Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
spoilsman
U
تباه کننده فاسد سازنده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
vitiator
U
تباه سازنده
spoiler
U
فاسد سازنده
corrosive
U
تباه کننده
spoiler
U
تباه کننده
corruptive
U
تباه کننده
corrodent
U
تباه کننده
corrupter
U
فاسد کننده منحرف کننده
corruptor
U
فاسد کننده منحرف کننده
putrefactive
U
فاسد کننده
corrosive
U
فاسد کننده
cankery
U
فاسد کننده
degenerative
U
فاسد کننده
depraver
U
فاسد کننده
formative
U
ترکیب کننده سازنده
manufacturers
U
تولید کننده سازنده
manufacturer
U
تولید کننده سازنده
humiliating
U
پست سازنده خفیف کننده
humiliatingly
U
پست سازنده خفیف کننده
illusive
U
گمراه کننده مشتبه سازنده
illusory
U
گمراه کننده مشتبه سازنده
perversive
U
گمراه کننده منحرف سازنده
cankerous
U
وابسته به اکله یا ماشرا فاسد کننده
smokescreen
U
عمل یا حرف گمراه کننده یا مستتر سازنده
radio sheck
U
یک سازنده و توزیع کننده تجهیزات الکترونیکی شامل سیستمهای ریزکامپیوتر
doa
U
شرح محصولی که به هنگام دریافت از سازنده یا تهیه کننده کار نمیکند
to be corrupt to the bones
<idiom>
U
تا مغز استخوان فاسد بودن
[کسی که ذاتا فاسد است]
third party lease
U
توافقنامهای که بوسیله ان یک شرکت مستقل تجهیزاتی رااز سازنده خریده و به استفاده کننده کرایه میدهد
pertubative
U
اشفته سازنده مضطرب سازنده
spoiled
U
فاسد کردن فاسد شدن
spoil
U
فاسد کردن فاسد شدن
spoils
U
فاسد کردن فاسد شدن
spoiling
U
فاسد کردن فاسد شدن
degenerating
U
تباه
degenerated
U
تباه
spoilt
U
تباه
degenerate
U
تباه
depraved
U
تباه
degenerates
U
تباه
vitiating
U
تباه شدن
destroy
U
تباه کردن
destroying
U
تباه کردن
destroys
U
تباه کردن
vitiating
U
تباه کردن
gangrene
U
تباه کردن
vitiates
U
تباه کردن
vitiate
U
تباه شدن
vitiate
U
تباه کردن
decays
U
تباه شدن
vitiated
U
تباه کردن
decayed
U
تباه شدن
decaying
U
تباه شدن
vitiated
U
تباه شدن
decay
U
تباه شدن
spoliation
U
تباه سازی
vitiates
U
تباه شدن
deprave
U
تباه کردن
to run to ruin
U
تباه شدن
vitiation
U
تباه سازی
profound gangrene
U
یعنی انکه گوشت زیادی را تباه کرده باشد
constructive
U
سازنده
fabricator
U
سازنده
manufacturer
U
سازنده
manufacturers
U
سازنده
instrumentalist
U
سازنده
components
U
سازنده
concoctor
U
سازنده
fabricant
U
سازنده
fomative
U
سازنده
producer
U
سازنده
producers
U
سازنده
constructor
U
سازنده
compositors
U
سازنده
compositor
U
سازنده
instrumentalists
U
سازنده
component
U
سازنده
constituent
U
سازنده
builders
U
سازنده
wright
U
سازنده
maker
U
سازنده
constituents
U
سازنده
makers
U
سازنده
builder
U
سازنده
coordinative
U
متناسب سازنده
procreator
U
موجد سازنده
film developer
U
سازنده فیلم
fabricator
U
سازنده وسایل
purificative
U
پا سازنده تطهیری
component
U
جزء سازنده
components
U
جزء سازنده
qualifier
U
ملایم سازنده
qualifiers
U
ملایم سازنده
qualificatory
U
محدود سازنده
composers
U
سازنده مصنف
sonneteer
U
سازنده غزل
