English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (36 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
atomised U تبدیل به پودر کردن مرکب از اتم یا ذرات ریزکردن
atomises U تبدیل به پودر کردن مرکب از اتم یا ذرات ریزکردن
atomising U تبدیل به پودر کردن مرکب از اتم یا ذرات ریزکردن
atomize U تبدیل به پودر کردن مرکب از اتم یا ذرات ریزکردن
atomized U تبدیل به پودر کردن مرکب از اتم یا ذرات ریزکردن
atomizes U تبدیل به پودر کردن مرکب از اتم یا ذرات ریزکردن
atomizing U تبدیل به پودر کردن مرکب از اتم یا ذرات ریزکردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
nebulize U تبدیل به ذرات کردن
pulverable U قابل تبدیل به پودر
pulverizable U قابل تبدیل به پودر
atomizer U دستگاهی که عناصری را به ذرات ریز تبدیل میکند مثل عطرپاش
atomisers U دستگاهی که عناصری را به ذرات ریز تبدیل میکند مثل عطرپاش
atomizers U دستگاهی که عناصری را به ذرات ریز تبدیل میکند مثل عطرپاش
compound converter U تبدیل گر مرکب
merry dance U شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
Aurora Polaris U شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
northern lights شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
Aurora Polaris U شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
merry dancers U شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
intermoleculary U بین ذرات در داخل ذرات
to tear to shreds U ریزکردن
scanned U فرآیند تبدیل سیگنال ویدیویی بهم پیچیده به سیگنال صاف یا یک سیگنال مرکب به سیگنال جدای RGB
scan U فرآیند تبدیل سیگنال ویدیویی بهم پیچیده به سیگنال صاف یا یک سیگنال مرکب به سیگنال جدای RGB
scans U فرآیند تبدیل سیگنال ویدیویی بهم پیچیده به سیگنال صاف یا یک سیگنال مرکب به سیگنال جدای RGB
enzymes U مواد الی پیچیدهای که درموجود زنده باعث تبدیل مواد الی مرکب به موادساده تر وقابل جذب می گردد انزیم
enzyme U مواد الی پیچیدهای که درموجود زنده باعث تبدیل مواد الی مرکب به موادساده تر وقابل جذب می گردد انزیم
to dash a vessel to pieces U فرفی را خرد یا ریز ریزکردن
flour U ارد کردن پودر شدن
granulate U دارای ذرات ریز کردن
atomising U پودر کردن اتمیزه کردن
atomised U پودر کردن اتمیزه کردن
atomizing U پودر کردن اتمیزه کردن
atomises U پودر کردن اتمیزه کردن
atomizes U پودر کردن اتمیزه کردن
atomized U پودر کردن اتمیزه کردن
atomize U پودر کردن اتمیزه کردن
combined influence mine U مین با مکانیسم عامل مرکب مین مجهز به مدار باحساسیت مرکب
decomposing U تجزیه کردن و جدا کردن عناصر اصلی یک ماده مرکب
novatio non presumiter U تبدیل تعهد یا تبدیل مدیون نمیتواند مفروض یا ضمنی باشد
fractions U بخش قسمت تبدیل بکسر متعارفی کردن بقسمتهای کوچک تقسیم کردن
fraction U بخش قسمت تبدیل بکسر متعارفی کردن بقسمتهای کوچک تقسیم کردن
totalitarianize U تبدیل بحکومت یکه تاز کردن بصورت حکومت مطلقه واستبدادی اداره کردن
fluidify U تبدیل به جسم سیال کردن مایع کردن
transform U تبدیل کردن
to turn something into something U تبدیل کردن به
to convert something into something U تبدیل کردن به
convert U تبدیل کردن
transmute U تبدیل کردن
to transform [into] U تبدیل کردن [به]
reduce U تبدیل کردن
transforms U تبدیل کردن
transforming U تبدیل کردن
transformed U تبدیل کردن
transmuted U تبدیل کردن
transmutes U تبدیل کردن
transmuting U تبدیل کردن
converting U تبدیل کردن
converts U تبدیل کردن
reducing U تبدیل کردن
converted U تبدیل کردن
gear level U تبدیل کردن
commuted U تبدیل کردن
commute U تبدیل کردن
commutes U تبدیل کردن
commuting U تبدیل کردن
convert U تبدیل کردن
reduces U تبدیل کردن
transact U تبدیل کردن
scorify U تبدیل به کف کردن
reset U تبدیل کردن
turns U تبدیل کردن
toggles U تبدیل کردن
turn U تبدیل کردن
toggle U تبدیل کردن
redeploy [staff] U تبدیل کردن
transrorm U تبدیل کردن
institutionalises U در موسسه یا بنگاه قرار دادن در بیمارستان بستری کردن تبدیل به موسسه کردن رسمی کردن
institutionalising U در موسسه یا بنگاه قرار دادن در بیمارستان بستری کردن تبدیل به موسسه کردن رسمی کردن
institutionalize U در موسسه یا بنگاه قرار دادن در بیمارستان بستری کردن تبدیل به موسسه کردن رسمی کردن
institutionalizes U در موسسه یا بنگاه قرار دادن در بیمارستان بستری کردن تبدیل به موسسه کردن رسمی کردن
