Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
economic reorganization
U
تجدید سازمان اقتصادی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
e c e
U
کمیسیون اقتصادی اروپا کمیسیونی که در بطن شورای اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل برای هماهنگ کردن روشهای اقتصادی دولتها درجهت افزایش فعالیتهای اقتصادی اروپا و نیز بسط وگسترش روابط اقتصادی کشورهای اروپایی با یکدیگرتشکیل شده است
economic and social council
U
شورای اقتصادی و اجتماعی یکی از ارکان ششگانه سازمان ملل متحد که وفیفه اش انجام امور اقتصادی واجتماعی و فرهنگی و تربیتی مربوط به سازمان ملل
rallies
U
تجمع برای تجدید قوایا تجدید سازمان
rallied
U
تجمع برای تجدید قوایا تجدید سازمان
rally
U
تجمع برای تجدید قوایا تجدید سازمان
reorganization
U
تجدید سازمان
economic organization
U
سازمان اقتصادی
reorganize
U
تجدید سازمان کردن
reorganising
U
تجدید سازمان کردن
restructured
U
تجدید سازمان کردن
reorganises
U
تجدید سازمان کردن
reorganized
U
تجدید سازمان کردن
reorganizes
U
تجدید سازمان کردن
reform
U
اصلاحات تجدید سازمان
restructures
U
تجدید سازمان کردن
reorganizing
U
تجدید سازمان کردن
restructure
U
تجدید سازمان کردن
reorganization
U
تجدید سازمان کردن
reforms
U
اصلاحات تجدید سازمان
reorganised
U
تجدید سازمان کردن
reorder point
U
نقطه تجدید سازمان یا تجدیدگسترش
APEC
U
سازمان مرکز همکاریهای اقتصادی
organization for european economic coopr
U
سازمان همکاری اقتصادی اروپا
organization for economic co opration
U
سازمان توسعه و همکاری اقتصادی
reshuffled
U
تجدید سازمان کردن تغییرات سازمانی دادن
reshuffles
U
تجدید سازمان کردن تغییرات سازمانی دادن
reshuffling
U
تجدید سازمان کردن تغییرات سازمانی دادن
reshuffle
U
تجدید سازمان کردن تغییرات سازمانی دادن
half area
U
محل توقف سربازان در حین حرکت برای تجدید سازمان یاگرفتن مهمات یا استراحت
Common Market
U
بازار مشترک جامعه اقتصادی اروپا سازمان متشکل ازکشورهای المان غربی ایتالیا
ecafe
U
کمیسیون اقتصادی اسیا و خاور دور که در سال 7491 در سازمان ملل تشکیل شده است
economic nationalism
U
ناسیونالیسم اقتصادی خودکفایی اقتصادی سیستم فکری اقتصادی که هدف ان ایجاد سیستم اقتصادی مبنی بر خودبسی است به طوریکه اقتصاد کشور به تجارت خارجی برای کالاهای اصلی احتیاج نداشته باشد
european monetary agreement
U
موافقتنامه پولی اروپا موافقتنامه تنظیمی بین کشورهای عضو سازمان همکاری اقتصادی اروپا به منظور تسهیل و تنظیم روابط پولی متعاقدین
european unclear a energy agency
U
اداره انرژی هستهای اروپا یکی از سازمانهایی که درسال 8591 در بطن سازمان همکاری اقتصادی اروپا و به منظور تولید انرژی اتمی وبرای مقاصد صلح امیز درکشورهای اروپای غربی ایجاد شده است
sub domain
U
سطح دوم آدرس دهی در اینترنت که مربوط به نام سازمان در یک سازمان بزرگتر است
central treaty organization
U
سازمان پیمان مرکزی سازمان دفاعی متشکل ازایران
secret police
U
سازمان پلیس مخفی سازمان کاراگاهی
Economic expert
[A person who is a member of the Advisory Council on the Assessment of Overall Economic Development in Germany]
U
حکیم اقتصادی
[ کسی که عضو شورای کارشناسان برای سنجش توسعه کلی اقتصادی در آلمان است]
