English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 131 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
within a radius of .kilometre U تا شعاع 6 کیلومتر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
speedometer odometer U تاکومتر با کیلومتر شمار سرعت سنج با کیلومتر شمار
actinoid U دارای شعاع مانند شعاع
downstream radius of crest U شعاع انحنای ستیغ در پایاب شعاع انحنای ستیغ در پایین دست
point of no return U نقطه حداکثر شعاع عمل هواپیما اخرین حد شعاع عمل هواپیما
kilometer U کیلومتر
kilometers U کیلومتر
kilometre U کیلومتر
kilometres U کیلومتر
mileage recorder U کیلومتر شمار
mileage U مقدار کیلومتر
km U مخفف کیلومتر
speedometers U کیلومتر شمار
speedometers U کیلومتر شمارساعتی
speedometer U کیلومتر شمار
speedometer U کیلومتر شمارساعتی
ten kilometres and more U ده کیلومتر و اندی
logs U کیلومتر شمار ناو
log U کیلومتر شمار ناو
odometer U کیلومتر شماراتومبیل و غیره
ten kilometres and more U ده کیلومتر و اندکی بالا
milepost U کیلومتر شمار جاده
stratosphere U طبقه فوقانی جواز 11 کیلومتر ببالا
jetstream U باد تقریبا افقی با سرعت بیش از 08 کیلومتر بر ساعت
ozonosphere U لایهای از بخشهای فوقانی اتمسفر در ارتفا تقریبی 02 تا03 کیلومتر
radius U شعاع
radius of curvature U شعاع خم
beams U شعاع
beam U شعاع
rayless U بی شعاع
ray U شعاع
radial of a well U شعاع یک چاه
radially U شعاع وار
image ray U شعاع تصویر
light beam U شعاع نور
ionic radius U شعاع یونی
mean radius U شعاع میانه
ionic ray U شعاع یونی
main beam U شعاع اصلی
light ray U شعاع نور
radiometer U شعاع سنج
radius gage U شابلون شعاع
radius of a well U شعاع یک چاه
stellate U شعاع دار
short swing U پیچهای با شعاع کم
schwarzschild radius U شعاع شوارتزشیلد
radius vector U شعاع حامل
radius of intrados U شعاع درونسو
radius of influence U شعاع تاثیر
radius of giration U شعاع ژیراسیون
radius of giration U شعاع چرخش
radius of extrados U شعاع برونسو
radius of curvature U شعاع خمیدگی
semidiameter U شعاع دایره
radius of curvature U شعاع انحناء
radius of curvatupe U شعاع انحناء
radius of action U شعاع اثر
radius of action U شعاع عمل
triradiate U دارای سه شعاع
hydraulic radius U شعاع هیدرولیک
radiating U شعاع افکندن
radius U شعاع عملیات
radiate U شعاع افکندن
radiated U شعاع افکندن
radiates U شعاع افکندن
bohr radius U شعاع بور
nuclear radius U شعاع هسته
covalent radius U شعاع کووالانسی
casualty radius U شعاع تلفات
corner radius U شعاع کنج
short-range U با شعاع عمل کم
short range U با شعاع عمل کم
average radius U شعاع میانگاه
an incident ray U شعاع ساقط
radius of gyration U شعاع چرخش
gyoradius U شعاع چرخش
atomic radius U شعاع اتم
electron beam U شعاع الکترون
atomic radius U شعاع اتمی
effective radius U شعاع موثر
average radius U شعاع میانه
radius U شعاع دایره
air mileage indicator U کیلومتر شمار هواپیما مسافت سنج هواپیما
sea room U شعاع مانور دریایی
pencilled U پرتوی شعاع دار
wood ray U شعاع اوندی چوبی
very short U شعاع عمل خیلی کم
very long U شعاع عمل زیاد
van der waals radius U شعاع وان در والس
radius of convergence U شعاع همگرایی [ریاضی]
searchlight sonar U سونار شعاع باریک
radiant U شعاع گستر درخشان
damage radius U شعاع خطر مین
light beam recorder U ثبات شعاع نور
light ray bending U انحراف شعاع نور
destruction radius U شعاع تخریب مین
damage radius U شعاع منطقه خسارت
intermediate range U با شعاع عمل متوسط شعاع عمل متوسط
medium range U با شعاع عمل متوسط
double beam U شعاع مضاعف نور
casualty radius U شعاع تولید تلفات
effective radius of a well U شعاع موثر چاه
visibility range U شعاع عمل دیدبانی یا دید
pencil beam U شعاع نور بسیار باریک
pi U نسبت پیرامون به شعاع دایره
sea room U شعاع عمل دریایی ازاد
long-distance U با شعاع عمل زیاد طولانی
cruising range U شعاع عمل هواپیما یا کشتی
long distance U با شعاع عمل زیاد طولانی
isodose U دارای تابش یا اشعه برابر هم شعاع
vectorial U شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
spherical coordinate system [with constant radius] U دستگاه مختصات کروی [با شعاع ثابت]
vectors U شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
vector U شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
supporting range U شعاع عمل یکانهای پشتیبانی کننده
angle of incidence U زاویه بین شعاع تابش و عمود به صفحه
intruder U هواپیمای دو موتوره توربوجت دریایی با شعاع عمل زیاد
intruders U هواپیمای دو موتوره توربوجت دریایی با شعاع عمل زیاد
tour de france U مسابقه تور دو فرانس بمسافت 0004 کیلومتر در12 روز که دوچرخه سواران از کشورهای فرانسه بلژیک اسپانیا ایتالیا المان و سویس می گذرند و از سال 3091پایه گذاری شده و اغلب مسیرکوهستانی است
ranged U تنظیم تیرکردن یا قلق گیری کردن شعاع عمل هواپیما یاخودرو
range U تنظیم تیرکردن یا قلق گیری کردن شعاع عمل هواپیما یاخودرو
ranges U تنظیم تیرکردن یا قلق گیری کردن شعاع عمل هواپیما یاخودرو
glideslope U شعاع رادیویی سیستم فرود باالات دقیق برای ایجاد یک راهنمای قوی
bend allowance U فاصله خطی اضافی روی ورقه ها برای ایجاد خم هایی با شعاع معین
ogive U شکل حاصل از منحنی مدارسیارهای که شعاع ان به تدریج زیاد شده تا سرانجام به خط راست تبدیل میگردد
radius of integration U شعاع ترکیب عمل جنگ افزارهای معمولی با جنگ افزار اتمی
minimum range U حداقل شعاع عمل دستگاه یا برد حداقل
beams U عرض ستون نور نورافکن شعاع نور
beam U عرض ستون نور نورافکن شعاع نور
court style U سبک کورت [دوره جدیدتری از سبک گوتیک شعاع ساز و گوتیک در فرانسه]
hydraulic radius U شعاع ابی که برابر است باسطح خیس شده به محیط خیس شده
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com