Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
eutectic change
U
تبدیل مایع به جسم جامدزودگداز
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
liquefaction
U
تبدیل به مایع
liquefiable
U
قابل تبدیل به مایع
fluidization
U
تبدیل به مایع شدن
fluidize
U
تبدیل به مایع کردن
liquify
U
گداختن تبدیل به مایع کردن
liquefied
U
گداختن تبدیل به مایع کردن
liquefies
U
گداختن تبدیل به مایع کردن
liquefy
U
گداختن تبدیل به مایع کردن
liquefying
U
گداختن تبدیل به مایع کردن
illiquid
U
غیر مایع غیر قابل تبدیل به پول
fluidify
U
تبدیل به جسم سیال کردن مایع کردن
pascal's law
U
هرگاه فشاری بریک نقطه از مایع وارد شود ان فشار عینا" به تمام نقاط مایع منتقل میشود
l.l.c
U
liquid-liquidchromatography کروماتوگرافی مایع- مایع
liquid liquid chromatography
U
کروماتوگرافی مایع- مایع
novatio non presumiter
U
تبدیل تعهد یا تبدیل مدیون نمیتواند مفروض یا ضمنی باشد
transiguration
U
تبدیل صورت تبدیل هیئت
conversion scale
U
مقیاس تبدیل ضریب تبدیل
restitution
U
تبدیل مختصات نقاط از عکس یا نقشهای به نقشه دیگر تبدیل مختصات
assembler
U
اسمبلی که برنامه به زبان اسمبلی را در دو مرحله به کد ماشین تبدیل میکند. ابتدا آدرسهای ابتدایی ذخیره می شوند و در مرحله دوم آن را به آدرس مطلق تبدیل می کنند
binary to octal conversion
U
تبدیل دودوئی به مبنای 8 تبدیل دودوئی به هشت هشتی
binary to hexadecimal conversion
U
تبدیل دودوئی به مبنای 61 تبدیل دودوئی به شانزده شانزدهی
steepest
U
مایع
steep
U
مایع
liquids
U
مایع
fulidal
U
مایع
liquid/gas separator
U
مایع
waters
U
مایع
anti icing fluid
U
مایع ضد یخ
aneroid
U
بی مایع
liquid
U
مایع
fluidal
U
مایع
water
U
مایع
watering
U
مایع
watered
U
مایع
conversion
U
1-برنامهای که برنامه نوشته شده در یک کامپیوتر را به حالت مناسب برای دیگری تبدیل میکند. 2-برنامهای که فرمت داده و کد گذاری و... را برای استفاده در یک برنامه دیگر تبدیل میکند
conversions
U
1-برنامهای که برنامه نوشته شده در یک کامپیوتر را به حالت مناسب برای دیگری تبدیل میکند. 2-برنامهای که فرمت داده و کد گذاری و... را برای استفاده در یک برنامه دیگر تبدیل میکند
liquid nitrogen
U
نیتروژن مایع
liquid soap
U
صابون مایع
liquid glass
U
شیشه مایع
liquid hydrates
U
مایع هیدراتها
liquid hydrogen
U
هیدروژن مایع
fluid
U
مایع متحرک
sealing liquid
U
مایع اب بندی
semifluid
U
نیم مایع
liquid propellant
U
خرج مایع
liquid oxygen
U
اکسیژن مایع
glue
U
چسب مایع
liquid fuel
U
سوخت مایع
liquid propellant
U
سوخت مایع
liquefaction
U
مایع شدن
pool rectifier
U
لامپ مایع
liquefied gas
U
گاز مایع
liquid gas
U
گاز مایع
liquescence
U
مایع شدگی
pool cathode
U
کاتد مایع
liquescent
U
مایع شونده
liquid air
U
هوای مایع
liquid ammonia
U
امونیاک مایع
liquid exygen
U
اکسیژن مایع
paraffin oil
U
پارافین مایع
silicate of soda
U
شیشه مایع
liquid state
U
حالت مایع
liquidity index
U
اندیس مایع
spinal fluid
U
مایع نخاعی
pool cathode tube
U
لامپ مایع
sop
U
غذای مایع
resolvent
<adj.>
U
مایع محلل
sops
U
غذای مایع
solvent
<adj.>
U
مایع محلل
soluble glass
U
شیشه مایع
solvents
U
مایع محلل
pool tube
U
لامپ مایع
sodium silicate
U
شیشه مایع
sodium metasilicate
U
شیشه مایع
liquid crystal
U
کریستال مایع
gluing
U
چسب مایع
subaqueous
U
زیر مایع
glueing
U
چسب مایع
liquidly
U
بشکل مایع
semiliquid
U
نیمه مایع
semiliquid
U
مایع غلیظ
semiliquid
U
مایع چسبنده
out back
U
چسب مایع
liquified petroleum gas
U
گاز مایع
fluids
U
مایع متحرک
lox
U
اکسیژن مایع
mercury pool tube
U
لامپ مایع
glues
U
چسب مایع
liquid crystals
U
کریستال مایع
cutback bitumen
U
قیر مایع
cryogenic liquid
U
مایع سرمازا
furfuraldehyde
U
مایع الدئیدی
absorption liquid
U
مایع جذب
developer liquid
U
مایع فهور
dissolving
<adj.>
U
مایع محلل
deicer
U
مایع ضدیخ
grume
U
مایع چسبناک
liquid foundation
U
کرم مایع
water glass
U
شیشه مایع
liquefacient
U
مایع کننده
vitrous humor
U
مایع زجاجیه
condensation
U
مایع کردن
anti detonant
U
مایع ضد بدسوزی
battery liquid
U
مایع باتری
antidim
U
مایع ضد تشکیل مه
liquidizes
