English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 107 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
at the top of one's bent U تا سرحد گنجایش
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
boundaries U خط حد سرحد
boundaries U سرحد
boundary U خط حد سرحد
boundary U سرحد
threshholds U سرحد
threshold U سرحد
thresholds U سرحد
frontier U سرحد
bound U سرحد
mete U سرحد
bourgeon U سرحد
border U سرحد
bordering U سرحد
bordered U سرحد
demarcation U سرحد
borderer U سرحد نشین
forntiersman U سرحد نشین
hairline U سرحد موی سر وپیشانی
hairlines U سرحد موی سر وپیشانی
capacity U گنجایش
capaciousness U گنجایش
volume capacity U گنجایش
burdens U گنجایش
aptitudes U گنجایش
burden U گنجایش
content U گنجایش
contenting U گنجایش
aptitude U گنجایش
capacities U گنجایش
inclusion U گنجایش
filed capacity U گنجایش میدانه
dead storage U گنجایش مرده
field capacity U گنجایش زراعی
fan out U گنجایش خروجی
fan in U گنجایش ورودی
energy content U گنجایش انرژی
effective capacity U گنجایش مفید
dead weight tonnage U گنجایش باری
gross tonnage U گنجایش حجمی
incapacious U بی گنجایش ناقص
vital capacity U گنجایش حیاتی
total reservoir storage U گنجایش کل مخزن
storage capacity U گنجایش انباره
saturation capacity U گنجایش اشباع
register capacity U گنجایش ثبات
pulmometry U سنجش گنجایش شش
practical capacity U گنجایش عملی
possible capacity U گنجایش ممکن
net register tonnage U گنجایش خالص
memory capacity U گنجایش حافظه
cranial capacity U گنجایش جمجمه
code capacity U گنجایش رمزرسانی
active storage U گنجایش مفید
capacities U گنجایش استعداد
active capacity U گنجایش مفید
effective storage U گنجایش مفید
capacity U توانایی گنجایش
capacity U گنجایش استعداد
capacities U توانایی گنجایش
modules U حوزه گنجایش
module U حوزه گنجایش
basic capacity U گنجایش مبنا
channel capacity U گنجایش کانال
channel capacit U گنجایش مجرا
caliber U گنجایش استعداد
bulk storage U انباره پر گنجایش
producing U گنجایش تولید
basic capacity U گنجایش پایه
bearing capacity U گنجایش تحمل
available storage capacity U گنجایش مفید مخزن
pulmometer U الت سنجش گنجایش شش
truckloads U به گنجایش یک ماشین باری
tonnage U گنجایش کشتی برحسب تن
capacious U گنجایش دار گشاد
truckload U به گنجایش یک ماشین باری
tankage U گنجایش تانک یا مخزن
farad U واحد گنجایش برق
useable reservoir storage U گنجایش مفید مخزن
block coefficient U ضریب گنجایش ناو
expanded , capacity U زیاد کردن گنجایش
to gauge a person U گنجایش یا اخلاق کسیراسنجیدن یا ازمودن
unformatted U گنجایش دیسک مغناطیسی پیش از فرمت
fluid ounce U واحد گنجایش مایعات معادل 61/1 پینت
pneumatoneter U الت سنجش گنجایش تنفس ریه
fluid ounces U واحد گنجایش مایعات معادل 61/1 پینت
load U برای انتقال برنامه به حافظه با گنجایش بالا
gauger U کسیکه گنجایش چلیک وغیره رامعین میکند
loads U برای انتقال برنامه به حافظه با گنجایش بالا
gallonage U فرفیت چیزی بر حسب گالن تعداد گالنی که فرفی گنجایش دارد
Shannon's Law U قانونی که بیشترین گنجایش محل اطلاعات را برای خط ارتباطی بیان کند
metagnosticism U عقیده باینکه اثبات هستی خدااز گنجایش علم بشر بیرون است
micros U اندازه کوچک و کامل بر پایه قطعه ریز پردازنده و گنجایش حافظه محدود
micro U اندازه کوچک و کامل بر پایه قطعه ریز پردازنده و گنجایش حافظه محدود
microcomputer U اندازه کوچک و کامل بر پایه قطعه ریز پردازنده و گنجایش حافظه محدود
VHD U نوعی دیسک ویدیویی با گنجایش بالا که میتواند حجم زیادی داده را ذخیره کند
conventional RAM U در سیستم سازگار -IBM PC ناحیه حافظه با دستیابی تصادفی نصب شده روی PC با گنجایش چند کیلو بایت
conventional memory U در سیستم سازگار -IBM PC ناحیه حافظه با دستیابی تصادفی نصب شده روی PC با گنجایش چند کیلو بایت
wavelength division multiplexing U روش افزایش گنجایش داده روی فیبرنوری بوسیله ارسال چندین سیگنال نوری با طول موج مختلف در یک فیبر
second U مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconded U مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconds U مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconding U مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
pack board U وسیله سیم کشی با گنجایش دو قرقره سیم
pondage U گنجایش حوض یا استخر انباشتن اب در حوض یااستخر
redundant U سیستم دیسک درایو سریع تا گنجایش بالا که از چندین درایو استفاده میکند که هر یک یک بایت از کلمه داده را ذخیره می کنند
peripheral U باس سریع طراحی شده توسط Intel که تا چند مگاهرتز گنجایش دارد و در کامپیوترهای شخصی بر پایه Pentum برای آداپتورهای شبکه یا گرافیکی استفاده میشود
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com