Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 125 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
denied
U
تبری جستن
denies
U
تبری جستن
deny
U
تبری جستن
denying
U
تبری جستن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
renounce
U
تبری جستن از
renounced
U
تبری جستن از
renounces
U
تبری جستن از
renouncing
U
تبری جستن از
wager of law
U
تبری جستن با سوگند
Other Matches
to make approaches
U
وسایل نزدیک شدن جستن دسترس جستن
escape
U
رهایی جستن خلاصی جستن
escaped
U
رهایی جستن خلاصی جستن
escapes
U
رهایی جستن خلاصی جستن
escaping
U
رهایی جستن خلاصی جستن
exonertion
U
تبری
fascial
U
تبری
fasces
U
یک دسته میله که تبری در میان ان قرار داشته وپیشاپیش فرمانداران رومی می بردند و نشان قدرت بوده
fasces
U
[نمادی در روم قدیم یک دسته میله که تبری در میان آن قرار داشت و و پیشاپیش فرمانداران رومی می بردند که نشان قدرت آنها بود.]
overleap
U
جستن از
springs
U
جستن
outjockey
U
جستن بر
bounce
U
پس جستن
bounces
U
پس جستن
jump
U
جستن
jumped
U
جستن
jumps
U
جستن
spring
U
جستن
bounced
U
پس جستن
overrode
U
برتری جستن بر
outrun
U
پیشی جستن بر
outrunning
U
پیشی جستن بر
forestalls
U
پیش جستن بر
forestalled
U
پیش جستن بر
outruns
U
پیشی جستن بر
antecede
U
برتری جستن
forestall
U
پیش جستن بر
get the start of
U
سبقت جستن بر
out act
U
پیشی جستن از
outbalance
U
پیشی جستن
outguess
U
سبقت جستن
to make a pounce
U
ناگهان جستن
to keep one's distance
U
دوری جستن
to seek refuge
U
پناه جستن
to seek shelter
U
پناه جستن
to come out of the woods
<idiom>
U
از خطر جستن
to be out of the woods
<idiom>
U
از خطر جستن
to be over the hump
[American]
<idiom>
U
از خطر جستن
to be over the worst
<idiom>
U
از خطر جستن
to be off the hook
<idiom>
U
از خطر جستن
to give the go by to
U
پیشی جستن بر
to get the upper hand
U
پیشی جستن
outvie
U
برتری جستن از
overtop
U
برتی جستن بر
overtop
U
برتری جستن از
purgation
U
برائت جستن
to carry sword
U
شمشیر جستن
to find f.with
U
عیب جستن از
to find fault with
U
عیب جستن
to gain a ccess
U
تقرب جستن
to gain the upper hand
U
تفوق جستن
to get the better of
U
پیشی جستن بر
hip
U
جستن پریدن
transcend
U
سبقت جستن
excels
U
تفوق جستن بر
shoot-outs
U
بالا جستن
assist
U
شرکت جستن
shoot-out
U
بالا جستن
shoot out
U
بالا جستن
shoot forth
U
بالا جستن
excelling
U
تفوق جستن بر
assisted
U
شرکت جستن
excel
U
تفوق جستن بر
assisting
U
شرکت جستن
assists
U
شرکت جستن
hips
U
جستن پریدن
transcending
U
سبقت جستن
transcends
U
سبقت جستن
transcended
U
سبقت جستن
excelled
U
تفوق جستن بر
overrides
U
برتری جستن بر
override
U
برتری جستن بر
overridden
U
برتری جستن بر
leaped
U
جستن دویدن
best
U
برتری جستن
leap
U
جستن دویدن
leaps
U
جستن دویدن
to escape with life and limb
U
سختی رهایی جستن
finds
U
جستن تشخیص دادن
find
U
جستن تشخیص دادن
out maneuver
U
تفوق جستن در مانور
to gain a over
U
برتری یاتفوق جستن بر
overleap
U
جستن از روی نادیده گذشتن از
outstrips
U
عقب گذاشتن پیشی جستن از
anticipating
U
پیش گرفتن بر سبقت جستن بر
anticipates
U
پیش گرفتن بر سبقت جستن بر
anticipated
U
پیش گرفتن بر سبقت جستن بر
anticipate
U
پیش گرفتن بر سبقت جستن بر
trumps
U
مغلوب ساختن پیشی جستن
trump
U
مغلوب ساختن پیشی جستن
outstripping
U
عقب گذاشتن پیشی جستن از
outstripped
U
عقب گذاشتن پیشی جستن از
emulated
U
برابری جستن با پهلو زدن
emulates
U
برابری جستن با پهلو زدن
surpass
U
بهتر بودن از تفوق جستن
surpassed
U
بهتر بودن از تفوق جستن
surpasses
U
بهتر بودن از تفوق جستن
emulating
U
برابری جستن با پهلو زدن
emulate
U
برابری جستن با پهلو زدن
outstrip
U
عقب گذاشتن پیشی جستن از
toget the start of one's rival
U
بررقیبان خود پیشی یا سبقت جستن
to steal a march on any one
U
بر کسی پیشدستی کردن یاسبقت جستن
to get the upper hand
U
برتری جستن تفوق پیدا کردن
overjump
U
بیش از اندازه نیروی خود جستن
to have recourse to a person
U
بکسی توسل جستن یامتوسل شدن
scoots
U
بسرعت ومثل تیر شهاب رفتن جستن
scooting
U
بسرعت ومثل تیر شهاب رفتن جستن
scooted
U
بسرعت ومثل تیر شهاب رفتن جستن
scoot
U
بسرعت ومثل تیر شهاب رفتن جستن
view halloo
U
فریاد شکارچی پس ازمشاهده بیرون جستن روباه از پناهگاه
rocketing
U
راکت با سرعت از جای جستن بطور عمودی از زمین بلندشدن
rocketed
U
راکت با سرعت از جای جستن بطور عمودی از زمین بلندشدن
rocket
U
راکت با سرعت از جای جستن بطور عمودی از زمین بلندشدن
to pounce on somebody
U
به کسی ناگهان جستن
[و حمله کردن ]
[مانند جانور شکارگر]
rockets
U
راکت با سرعت از جای جستن بطور عمودی از زمین بلندشدن
isolationism
U
سیاست مبتنی برکناره گیری و دوری جستن ازجریانات سیاسی جهان و نیزقطع رابطه اقتصادی با سایرکشورها
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com