economic liberalism
U
مکتب ازادی اقتصادی لیبرالیسم اقتصادی
economic aggregates
U
مجموعههای اقتصادی ارقام کلی اقتصادی
ibi
U
Informatics of IntergovermentalBureauسازمانی متشکل از اعضای سازمان ملل UNESCO یانمایندگی سازمان ملل متحد
resupply
U
تجدید اماد تجدید تدارکات
economic imperialism
U
جهانخواری اقتصادی امپریالیسم اقتصادی
dynamic condition
U
شرایط و مقتضیات پویای اقتصادی تغییر شرایط اقتصادی ناشی از تحول سلیقه تقاضا کنندگان وهزینه و مخارج تولید ونسبت جمعیت
business cycle
U
دوران اقتصادی یا تجارتی دوران ترقی و تنزل فعالیت تجاری و اقتصادی
quarterly journal of economics
U
مجله اقتصادی سه ماهه مجله اقتصادی که هر سه ماه یک بار منتشر میشود
central treaty organization
U
پاکستان وترکیه که ایالات متحده امریکانیز در ان نظارت دارد و درمانورهایش شرکت میکند .این سازمان به سال 9591تاسیس یافته و دو سازمان دفاعی دیگر غرب یعنی Natoو Seato را به هم متصل میکند
international labour organization
U
سازمان بین المللی کار سازمانی که در جوار جامعه ملل تاسیس شد و در سال 6491 به سازمان ملل پیوست و هدف ان بهبودبخشیدن به شرایط کار ازجنبه ها مختلف و حمایت ازکارگران و منافع ایشان میباشد
stables
U
گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stable
U
گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
apparatus
[machinery]
U
سازمان
[سازمان اداری ]
structure
U
سازمان سازمان دادن
structures
U
سازمان سازمان دادن
structuring
U
سازمان سازمان دادن
economic order quantity
U
کمیت سفارش اقتصادی اقتصادی ترین مقدار سفارش
mixed capitalism
U
نظام اقتصادی که در ان بیشتروسایل و ابزار تولید درمالکیت خصوصی قرار داشته و بازار چگونگی تعیین قیمت و تولید را به عهده دارد ولی با وجود این دولت نیز ازطریق سیاستهای پولی مالی و قوانین مختلف درفعالیتهای اقتصادی تاثیرمیگذارد
autarky
U
خود بسی اقتصادی خود کفایی اقتصادی
market socialism
U
سوسیالیسم مبتنی بر بازار سیستم اقتصادی که در ان وسایل تولید در مالکیت عمومی بوده اما نیروهای بازار در این سیستم مکانیسم هماهنگ کننده را بوجود می اورند . سیستم اقتصادی یوگسلاوی مثال مشخصی ازاین نوع سیستم میباشد
marxist economics
U
نظام اقتصادی که در ان افکارکارل مارکس و طرفدارانش مد نظر است و بر اساس ان استثمار نظام سرمایه داری سرانجام کارگران را فقیرخواهد ساخت و عاقبت بحرانهای اقتصادی و سقوط نظام سرمایه داری را بوجودخواهد اورد
structuring
U
سازمان
institution
U
سازمان
organization
U
سازمان
structures
U
سازمان
machinery
U
سازمان
organisations
U
سازمان
structure
U
سازمان
department
U
سازمان
system
U
سازمان
inst
U
سازمان
systems
U
سازمان
organisms
U
سازمان
organism
U
سازمان
activity
U
سازمان
activities
U
سازمان
organizations
U
سازمان
departments
U
سازمان
revivals
U
تجدید
revival
U
تجدید
refresh
U
تجدید
refreshed
U
تجدید
renewal
U
تجدید
refreshes
U
تجدید
renewals
U
تجدید
repetition
U
تجدید
repetitions
U
تجدید
anabiosis
U
تجدید
neogenesis
U
تجدید
reviews
U
تجدید
review
U
تجدید
reviewing
U
تجدید
renewing
U
تجدید
reviewed
U
تجدید
renews
U
تجدید
recrudescence
U
تجدید
turnover
U
تجدید
renew
U
تجدید
