English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (36 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
fluidize U تبدیل به مایع کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
liquefied U گداختن تبدیل به مایع کردن
liquefies U گداختن تبدیل به مایع کردن
liquefy U گداختن تبدیل به مایع کردن
liquefying U گداختن تبدیل به مایع کردن
fluidify U تبدیل به جسم سیال کردن مایع کردن
liquify U گداختن تبدیل به مایع کردن
Other Matches
liquefaction U تبدیل به مایع
fluidization U تبدیل به مایع شدن
liquefiable U قابل تبدیل به مایع
eutectic change U تبدیل مایع به جسم جامدزودگداز
illiquid U غیر مایع غیر قابل تبدیل به پول
pascal's law U هرگاه فشاری بریک نقطه از مایع وارد شود ان فشار عینا" به تمام نقاط مایع منتقل میشود
l.l.c U liquid-liquidchromatography کروماتوگرافی مایع- مایع
condensation U مایع کردن
dunks U در مایع فرو کردن
condensation U مایع کردن گاز
dunk U در مایع فرو کردن
dunked U در مایع فرو کردن
to strain a liquid U صاف کردن یک مایع
dunking U در مایع فرو کردن
liquidate U از بین بردن مایع کردن
liquidates U از بین بردن مایع کردن
desorption U جدا کردن گاز از مایع
liquidating U از بین بردن مایع کردن
liquidated U از بین بردن مایع کردن
spread U [منتشر کردن مایع روی سطح]
liquid liquid chromatography U کروماتوگرافی مایع- مایع
novatio non presumiter U تبدیل تعهد یا تبدیل مدیون نمیتواند مفروض یا ضمنی باشد
ether U مایع سبکی که ازتقطیر الکل و جوهرگوگردبدست میایدو برای بیهوش کردن اشخاص بکارمی رود
fractions U بخش قسمت تبدیل بکسر متعارفی کردن بقسمتهای کوچک تقسیم کردن
fraction U بخش قسمت تبدیل بکسر متعارفی کردن بقسمتهای کوچک تقسیم کردن
totalitarianize U تبدیل بحکومت یکه تاز کردن بصورت حکومت مطلقه واستبدادی اداره کردن
commute U تبدیل کردن
gear level U تبدیل کردن
turn U تبدیل کردن
turns U تبدیل کردن
convert U تبدیل کردن
transmuting U تبدیل کردن
converted U تبدیل کردن
transrorm U تبدیل کردن
converting U تبدیل کردن
transmutes U تبدیل کردن
converts U تبدیل کردن
transmuted U تبدیل کردن
transmute U تبدیل کردن
scorify U تبدیل به کف کردن
reducing U تبدیل کردن
toggle U تبدیل کردن
reduces U تبدیل کردن
toggles U تبدیل کردن
to transform [into] U تبدیل کردن [به]
reduce U تبدیل کردن
to turn something into something U تبدیل کردن به
to convert something into something U تبدیل کردن به
transform U تبدیل کردن
transforms U تبدیل کردن
transforming U تبدیل کردن
commuted U تبدیل کردن
commuting U تبدیل کردن
transformed U تبدیل کردن
transact U تبدیل کردن
reset U تبدیل کردن
redeploy [staff] U تبدیل کردن
convert U تبدیل کردن
commutes U تبدیل کردن
institutionalizes U در موسسه یا بنگاه قرار دادن در بیمارستان بستری کردن تبدیل به موسسه کردن رسمی کردن
institutionalising U در موسسه یا بنگاه قرار دادن در بیمارستان بستری کردن تبدیل به موسسه کردن رسمی کردن
institutionalize U در موسسه یا بنگاه قرار دادن در بیمارستان بستری کردن تبدیل به موسسه کردن رسمی کردن
