی تواند بین درست و نادرست را تشخیص [تشخیص درست را از نادرست] بدهد.
cracking U شکستن هیدروکربورهای متشکله نفت خام و تبدیل ان به هیدروکربورهای سبکتر
meander border U [طرح پیچ در پیچ و منقطع در حاشیه با مخلوطی از گل ها و پیچک های انگور]
identification U تشخیص تشخیص دادن
pigment U ماده رنگی ماده ملونه
pigments U ماده رنگی ماده ملونه
fuel U ماده انرژی زا ماده کارساز
fuels U ماده انرژی زا ماده کارساز
fuelling U ماده انرژی زا ماده کارساز
fuelled U ماده انرژی زا ماده کارساز
fueled U ماده انرژی زا ماده کارساز
lobster thermidor U مخلوطی از گوشت خرچنگ وزده تخم مرغ وقارچ وخامه که در پوسته خرچنگ سرخ میکنند
identification friendly or foe U سیستم تشخیص هواپیمای دوست و دشمن سیستم تشخیص دشمن توسط رادار
board U تخته مدار چاپ شده اصلی یک سیستم حاوی بیشتر اجزا و اتصالات برای سایر تخته ها
boarded U تخته مدار چاپ شده اصلی یک سیستم حاوی بیشتر اجزا و اتصالات برای سایر تخته ها
analysis staff U ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
spectrophotometry U اسپکتروفتومتر [در این روش با تجزیه رنگ ها و مقایسه آن نمونه های مرجع، نوع رنگینه بکار رفته مشخص می شود. این روش خصوصا در تجزیه رنگ های فرش های قدیمی و شناخت رنگینه های آن مورد استفاده قرار می گیرد.]
compound weave U بافت ترکیبی که بجز تار و پود اجزا دیگری نیز مثل دانه مروارید و یا اجسام تزیینی در بافت بکار گرفته شود
gynandromorph U جانور نر و ماده هم نر و هم ماده
anti- U ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
crater analysis U تجزیه و تحلیل قیف انفجار تجزیه و تحلیل قیف حاصله از انفجار گلوله ها
oogamete U سلول جنسی ماده یاخته جنسی ماده
cream-colored wool U پشم شکری [این نوع پشم مخلوطی از پشم سفید درجه یک با پشم های رنگی نیز بوده و جداسازی آن یا غیرممکن و یا دشوار می باشد. این اصطلاح به پشم زرد رنگ نیز اطلاق می شود.]
catalysis U تجزیه
separated U تجزیه
separates U تجزیه
shake down U تجزیه
sequestration U تجزیه
resolutions U تجزیه
resolution U تجزیه
decoupling U تجزیه
decaying U تجزیه
dialysis U تجزیه
separate U تجزیه
dissociation U تجزیه
break up U تجزیه
segregation U تجزیه
disintegration U تجزیه
decomposition U تجزیه
parsing U تجزیه
decay U تجزیه
severance U تجزیه
decayed U تجزیه
breaks U تجزیه
analysis U تجزیه
anatomies U تجزیه
decays U تجزیه
break U تجزیه
dissolution U تجزیه
separations U تجزیه
separation U تجزیه
analyzer U تجزیه گر
cracking U تجزیه
anatomy U تجزیه
dissection U تجزیه
break down U تجزیه
osmose U نفوذ کردن در بوسیله تراوش تجزیه کردن بوسیله نفوذ تجزیه کردن
resoluble U تجزیه شدنی
research and analysis U تجزیه و تحلیل
partings U تقسیم تجزیه
dissolvable U تجزیه شدنی
liberating U تجزیه کردن
dismembering U تجزیه کردن
liberates U تجزیه کردن
splitting a cause of action U تجزیه دعوی
liberate U تجزیه کردن
parting U تقسیم تجزیه
dismembered U تجزیه کردن
resolution of forces U تجزیه نیروها
resolvable U تجزیه شدنی
disintegrates U تجزیه شدن
dissociative U تجزیه کننده
disintegrates U تجزیه کردن
spectrum analysis U تجزیه طیف
segregative U تجزیه طلب
separator U دستگاه تجزیه
spectrum analysis U تجزیه بیناب
isolation U تجزیه جداسازی
disintegrate U تجزیه کردن
secessionism U تجزیه طلبی
disintegrating U تجزیه شدن
disintegrating U تجزیه کردن
dissoluble U تجزیه پذیر
dismember U تجزیه کردن
disintegrate U تجزیه شدن
double decomposition U تجزیه مضاعف
homolysis U تجزیه شیمیایی
hydrolysis U تجزیه بوسیله اب
parting of metals U تجزیه فلزات
fractionating column U ستون تجزیه
fibrinolysis U تجزیه فیبرین
hydrolyze U تجزیه شدن
photodecomposition U تجزیه نوری
market segmentation U تجزیه بازار
image resolution U تجزیه تصویر
physical analysis U تجزیه فیزیکی
parser U تجزیه کننده
gravimetrical analysis U تجزیه وزنی
indissoluble U تجزیه نا پذیر
gasometry U تجزیه گازی
gas analysis U تجزیه گاز
dispersion U تجزیه نور
frequency analysis U تجزیه هارمونی ها
motion analysis U تجزیه حرکت
frequency analysis U تجزیه فرکانس
parse tree U درخت تجزیه
gravimetric analysis U تجزیه وزنی
indiscerptibility U تجزیه ناپذیری
infrangible U تجزیه ناپذیر
irrefrangible U غیرقابل تجزیه
elemental analysis U تجزیه عنصری
electron decay U تجزیه الکترون
electrolytic decomposition U تجزیه الکترولیت
analysis U شی تجزیه شده
analysis U تجزیه و تحلیل
qualitative analysis U تجزیه کیفی
qualitative analysis U تجزیه چونی
irresolvable U تجزیه ناپذیر
electrolysis U تجزیه الکتریکی
job analysis U تجزیه کار
inseparability U تجزیه ناپذیری
prescind U تجزیه کردن
instrumental analysis U تجزیه دستگاهی
inverse segregation U تجزیه وارونه
ionization U تجزیه اتمها
proximate analysis U تجزیه گروهی
elution analysis U تجزیه شویشی
quantitative analysis U تجزیه کمی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com