Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
transmutation
U
تبدیل عناصر
conversion of data
U
تبدیل عناصر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
aided matching
U
سیستم تبدیل عناصر تیر توپ
Other Matches
display board
U
تابلوی نمایش عناصر تیر نمودار عناصر تیر
combatants
U
یکان رزمنده عناصر رزمنده عناصر درگیردر جنگ
combatant
U
یکان رزمنده عناصر رزمنده عناصر درگیردر جنگ
continuously set vector
U
عناصر تصحیح شده متوالی هدف عناصر تنظیم شده هدف به طریق متوالی
novatio non presumiter
U
تبدیل تعهد یا تبدیل مدیون نمیتواند مفروض یا ضمنی باشد
transiguration
U
تبدیل صورت تبدیل هیئت
conversion scale
U
مقیاس تبدیل ضریب تبدیل
restitution
U
تبدیل مختصات نقاط از عکس یا نقشهای به نقشه دیگر تبدیل مختصات
ingredient
U
عناصر
ingredients
U
عناصر
known data
U
عناصر تیرمعلوم
known data
U
عناصر معلوم
clemency
U
اعتدال عناصر
intelligence data
U
عناصر اطلاعات
job elements
U
عناصر شغلی
target indications
U
عناصر هدف
trace elements
U
عناصر کمیاب
component operation
U
عناصر عملیاتی
gft setting
U
عناصر خط کش تیر
combat , elements
U
عناصر رزمی
column head
U
عناصر سرستون
minor elements
U
عناصر فرعی
cantilever elements
U
عناصر کنسولی
firing data
U
عناصر تیر
orbital element
U
عناصر مداری
meteorological data
U
عناصر هواسنجی
representative elements
U
عناصر نماینده
essential elements
U
عناصر ضروری
minor elements
U
عناصر جزئی
data element
U
عناصر اطلاعات
chart data
U
عناصر تیر نقشهای
elemental
U
مربوط به عناصر ابتدائی
treadway
U
پل برای عناصر پیاده
antisurface
U
ضد عناصر سطحی شناوردشمن
firing data
U
عناصر مربوط به تیراندازی
combat , elements
U
عناصر درگیر در رزم
transition series
U
گروه عناصر واسطه
force augmentation
U
عناصر تقویتی یکان
basic data
U
عناصر تیر اولیه
constituent elements of crime
U
عناصر متشکله جرم
inner transition elements
U
عناصر واسطه داخلی
essential elements of information
U
عناصر اصلی اخبار
interrupted
U
[عناصر معماری منقطع]
data
U
سوابق عناصر داده ها
head
U
عناصر اولیه ستون
periocic table
U
جدول تناوبی عناصر
assembler
U
اسمبلی که برنامه به زبان اسمبلی را در دو مرحله به کد ماشین تبدیل میکند. ابتدا آدرسهای ابتدایی ذخیره می شوند و در مرحله دوم آن را به آدرس مطلق تبدیل می کنند
replot data
U
عناصر دوباره بردن هدفها
chaines
U
[عناصر بنایی شبیه پایه]
quantification
U
معرفی عناصر یک جسم تعریف
record firing
U
عناصر تیر را ثبت کنید
coriolis force
U
اثرچرخش زمینی عناصر متحرک
computing sight
U
وسیله محاسبه عناصر تیر
direct plotting
U
تعیین عناصر تیر به طورمستقیم
computing gunsight
U
دوربین محاسب عناصر تیر
binary to octal conversion
U
تبدیل دودوئی به مبنای 8 تبدیل دودوئی به هشت هشتی
binary to hexadecimal conversion
U
تبدیل دودوئی به مبنای 61 تبدیل دودوئی به شانزده شانزدهی
filter
U
حذف عناصر ناخواسته از فایل یا سیگنال
aided matching
U
سیستم انتقال عناصر تیر به کامپیوتر
topology
U
روش اتصال عناصر مختلف شبکه
gun pointing data
U
عناصر مربوط به روانه کردن توپ
task element
U
یکی از عناصر ناوگان ماموراجرای یک ماموریت
purges
U
تصفیه حزب یا دولت از عناصر نادلخواه
purged
U
تصفیه حزب یا دولت از عناصر نادلخواه
purge
U
تصفیه حزب یا دولت از عناصر نادلخواه
integration
U
یکپارچگی اتحاد عناصر مختلف اجتماع
filters
U