institutionalises U در موسسه یا بنگاه قرار دادن در بیمارستان بستری کردن تبدیل به موسسه کردن رسمی کردن
institutionalizing U در موسسه یا بنگاه قرار دادن در بیمارستان بستری کردن تبدیل به موسسه کردن رسمی کردن
conversion scale U مقیاس تبدیل ضریب تبدیل
transiguration U تبدیل صورت تبدیل هیئت
structuralize U تبدیل به ساختمان کردن
nebulize U تبدیل به ذرات کردن
verbalizes U تبدیل به فعل کردن
interchange energy U تبدیل کردن انرژی
etherify U تبدیل به اتر کردن
capitalizes U تبدیل بسرمایه کردن
vitriolize U تبدیل به زاج کردن
verbalizing U تبدیل به فعل کردن
prosify U تبدیل به نثر کردن
lignify U تبدیل به چوب کردن
verbalized U تبدیل به فعل کردن
provincialize U تبدیل باستان کردن
realising U تبدیل به پول کردن
realize U تبدیل به پول کردن
realized U تبدیل به پول کردن
realizes U تبدیل به پول کردن
realizing U تبدیل به پول کردن
forest U تبدیل به جنگل کردن
forests U تبدیل به جنگل کردن
acetify U تبدیل به سرکه کردن
agglutinate U تبدیل به چسب کردن
levers U تبدیل به اهرم کردن
capitalised U تبدیل بسرمایه کردن
capitalises U تبدیل بسرمایه کردن
capitalising U تبدیل بسرمایه کردن
capitalize U تبدیل بسرمایه کردن
aerify U تبدیل به هوا کردن
capitalized U تبدیل بسرمایه کردن
capitalizing U تبدیل بسرمایه کردن
realises U تبدیل به پول کردن
realised U تبدیل به پول کردن
incineration U تبدیل بخاکستر کردن
coke U تبدیل به زغال کردن
cokes U تبدیل به زغال کردن
marmarize U تبدیل بمرمر کردن
versify U تبدیل بنظم کردن
ozonize U تبدیل به ازن کردن
scorify U تبدیل به تفاله کردن
lapidify U تبدیل به سنگ کردن
peptonize U تبدیل به پپتن کردن
gasification U تبدیل کردن بگاز
surrenders U پس گرفتن و تبدیل کردن
surrendered U پس گرفتن و تبدیل کردن
pustulate U تبدیل به کورک کردن
saponify U تبدیل بصابون کردن
lever U تبدیل به اهرم کردن
saccharify U تبدیل به قند کردن
charr U تبدیل به زغال کردن
salify U تبدیل به نمک کردن
compartmentalises U تبدیل به اجزا کردن
compartmentalized U تبدیل به اجزا کردن
hypostatize U تبدیل بماده کردن
ionize U تبدیل به یون کردن
sugar U تبدیل به شکر کردن
stencilize U تبدیل به استنسیل کردن
sugars U تبدیل به شکر کردن
nitrates U به نیترات تبدیل کردن
phosphatize U تبدیل به فسفات کردن
compartmentalizes U تبدیل به اجزا کردن
compartmentalizing U تبدیل به اجزا کردن
porcelainize U تبدیل بچینی کردن
compartmentalising U تبدیل به اجزا کردن
gorgonize U تبدیل بسنگ کردن
surrender U پس گرفتن و تبدیل کردن
nitrogenize U تبدیل به ازت کردن
compartmentalize U تبدیل به اجزا کردن
nitrate U به نیترات تبدیل کردن
reify U تبدیل بماده کردن
compartmentalised U تبدیل به اجزا کردن
verbalises U تبدیل به فعل کردن
verbalising U تبدیل به فعل کردن
verbalised U تبدیل به فعل کردن
liquation U تبدیل باب کردن
verbalize U تبدیل به فعل کردن
to change to the better U تبدیل به احسن کردن
afforest U تبدیل به جنگل کردن جنگلکاری کردن