instauration
U
تجدید
foundation
U
سازمان خیریه
organize
U
سازمان دادن
system
U
مجموعه سازمان
physiques
U
سازمان بدن
organized
U
سازمان یافته
systems
U
مجموعه سازمان
clandestine
U
سازمان پنهانی
organising
U
سازمان دادن
organisations
U
سازمان بندی
organization
U
سازمان بندی
organizations
U
سازمان بندی
United Nations
U
سازمان ملل
unit structure
U
سازمان یکان
organises
U
سازمان دادن
task organization
U
سازمان رزمی
table of organization
U
جدول سازمان
social organization
U
سازمان اجتماعی
sensory organization
U
سازمان حسی
organizing
U
سازمان دادن
planning organization
U
سازمان برنامه
labor service
U
سازمان کار
counterintelligence
U
سازمان ضد جاسوسی
charity organization
U
سازمان خیریه
nonprofit organization
U
سازمان غیرانتفاعی
data organization
U
سازمان داده ها
tailor
U
سازمان دادن
organizational
U
مربوط به سازمان
labor organization
U
سازمان کارگری
tailors
U
سازمان دادن
visual organization
U
سازمان دیداری
organizes
U
سازمان دادن
file organization
U
سازمان فایل
file organization
U
سازمان پرونده
board of inspection and survey
U
سازمان بازرسی
physique
U
سازمان بدن
force structure
U
سازمان یکانها
organization chart
U
لوحه سازمان
rebuilds
U
تجدید ساخت
rearmament
U
تجدید تسلیحات
rebuild
U
تجدید ساخت
reform
U
تجدید نظر
renewing
U
تجدید کردن
renews
U
تجدید کردن
recollections
U
تجدید خاطره
renew
U
تجدید کردن
reforms
U
تجدید نظر
revising
U
تجدید نظر
reimpression
U
تجدید چاپ
rejuvenescence
U
تجدید جوانی
refection
U
تجدید قوا
reelection
U
تجدید انتخاب
redintegrate
U
تجدید شونده
recension
U
تجدید چاپ
recalculation
U
تجدید محاسبه
re hearing
U
تجدید نظر
re hearing
U
تجدید محاکمه
re establish
U
تجدید کردن
reinvigorate
U
تجدید نیروکردن
remilitarization
U
تجدید تسلیحات
renascence
U
تجدید حیات
revivor
U
تجدید مرافعه
revisionary
U
تجدید نظری
revisal
U
تجدید نظر
republication
U
تجدید چاپ
renewer
U
تجدید کننده
renewal offf lease
U
تجدید اجاره
renewal of the convention
U
تجدید اتفاق
renewal of the convention
U
تجدید پیمان
renewability
U
قابلیت تجدید
reedify
U
تجدید کردن
re edify
U
تجدید کردن
rapporchment
U
تجدید روابط
reconstituting
U
تجدید ساخت
reconstitutes
U
تجدید ساخت
reconstituted
U
تجدید ساخت
reconstitute
U
تجدید ساخت
updating
U
تجدید برنامه
resumption
U
تجدید شروع
recollection
U
تجدید خاطره
reconstructions
U
تجدید بنا
reconditioning
U
تجدید امادگی
renewable
U
تجدید شدنی
renewed
U
تجدید شده
nonrecurring
U
تجدید نشدنی
it is not subject to review
U
تجدید نظر
instaurator
U
تجدید کننده
revises
U
تجدید نظر
revisionist
U
تجدید نظرخواه
reproductions
U
تجدید چاپ
reproduction
U
تجدید چاپ
rebirth
U
تجدید حیات
reinforcement
U
تجدید قوا
reconstruction
U
تجدید بنا
reviews
U
تجدید نظر
remarrying
U
تجدید فراش
review
U
تجدید نظرکردن
review
U
تجدید نظر
revolving
U
قابل تجدید
revisions
U
تجدید چاپ
renovation
U
تجدید نظر
updates
U
تجدید نظرشده
restoration
U
تجدید بازگرداندن
revisions
U
تجدید نظر
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com