English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 209 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
price ceilings U تثبیت قیمت
price freezing U تثبیت قیمت
price stability U تثبیت قیمت
price stabilization U تثبیت قیمت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
pegging U تثبیت قیمت اوراق بهادار وارز
commodity agreement U تثبیت مشترک قیمت فروش
fair trade laws U قوانین تجارت منصفانه قرارداد بین تولیدکننده وفروشنده برای تثبیت یا تعیین حداقل قیمت
price freeze U تثبیت قیمت ها
price support U تثبیت قیمت توسط دولت برای حمایت کالا
Other Matches
kinked demand curve U و اگر فروشنده قیمت کالا راکاهش دهد فروش وی بیشترنخواهد شد زیرا سایرفروشندگان قیمت خود راپائین اورده و از کاهش قیمت تبعیت میکنند .
automatic pilot U وسیله تثبیت خودکار مسیرتقرب هواپیما تثبیت کننده خودکار مسیر
automatic pilots U وسیله تثبیت خودکار مسیرتقرب هواپیما تثبیت کننده خودکار مسیر
reserve price U قیمت پنهانی [در حراجی های فرش و در بازارهای خارج استفاده می شود یعنی صاحب فرش، یک قیمت حداقل در نظر می گیرد و اگر در مزایده قیمت پیشنهادی از آن پایین تر باشد، از فروش امتناع می کند.]
voltage stabilizer U تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
stabilisers U تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
stabilizer U تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
monetarists U طرفداران مکتب پولی گروهی که معتقدند که سیاست پولی در رابطه باایجاد ثبات اقتصادی و تثبیت اشتغال و درامد نقش موثرتری نسبت به سیاست مالی دارد . همچنین این عده اعتقاد دارند که اقتصاد بخودی خود تثبیت خواهد شد
cost plus pricing U تعیین قیمت فروش با افزودن ضریب مخصوص منفعت به قیمت تمام شده
current standard cost U مقیاس سنجش قیمت کالای تولیدی یا مواد اولیه با قیمت پایه است
unbundled software U نرم افزاری که قیمت آن همراه با قیمت قطعه نیست
underprice U قیمت پایین تراز قیمت بازار
value added U قیمت یا ارزش افزوده شده قیمت یک محصول در بازاربدون توجه به ارزش مواداولیه یی که در تولید ان به کار رفته است
stock watering U سهام تاسیسات گرانقیمتی رابا قیمت اختیاری در بورس فروختن که مالا" به تقلیل قیمت سایر سهام منتهی شود
paasche price index U یعنی حاصلضرب قیمت و مقدار پایه بخش برحاصلضرب قیمت و مقدار درسال جاری
list price U فهرست قیمت اجناس فهرستی که در ان قیمت اجناس یا اگهی ویاکالاهای تجارتی رانوشته اند
normal price U قیمت عادی قیمت معمولی
last price U اخرین قیمت حداقل قیمت
shadow price U شبه قیمت قیمت ضمنی
quantum valebat U در مواقعی که جنسی بدون تعیین قیمت دقیق فروخته و شرط شود که قیمت بر مبنای قاعده فوق بعدا" پرداخت شود
spiral of wages and prices U حرکت تسلسلی مزدها و قیمت ها مارپیچ مزدها و قیمت ها
corroboration U تثبیت
stabilization U تثبیت
consolidation U تثبیت
stabilized U تثبیت
confirmation U تثبیت
stabilizes U تثبیت
stabilising U تثبیت
stabilize U تثبیت
fixation U تثبیت
fixations U تثبیت
fixing U تثبیت
stabilises U تثبیت
stabilisation U تثبیت
fixity U تثبیت
anchor cell U سل تثبیت
stabilised U تثبیت
tacit collusion U حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
stabilized U تثبیت کردن
stabilises U تثبیت کردن
stabilised U تثبیت کردن
stabilising U تثبیت کردن
stabilize U تثبیت کردن
stabilizer U تثبیت کننده
course stabilizer U تثبیت کننده
economic stabilization U تثبیت اقتصادی
fixedness U تثبیت شدگی
fixing agent U عامل تثبیت
fixate U تثبیت کردن
fixation of affect U تثبیت عاطفی
fixation point U نقطه تثبیت
fixation process U فرایند تثبیت
functional fixedness U تثبیت کارکردی
holding attack U تک تثبیت کننده
maintenance level U سطح تثبیت
mechanical stabilization U تثبیت مکانیکی
stop go policy U سیاست تثبیت
father fixation U تثبیت پدری
visual fixation U تثبیت دیداری
stabilizes U تثبیت کردن
avouch U تثبیت کردن
reinstate U تثبیت کردن
reinstated U تثبیت کردن
reinstates U تثبیت کردن
reinstating U تثبیت کردن
wage stabilization U تثبیت مزد
voltage stabilization U تثبیت ولتاژ
nitrogen fixation U تثبیت نیتروژن
positioning U تثبیت موقعیت
patented U حق تثبیت اختراع
patent U حق تثبیت اختراع
patenting U حق تثبیت اختراع
patents U حق تثبیت اختراع
reinstatement U تثبیت در مقام
stabilization U پابرجاسازی تثبیت
stabilizers U تثبیت کننده ها