builder
U
موسس سازنده
builders
U
موسس سازنده
ingredient
U
عنصر سازنده
ingredients
U
عنصر سازنده
elucidatory
U
روشن سازنده
factors
U
سازنده فاکتور
factor
U
سازنده فاکتور
distractive
U
پریشان سازنده
separative
U
جدا سازنده
dissipative
U
پراکنده سازنده
renovator
U
باز نو سازنده
computer manufacturer
U
سازنده کامپیوتر
restrictive
U
محدود سازنده
composer
U
سازنده مصنف
procreation
U
سازنده زایش
deific
U
خدا سازنده
suppressor
U
موقوف سازنده
suppressive
U
موقوف سازنده
supersessive
U
لغو سازنده
depletive
U
تهی سازنده
subjugator
U
مطیع سازنده
refrigerative
U
خنک سازنده
refrigrative
U
خنک سازنده
enslaver
U
بنده سازنده
dispossessor
U
بی بهره سازنده
irradiative
U
روشن سازنده
lubricate
U
روان سازنده
presentive
U
مجسم سازنده
incorporator
U
یکی سازنده
lutist
U
سازنده عود
alterative
U
دگرگون سازنده
assurer
U
مطمئن سازنده
lubricant
U
روان سازنده
lubricants
U
روان سازنده
interceptive
U
جدا سازنده
assuror
U
مطمئن سازنده
lubricated
U
روان سازنده
lubricates
U
روان سازنده
melodist
U
سازنده ملودی
manufacturers' agent
U
نماینده سازنده
inveigler
U
گمراه سازنده
manufacturer's agent
U
نماینده سازنده
manifestative
U
اشکار سازنده
lubricating
U
روان سازنده
spoilt
U
فاسد
sedition
U
فاسد
rantipole
U
فاسد
perverse
U
فاسد
villainous
U
فاسد
reechy
U
فاسد
roue
U
فاسد
vicious
U
فاسد
reprobatory
U
فاسد
untoward
U
فاسد
abandoned
U
فاسد
peat
U
زن فاسد
reprobates
U
فاسد
reprobate
U
فاسد
putrid
U
فاسد
rotten
U
فاسد
gamy
U
فاسد
peccant
U
فاسد
corrupted
U
فاسد
corrupting
U
فاسد
sinister
U
فاسد
immoral
U
فاسد
corrupt
U
فاسد
corrupts
U
فاسد
dissolute
U
فاسد
depraved
U
فاسد
defective
U
فاسد
gamey
U
فاسد
irregular
U
فاسد
rammish
U
فاسد
ceramist
U
سازنده فروف سفالین
compositions
U
نسبت اجزای سازنده
compositions
U
نسبت اجزاء سازنده
composition
U
نسبت اجزای سازنده
boilermaker
U
سازنده دیگ بخار
boiler maker
U
سازنده دیگ بخار
composition
U
نسبت اجزاء سازنده
wright
U
کارگر سازنده نجار
manufacturer's software
U
نرم افزار سازنده
ceramicist
U
سازنده فروف سفالین
ideologue
U
سازنده ایده ئولوژی
elucidative
U
تفسیری روشن سازنده
mitigatory
U
سبک سازنده مخفف
original equipment manufacturer
U
سازنده تجهیزات اصلی
metrist
U
سازنده نظم وشعر
procurer
U
فراهم سازنده جاکش
producer advertising
U
تبلیغ توسط سازنده
reflective
U
بازتابنده منعکس سازنده
diallist
U
سازنده ساعت افتابی
toyer
U
سازنده اسباب بازی
reflectional
U
بازتابنده منعکس سازنده
loathful
U
دافع بیرغبت سازنده
indican
U
ماده سازنده نیل
paper stainer
U
سازنده کاغذهای دیواری
purificatory
U
پاک سازنده تطهیری
corrector
U
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
harlot
U
فاسد الاخلاق
harlots
U
فاسد الاخلاق
Adegenerate ( decadent ) race .
U
نژاد فاسد
indecomposable
U
فاسد نشدنی
vendible
U
پولکی فاسد
rotter
U
ادم فاسد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com