U
بصورت مایع دراوردن
liquidises
U
بصورت مایع دراوردن
liquidising
U
بصورت مایع دراوردن
liquidize
U
بصورت مایع دراوردن
liquidizing
U
بصورت مایع دراوردن
coolant
U
مایع داخل رادیاتور
liquidized
U
بصورت مایع دراوردن
liquidised
U
بصورت مایع دراوردن
slow curing cutback
U
قیر مایع دیرگیر
diergolic
U
سوخت مایع ثابت
diergolic
U
خرج مایع پایدار
filtrate
U
مایع تصفیه شده
coolants
U
مایع داخل رادیاتور
supercooled liquid
U
مایع ابر سرد
superheated liquid
U
مایع ابر گرم
liquid propellant
U
خرج پرتاب مایع
coolants
U
مایع سرد کننده
soldering fluid
U
مایع لحیم کاری
coolant
U
مایع سرد کننده
cerebro spinal fluid
U
مایع مغزی- نخاعی
liquefacient
U
مایع ترشح کننده
liquid measure
U
مقیاس حجم مایع
electrolytes
U
مایع کار الکترولیت
condensation
U
مایع کردن گاز
liquid air
U
هوای مایع شده
electrolyte
U
مایع کار الکترولیت
dunks
U
در مایع فرو کردن
dunking
U
در مایع فرو کردن
dunked
U
در مایع فرو کردن
dunk
U
در مایع فرو کردن
filtrate
U
مایع زیر صافی
liquid air container
U
مخزن هوای مایع
hypergol
U
مایع قابل اشتعال
liquid membrance electrode
U
الکترود مایع غشایی
l.n.g
U
گاز مایع طبیعی
liquified natural gas
U
گاز مایع طبیعی
gas liquid chromatography
U
کروماتوگرافی مایع گاز
gas liquid partitions chromatography
U
کروماتوگرافی گاز- مایع
flammable liquid
U
مایع اشتعال پذیر
csf
U
مایع مغزی- نخاعی
to strain a liquid
U
صاف کردن یک مایع
cn solution
U
گازاشک اور مایع
liquid rocket
U
راکت سوخت مایع
sealing compound
U
مایع درز بند
liquid propellant
U
سوخت مایع موشک
out back
U
مایع روان شده
eyewash
U
مایع چشم شویی
rapid curing cutback
U
قیر مایع زودگیر
soaks
U
بوسیله مایع اشباع شدن
regenerative cooling
U
استفاده از سرمای مایع ورودی
ascites
U
جمع شدن مایع در شکم
liquidating
U
از بین بردن مایع کردن
liquidated
U
از بین بردن مایع کردن
liquidate
U
از بین بردن مایع کردن
desorption
U
جدا کردن گاز از مایع
cavitation
U
ایجاد حبابهای داخل یک مایع
soak
U
بوسیله مایع اشباع شدن
grid pool tube
U
لامپ مایع شبکه دار
hydrothorax
U
تجمع مایع در حفره جنب
liquidates
U
از بین بردن مایع کردن
spittle
U
مایع مترشحه از غدد بزاقی تف
thief sample
U
نمونه مایع مخزن ناو
LCD
U
صفحه نمایش کریستال مایع
hydrocephalus
U
ازدیاد غیر عادی مایع
hydrocephaly
U
ازدیاد غیر عادی مایع
reflux
U
جریان برگشت مایع برگردان
solgel
U
نیمی مایع ونیمی ژلاتینی
fluidic
U
مایع مانند جسم سیال یامایع
ullage
U
حجم بالای سطح مایع تانک
pyridine
U
قلیای مایع بیرنگ وازت دار
spread
U
[منتشر کردن مایع روی سطح]
g.l.c.
U
gas-liquidchromatography کروماتوگرافی گاز- مایع
dip
U
فروبردن و دراوردن از مایع غوطه ور شدن
geraniol
U
الکل اشباع شده مایع و معطر
dips
U
فروبردن و دراوردن از مایع غوطه ور شدن
pints
U
پیمانه وزن مایع معادل نیم کوارت
consolute
U
ترکیبی از دو یا چند مایع که بر هر نسبتی در یکدیگر حل شوند
pint
U
پیمانه وزن مایع معادل نیم کوارت
oleate
U
نمک الی اسید اولئیک مایع روغنی
octane
U
هیدروکربنهای مایع و پارافینی ایزومریک بفرومول 81H8C
inks
U
مایع تاریک برای علامت گذاری و یا نوشتن
ink
U
مایع تاریک برای علامت گذاری و یا نوشتن
aerosol
U
تعلیق مایع یا جسم بصورت گرد و گاز در هوا
aerosols
U
تعلیق مایع یا جسم بصورت گرد و گاز در هوا
liquid crystal displays
U
صفحه نمایش دو جداره شیشهای با محلول کریستال مایع
cleans
U
مایع یا پارچهای که کثیفی را از صفحه VDU پاک کند
liquid crystal bar graph panel indicator
U
شاخص گراف- میله بااستفاده از قطعات کریستال مایع
fluid dram
U
واحد سنجش مایعات برابر با8/1 اونس مایع
cleanest
U
مایع یا پارچهای که کثیفی را از صفحه VDU پاک کند
clean
U
مایع یا پارچهای که کثیفی را از صفحه VDU پاک کند
liquid crystal display
U
صفحه نمایش دو جداره شیشهای با محلول کریستال مایع
soakage
U
مقدار مایع جذب شده بوسیله خیس خوری
aftershave
U
[مایع خوشبویی که مردان بعد از اصلاح به صورت می زنند.]
memiscus
U
زاویه تماس بین سطح مایع وجدار فرف
cleaned
U
مایع یا پارچهای که کثیفی را از صفحه VDU پاک کند
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com