حذف عناصر ناخواسته از فایل یا سیگنال
search
U
جستجوی فایل عناصر به صورت لیست زنجیری
combinational
U
آنچه شماره عناصر جدا را ترکیب میکند
searches
U
جستجوی فایل عناصر به صورت لیست زنجیری
searchingly
U
جستجوی فایل عناصر به صورت لیست زنجیری
searched
U
جستجوی فایل عناصر به صورت لیست زنجیری
two-dimensional
U
آرایهای که عناصر افقی و عمودی محل دهی میکند
circuit
U
ارتباط بین عناصر الکترونیکی که عملی را انجام می دهند
circuits
U
ارتباط بین عناصر الکترونیکی که عملی را انجام می دهند
articulation
U
[ترکیب معماری در عناصر و قسمت های مختلف ساختمان]
half thickness
U
ضخامت لازم برای نصف کردن نفوذ عناصر تراونده
circular
U
صف کامپیوتری که از دو علامت برای ابتداوانتهای خط ذخیره عناصر استفاده میکند
array
U
تعداد عناصر آرایه که به صورت سط ر و ستون داده شده اند
clustering
U
مجموعهای از عناصر که در یک خط ترتیبی فاهر می شوند و یک جدول دستیابی دارند
electrothermal printer
U
چاپگری با سرعت زیاد بااستفاده از عناصر گرمازا چاپگر حرارتی
circulars
U
صف کامپیوتری که از دو علامت برای ابتداوانتهای خط ذخیره عناصر استفاده میکند
charted
U
نمایش گرافیکی عناصر منط قی مراحل تصمیمات و ارتباطات در سیستم
charting
U
نمایش گرافیکی عناصر منط قی مراحل تصمیمات و ارتباطات در سیستم
arrays
U
تعداد عناصر آرایه که به صورت سط ر و ستون داده شده اند
charts
U
نمایش گرافیکی عناصر منط قی مراحل تصمیمات و ارتباطات در سیستم
neglect
U
این گلوله با عناصر غلط تیراندازی شده و دیدبانی نکنید
neglected
U
این گلوله با عناصر غلط تیراندازی شده و دیدبانی نکنید
neglecting
U
این گلوله با عناصر غلط تیراندازی شده و دیدبانی نکنید
neglects
U
این گلوله با عناصر غلط تیراندازی شده و دیدبانی نکنید
centerpiece
U
[عناصر تزئینی اصلی درگاه های پیچ و تاب دار]
cartesian structure
U
ساختار دادهای که اندازه ثابتی دارد و عناصر به صورت خط ی مرتبند
chart
U
نمایش گرافیکی عناصر منط قی مراحل تصمیمات و ارتباطات در سیستم
guerillas
U
جنگجوی غیر منظم تیزیل عناصر خرابکار پشت جبهه دشمن
guerrilla
U
جنگجوی غیر منظم تیزیل عناصر خرابکار پشت جبهه دشمن
guerrillas
U
جنگجوی غیر منظم تیزیل عناصر خرابکار پشت جبهه دشمن
direct coupled transistor logic
U
سیستم منطقی که منحصرا" ازترانزیستورها به عنوان عناصر فعال استفاده میکند
pert chart
U
نمودار وابستگیهای داخلی عناصر کاری که نسبت به زمان سنجیده می شوند
dichogamic
U
دارای عناصر نر وماده ایکه در مواقع متفاوت اماده باروری می شوند
dichogamous
U
دارای عناصر نروماده ایکه درمواقع متفاوت اماده باروری می شوند
direct plotting
U
تعیین عناصر تیربدون استفاده از طرح تیر یاوسایل هدایت اتش
circuit
U
وسیلهای که عناصر را با قط ع برق در صورت بروز شرایط غیر عادی محافظت میکند
unit matrix
U
ماترسی که عناصر قطر اصلی همگی برابر یک و بقیه عناصرش صفر باشند
circuits
U
وسیلهای که عناصر را با قط ع برق در صورت بروز شرایط غیر عادی محافظت میکند
selective clock stetching
U
تکنیک برطرف کردن اختلافات زمان گیری دیجیتال بین عناصر سیستم
conversion
U
1-برنامهای که برنامه نوشته شده در یک کامپیوتر را به حالت مناسب برای دیگری تبدیل میکند. 2-برنامهای که فرمت داده و کد گذاری و... را برای استفاده در یک برنامه دیگر تبدیل میکند
conversions
U
1-برنامهای که برنامه نوشته شده در یک کامپیوتر را به حالت مناسب برای دیگری تبدیل میکند. 2-برنامهای که فرمت داده و کد گذاری و... را برای استفاده در یک برنامه دیگر تبدیل میکند