institutionalizing U در موسسه یا بنگاه قرار دادن در بیمارستان بستری کردن تبدیل به موسسه کردن رسمی کردن
transiguration U تبدیل صورت تبدیل هیئت
conversion scale U مقیاس تبدیل ضریب تبدیل
powder U پودر
powdering U پودر
powders U پودر
flour U پودر
whiting U پودر گچ
gasification U تبدیل کردن بگاز
marmarize U تبدیل بمرمر کردن
ionize U تبدیل به یون کردن
coke U تبدیل به زغال کردن
nitrate U به نیترات تبدیل کردن
lapidify U تبدیل به سنگ کردن
surrenders U پس گرفتن و تبدیل کردن
surrendered U پس گرفتن و تبدیل کردن
nitrates U به نیترات تبدیل کردن
saccharify U تبدیل به قند کردن
lever U تبدیل به اهرم کردن
levers U تبدیل به اهرم کردن
surrender U پس گرفتن و تبدیل کردن
compartmentalizing U تبدیل به اجزا کردن
porcelainize U تبدیل بچینی کردن
cokes U تبدیل به زغال کردن
verbalizes U تبدیل به فعل کردن
verbalized U تبدیل به فعل کردن
verbalised U تبدیل به فعل کردن
realizing U تبدیل به پول کردن
lignify U تبدیل به چوب کردن
verbalises U تبدیل به فعل کردن
realizes U تبدیل به پول کردن
realized U تبدیل به پول کردن
acetify U تبدیل به سرکه کردن
realize U تبدیل به پول کردن
peptonize U تبدیل به پپتن کردن
realising U تبدیل به پول کردن
verbalising U تبدیل به فعل کردن
realises U تبدیل به پول کردن
fluidize U تبدیل به مایع کردن
ozonize U تبدیل به ازن کردن
verbalize U تبدیل به فعل کردن
phosphatize U تبدیل به فسفات کردن
realised U تبدیل به پول کردن
verbalizing U تبدیل به فعل کردن
gorgonize U تبدیل بسنگ کردن
scorify U تبدیل به تفاله کردن
pustulate U تبدیل به کورک کردن
capitalises U تبدیل بسرمایه کردن
capitalising U تبدیل بسرمایه کردن
capitalize U تبدیل بسرمایه کردن
versify U تبدیل بنظم کردن
provincialize U تبدیل باستان کردن
capitalized U تبدیل بسرمایه کردن
capitalizes U تبدیل بسرمایه کردن
compartmentalises U تبدیل به اجزا کردن
forest U تبدیل به جنگل کردن
vitriolize U تبدیل به زاج کردن
sugars U تبدیل به شکر کردن
hypostatize U تبدیل بماده کردن
sugar U تبدیل به شکر کردن
prosify U تبدیل به نثر کردن
nitrogenize U تبدیل به ازت کردن
compartmentalising U تبدیل به اجزا کردن
forests U تبدیل به جنگل کردن
stencilize U تبدیل به استنسیل کردن
capitalizing U تبدیل بسرمایه کردن
saponify U تبدیل بصابون کردن
capitalised U تبدیل بسرمایه کردن
etherify U تبدیل به اتر کردن
compartmentalize U تبدیل به اجزا کردن
compartmentalised U تبدیل به اجزا کردن
compartmentalizes U تبدیل به اجزا کردن
compartmentalized U تبدیل به اجزا کردن
salify U تبدیل به نمک کردن
charr U تبدیل به زغال کردن
liquation U تبدیل باب کردن
to change to the better U تبدیل به احسن کردن
structuralize U تبدیل به ساختمان کردن
aerify U تبدیل به هوا کردن
interchange energy U تبدیل کردن انرژی
incineration U تبدیل بخاکستر کردن
reify U تبدیل بماده کردن
agglutinate U تبدیل به چسب کردن
charring U تبدیل به زغال کردن نیمسوز کردن
chars U تبدیل به زغال کردن نیمسوز کردن
afforest U تبدیل به جنگل کردن جنگلکاری کردن
char U تبدیل به زغال کردن نیمسوز کردن
gig U ماشین خارزنی [این وسیله برای یکنواخت کردن سطح پرزها و گرفتن ذرات از سطح بافت بکار می رود و در صنعت فرش ماشینی و بعضی منسوجات کاربرد دارد.]
baking powder U پودر خمیرمایه
pestles U پودر ساختن
powdered U گرد پودر
chilli powder U پودر فلفل
asphalt power U پودر اسفالت
carburization U پودر شدگی
cayenne pepper U پودر فلفلقرمز
puff box U پودر دان
gas tank U پودر بنزین
halazone U پودر هالوژن
cake mix U پودر کیک
to powder the hair U پودر به مد یا بسرزدن
talcum powder U پودر طلق
pestle U پودر ساختن
powdery U پودر مانند
face powders U پودر صورت
talcum powder U پودر تالک
french chalk U پودر خشک کن
bleaching powder U پودر کلر
toothpowder U پودر دندان
powdered lime U پودر اهک
powders U پودر زدن به
face powders U پودر بزک
lime powder U پودر اهک
face powder U پودر بزک
pulverizable U پودر شدنی
powdering U پودر صورت
face powder U پودر صورت
toothpowders U پودر دندان
pulverable U پودر شدنی
powders U پودر صورت
trituration U پودر سازی
powder box U پودر دان
powder U پودر زدن به
pulverizer U پودر ساز
powder U پودر صورت
powder box U جای پودر
powdering U پودر زدن به
pulverization U پودر سازی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com