heat setting U تثبیت گرمائی
stabilisers U تثبیت کننده
confirmation U تثبیت استقرار
hard shoulder U شانه تثبیت شده
exchanged stabilization fund U صندوق تثبیت ارز
course stabilizer U تثبیت کننده مسیر
automatic stabilizer U تثبیت کننده خودکار
emulsion stabilizer U تثبیت کننده امولسیونی
stabilisers U ثابت تثبیت کننده
course stabilizer U دستگاه تثبیت مسیر
stabilization policy U سیاست تثبیت اقتصادی
built in stabilizers U تثبیت کنندههای خودکار
stabilized layer U قشر تثبیت شده
stabilizer U ثابت تثبیت کننده
voltage stabilization U تثبیت فشار الکتریکی
viscosity stabilizer U تثبیت کننده گرانروی
verges U شانه تثبیت نشده
verge U شانه تثبیت نشده
fixes U تثبیت محل ناو
fix U تثبیت محل ناو
well fixed U خوب تثبیت شده
stabilizing sleeve U غلاف تثبیت کننده
holding force U نیروی تثبیت کننده
stabilized layer U لایه تثبیت شده
zener diode stabilization U تثبیت کنندگی دیود زنر
route U به خاک نشاندن تثبیت کردن
routes U به خاک نشاندن تثبیت کردن
mains voltage stabilizer U تثبیت کننده ولتاژ شبکه
voltage stabilizer U تثبیت کننده اختلاف سطح
self stabilizing dynamo U دینام خود تثبیت کننده
marginal cost pricing U قیمت گذاری بر مبنای هزینه نهائی قیمت معادل هزینه نهائی
stabilised U به حال تعادل دراوردن تثبیت مسیر
stabilizes U به حال تعادل دراوردن تثبیت مسیر
stabilises U به حال تعادل دراوردن تثبیت مسیر
stabilising U به حال تعادل دراوردن تثبیت مسیر
stabilized U به حال تعادل دراوردن تثبیت مسیر
stabilize U به حال تعادل دراوردن تثبیت مسیر
trover U دعوی مطالبه قیمت مال مغصوب دعوی مطالبه قیمت مال مورد استفاده بلاجهت
high frequency stabilized arc U قوس نوری تثبیت شده ی فرکانس بالا
adjustable stabilizer U تثبیت کننده افقی قابل تنظیم هواپیما
functional finance U سیاست مالی دولت برای تثبیت وضع اقتصادی
stop bath U ابگونه اسیدی که برای تثبیت عکس وفیلم بکار میرود
setting time U [مدت زمان لازم جهت تثبیت و پایدار شدن رنگ در رنگرزی]
pigou effect U اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
positioning band U حلقه تثبیت حلقه ثبات گلوله روی پوکه
declaratory judgment U حکمی است که در ان حقوق عدهای تثبیت واعلام میشود لیکن هیچ دستور اجراییی را که از نظراختتام دعوی موثر در مقام باشد متضمن نیست
all in price U قیمت کل
cost U قیمت
PR U قیمت
At the price of. At the cost of . U به قیمت
wage price guideline U قیمت
invalued U بی قیمت
worth U قیمت
equivalents U هم قیمت
nominal U کم قیمت
equivalent U هم قیمت
above rubies U بی قیمت
quotation U قیمت
wage price spiral U قیمت
treasure U ذی قیمت
value U قیمت
quotations U قیمت
high priced U پر قیمت
valuing U قیمت
values U قیمت
cif U قیمت
prices U قیمت
price U قیمت
price line U خط قیمت
price limit U حد قیمت
valueless U بی قیمت
cost,insurance,freight and exchange(cif& U قیمت
bourse U قیمت
set (one) back <idiom> U قیمت
priceless U بی قیمت
factor price U قیمت عوامل
cost unit U قیمت واحد
standard price U قیمت استاندارد
fair price U قیمت بیطرفانه
final price U اخرین قیمت
ruling price U قیمت روز
shadow price U قیمت سایهای
sale price U قیمت فروش
sale price U قیمت حراج
final price U قیمت نهائی
prizer U قیمت گذار
price tag U اتیکت قیمت
standard price U قیمت پایه
competitive price U قیمت رقابتی
cost push U فشار قیمت
competitive price U قیمت جاری
selling price U قیمت فروش
price theory U نظریه قیمت
fair price U قیمت منصفانه
sopt price U قیمت روز
pricer U قیمت گذار
reasonable price U قیمت عادله
fair price U قیمت عادلانه
reasonable price U قیمت معقول
diseconomy U ترقی قیمت ها
equilibrium price U قیمت تعادل
excess price U اضافه قیمت
sopt price U قیمت نقد
fair price U قیمت مناسب
constant cost U قیمت ثابت
purchase money U قیمت جنس
regular price U قیمت عادی
current price U قیمت جاری
proper price U قیمت عادله
price U قیمت گذاشتن
conversion price U قیمت تبدیل
peasonable price U قیمت عادله
fair value U قیمت عادله
cut rate U تنزل قیمت
decrease in value U نقص قیمت
repurchase price U قیمت بازخرید
spot price U قیمت نقدی
middle price U قیمت متوسط
nominal price U قیمت عادی
price level U سطح قیمت
nominal value U قیمت اسمی
normal price U قیمت متعارف
normal price U قیمت عادی
price leadership U رهبری قیمت
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com