director
U
نرم افزار نوشتاری چند رسانهای محصول Macromedia که به کاربر اجازه کنترل عناصر در زمان مشخص میدهد
directors
U
نرم افزار نوشتاری چند رسانهای محصول Macromedia که به کاربر اجازه کنترل عناصر در زمان مشخص میدهد
arrays
U
ساختار مرتب دارای عناصر قابل دسترسی توسط اعداد برای ذخیره سازی جدول ها یا مجموعهای از دادههای مربوطه
array
U
ساختار مرتب دارای عناصر قابل دسترسی توسط اعداد برای ذخیره سازی جدول ها یا مجموعهای از دادههای مربوطه
decomposing
U
تجزیه کردن و جدا کردن عناصر اصلی یک ماده مرکب
universal
U
مجموعه کامل عناصر که یک مجموعه قوانین تشکیل میدهد
repeat
U
بازگو کنید عناصر تیر را تکرار کنید یا ازنو
repeats
U
بازگو کنید عناصر تیر را تکرار کنید یا ازنو
electrothermal printer
U
چاپگری که نوک چاپ به همراه عناصر گرمایی -dot matrix برای فرم دادن به حروف کاغذهای حساس به الکتریسیته به کار می رود
elements of weather
U
عناصر موثر در شرایط جوی عوامل جوی
thermal
U
نوعی چاپگر که حروف روی کاغذ حرارتی با نوک چاپ قرار می گیرند و یک ماتریس از عناصر حرارتی کوچک ایجاد می کنند
basic data
U
دادههای اولیه عناصر اولیه
leukon
U
عناصر سفید خون وسلولهای سازنده انها دودمان سفید خون
converting
U
تبدیل
interconversion
U
تبدیل
converts
U
تبدیل
toggle
U
تبدیل
toggles
U
تبدیل
converted
U
تبدیل
connector
U
تبدیل
convert
U
تبدیل
permutations
U
تبدیل
commutation
U
تبدیل
permutation
U
تبدیل
changing
U
تبدیل
reduces
U
تبدیل
reduce
U
تبدیل
reductions
U
تبدیل
reduction
U
تبدیل
reforming
U
تبدیل
panification
U
تبدیل
transformation
U
تبدیل
shift
U
تبدیل
move
U
تبدیل
changes
U
تبدیل
changed
U
تبدیل
change
U
تبدیل
reducer
U
تبدیل
transforms
U
تبدیل
reducing
U
تبدیل
transforming
U
تبدیل
converter
U
تبدیل گر
transformed
U
تبدیل
transform
U
تبدیل
transmutation
U
تبدیل
adapter
U
تبدیل
conversion
U
تبدیل
alteration
U
تبدیل
cinversion
U
تبدیل
code conversion
U
تبدیل کد
translation
U
تبدیل
modification
U
تبدیل
conversions
U
تبدیل
transformed
U
تبدیل کردن
conversion table
U
جدول تبدیل
actification
U
تبدیل به سرکه
transform
U
تبدیل کردن
evaporating
U
تبدیل به بخارکردن
money exchange
U
تبدیل پول
frequency changing
U
تبدیل فرکانس
transforms
U
تبدیل کردن
converter
U
الت تبدیل
changer
U
تبدیل میکند
transforming
U
تبدیل کردن
convertibility
U
قابلیت تبدیل
multi way switch
U
کلید تبدیل
frequency change
U
تبدیل بسامد
evaporates
U
تبدیل به بخارکردن
evaporated
U
تبدیل به بخارکردن
data conversion
U
تبدیل داده ها
reductions
U
اختصار تبدیل
direct conversion
U
تبدیل مستقیم
approach transition
U
تبدیل ورودی
reduction
U
اختصار تبدیل
transformation ratio
U
نسبت تبدیل
calcination
U
تبدیل باهک
transmute
U
تبدیل کردن
calcification
U
تبدیل به اهک
c.r.
U
تبدیل کاتالیزوری
double conversion
U
تبدیل دوگانه
bituminize
U
تبدیل بقیرکردن
basify
U
تبدیل به قلیاکردن
animalization
U
تبدیل به حیوان
fiel conversion
U
تبدیل پرونده
evaporate
U
تبدیل به بخارکردن
changer
U
کلید تبدیل
change over switch
U
کلید تبدیل
convertor
U
تبدیل کننده
converter
U
تبدیل کننده
aggravation
U
تبدیل به بدتر
direct reading galvanometer
U
گالوانومتر بی تبدیل
catforming
U
تبدیل با کاتالیزور
catalytic reforming
U
تبدیل کاتالیزوری
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com