charring U تبدیل به زغال کردن نیمسوز کردن
char U تبدیل به زغال کردن نیمسوز کردن
chars U تبدیل به زغال کردن نیمسوز کردن
restitution U تبدیل مختصات نقاط از عکس یا نقشهای به نقشه دیگر تبدیل مختصات
hardens U تبدیل به جسم جامد کردن
negotiate U به پول نقد تبدیل کردن
decimalize U تبدیل کردن به سیستم دهدهی
negotiated U به پول نقد تبدیل کردن
transubstantiate U بجسم دیگری تبدیل کردن
to transubstantiate U به جسم دیگری تبدیل کردن
harden U تبدیل به جسم جامد کردن
kaolinize U تبدیل به خاک چینی کردن
negotiating U به پول نقد تبدیل کردن
negotiates U به پول نقد تبدیل کردن
gasify U تبدیل به گاز کردن بخارکردن
mineralize U تبدیل بسنگ معدن کردن
nitrify U تبدیل به نمک شوره کردن
actualization U تبدیل به ارزش حال کردن
sward U سطح چمنزار تبدیل به مرغزار کردن
silicify U تبدیل به سنگ چخماق یا درکوهی کردن
transposing U به طرف دیگرمعامله بردن تبدیل کردن
commercialization U تبدیل بصورت بازرگانی تجارتی کردن
arterialize U تبدیل کردن خون شریانی به وریدی
transpose U به طرف دیگرمعامله بردن تبدیل کردن
transposes U به طرف دیگرمعامله بردن تبدیل کردن
ghettoize U تبدیل کردن به محله اقلیت هاو فقرا
feudalization U عمل ملوک الطوایفی کردن تبدیل به تیول
resinify U تبدیل به صمغ یا رزین کردن صمغی شدن
ammoniate U با امونیاک ترکیب کردن تحت تاثیر امونیاک قرار دادن تبدیل بامونیاک کردن
sextuplicate U شش برابر کردن تبدیل به شش کردن
assembler U اسمبلی که برنامه به زبان اسمبلی را در دو مرحله به کد ماشین تبدیل میکند. ابتدا آدرسهای ابتدایی ذخیره می شوند و در مرحله دوم آن را به آدرس مطلق تبدیل می کنند
atomizes U تبدیل به پودر کردن مرکب از اتم یا ذرات ریزکردن
atomized U تبدیل به پودر کردن مرکب از اتم یا ذرات ریزکردن
atomising U تبدیل به پودر کردن مرکب از اتم یا ذرات ریزکردن
flan U تکه فلزی که با منگنه کردن تبدیل به سکه میشود
atomize U تبدیل به پودر کردن مرکب از اتم یا ذرات ریزکردن
hepatize U تبدیل بماده جگری کردن مانندجگرسفت وبی هواساختن
atomises U تبدیل به پودر کردن مرکب از اتم یا ذرات ریزکردن
atomised U تبدیل به پودر کردن مرکب از اتم یا ذرات ریزکردن
atomizing U تبدیل به پودر کردن مرکب از اتم یا ذرات ریزکردن
flans U تکه فلزی که با منگنه کردن تبدیل به سکه میشود
binary to octal conversion U تبدیل دودوئی به مبنای 8 تبدیل دودوئی به هشت هشتی
binary to hexadecimal conversion U تبدیل دودوئی به مبنای 61 تبدیل دودوئی به شانزده شانزدهی
cash in <idiom> U تبدیل به پول کردن ،خرد کردن چیزی برای پول
water U مایع
fluidal U مایع
steep U مایع
watered U مایع
watering U مایع
anti icing fluid U مایع ضد یخ
liquids U مایع
aneroid U بی مایع
steepest U مایع
liquid/gas separator U مایع
waters U مایع
fulidal U مایع
liquid U مایع
conversion U 1-برنامهای که برنامه نوشته شده در یک کامپیوتر را به حالت مناسب برای دیگری تبدیل میکند. 2-برنامهای که فرمت داده و کد گذاری و... را برای استفاده در یک برنامه دیگر تبدیل میکند
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com