English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (17 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
to be at full stretch U تا اندازه امکان پذیر کشیده شده بودن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
contrivable <adj.> U امکان پذیر
practicable <adj.> U امکان پذیر
doable <adj.> U امکان پذیر
feasible <adj.> U امکان پذیر
conceivable U امکان پذیر
makable [spv. makeable] <adj.> U امکان پذیر
makeable <adj.> U امکان پذیر
manageable <adj.> U امکان پذیر
possible [doable, feasible] <adj.> U امکان پذیر
achievable <adj.> U امکان پذیر
makable <adj.> U امکان پذیر
workable <adj.> U امکان پذیر
executable <adj.> U امکان پذیر
as may be the case <adv.> U بطور امکان پذیر
conceivably U بطور امکان پذیر
feasible U امکان پذیر میسر
contingently <adv.> U بطور امکان پذیر
possibly <adv.> U بطور امکان پذیر
to throw open the door to U امکان پذیر کردن
impossible U امکان نا پذیر نشدنی
possible U امکان پذیر میسر
conceivably <adv.> U بطور امکان پذیر
as little as possible U اینقدر کم که امکان پذیر باشد
measure U 1-یافتن اندازه یا کمیت چیزی . 2-از اندازه یا کمیت خاص بودن
drawls U کشیده حرف زدن اهسته و کشیده ادا کردن
drawl U کشیده حرف زدن اهسته و کشیده ادا کردن
drawling U کشیده حرف زدن اهسته و کشیده ادا کردن
drawled U کشیده حرف زدن اهسته و کشیده ادا کردن
to make every effort U تک و پوی زدن [به هر دری زدن] تا آنجا که امکان پذیر باشد
fits U اندازه بودن
fit U اندازه بودن
fittest U اندازه بودن
to fit like a glove U درست اندازه بودن
to be [as] poor as a church mouse <idiom> U بیش از اندازه تنگدست بودن
overabound U بیش از اندازه فراوان بودن
incommensurateness U بی اندازه بودن عدم مقیاس مشترک
bathyconductograph U وسیله اندازه گیری میزان هادی بودن اب
Being an actor has a certain amount of kudos attached to it. U بازیگر بودن خودش تا اندازه ای جلال دربردارد .
to walk on eggshells <idiom> U در برخورد با فردی یا موقعیتی بیش از اندازه مراقب بودن
slutsky theorem U براساس این قضیه با کاهش قیمت یک کالا مقدار تقاضا برای ان افزایش یافته و این امر بعلت اثر درامدی و اثر جانشینی امکان پذیر است
page U انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
pages U انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
paged U انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
feasability study U مطالعه امکان اجرای چیزی مطالعه اقتصادی بودن امری
desqview U نرم افزاری که برای سیستم DOS-MS امکان چند منظوره بودن را فراهم میکند و به بیش از یک برنامه اجازه اجرا همزمان میدهد
standards U حالت اجرای ویندوز ماکروسافت که از حافظه گسترده استفاده میکند ولی امکان چند کاره بودن در برنامههای کاربردی Dos را نمیدهد
standard U حالت اجرای ویندوز ماکروسافت که از حافظه گسترده استفاده میکند ولی امکان چند کاره بودن در برنامههای کاربردی Dos را نمیدهد
edlin U در DOS-MS امکان سیستمی که به کاربر امکان می ددهد تغییرات را خط به خط در هر لحظه بر فایل اعمال کند
scheduler U امکان نرم افزاری که به کاربر امکان مدیریت جلسات , قرار ملاقاتها یا استفاده از منابع میدهد.
ascendable U تفوق پذیر فراز پذیر
reparable U اصلاح پذیر تعمیر پذیر
repairable U اصلاح پذیر تعمیر پذیر
educable U تربیت پذیر تعلیم پذیر
educatable U تربیت پذیر تعلیم پذیر
mixable U امیزش پذیر امتزاج پذیر
ascendible U تفوق پذیر فراز پذیر
Windows Explorer U امکان نرم افزاری در ویندوز که به کاربر امکان مشاهده پرونده ها و فایل ها روی دیسک سخت فلاپی دیسک , ROM-CD , و هر درایو اشتراکی شبکه را میدهد
Winsock U امکان نرم افزاری برای کنترل مودم هنگام اتصال به اینترنت تحت DOS-MS یا ویندوز که به کامپیوتر امکان ارتباط تحت پروتکل TCP/IP میدهد
angle U اندازه تغییرات در جهت که معمولا اندازه گردش از یک محور میباشد
angles U اندازه تغییرات در جهت که معمولا اندازه گردش از یک محور میباشد
zahn cup U محفظهای با سوراخی به اندازه معین و دقیق برای اندازه گیری ویسکوزیته سیال
If the cap fit,wear it. <proverb> U اگر کلاه به اندازه سرت هست به سر بگذار !(لقمه به اندازه دهن بردار).
typeface U اندازه نوشتار که در واحد نقط ه اندازه گیری میشود
typefaces U اندازه نوشتار که در واحد نقط ه اندازه گیری میشود
balance earth works U یک اندازه بودن حجم خاک برداری با حجم خاک ریزی در یک کارگاه
orifice meter U روش اندازه گیری جریان سیال با گرفتن اندازه دقیق فشار قبل و بعد از یک صفحه عرضی با یک سوراخ
analog U نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر متغیر ممتد فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
analogue U نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر ممتد و متغیر فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
analogues U نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر ممتد و متغیر فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
adaptable organism U موجود زنده سازش پذیر زیستمند سازش پذیر
adjustable wheel U چرخ تنظیم پذیر [مانند بلندی] [چرخ تطبیق پذیر] [مانند نوع جاده]
window U تنظیم بخشی از صفحه نمایش با مشخص کردن مختصات گوشههای آن که امکان نمایش موقت اطلاعات را میدهد و نیز امکان نوشتن مجدد روی اطلاعات قبلی ولی بدون تغییر اطلاعات محیط کاری
processor U ساخت CPU با اندازه کلمه بزرگ با وصل کردن پلاکهای با اندازه کلمه کوچکتر به هم
gage U اندازه گیر اندازه گرفتن
gage U اندازه وسیله اندازه گیری
sizes U 1-تعداد حروفی که کامپیوتر به صورت افقی و عمودی میتواند نمایش دهد. 2-اندازه صفحه نمایش بر پایه اندازه بین المللی کاغذ
size U 1-تعداد حروفی که کامپیوتر به صورت افقی و عمودی میتواند نمایش دهد. 2-اندازه صفحه نمایش بر پایه اندازه بین المللی کاغذ
oblonated U کشیده
longed U کشیده
longest U کشیده
tensing U کشیده
drew U کشیده شد
leptokurtic U کشیده
tensest U کشیده
longs U کشیده
tenses U کشیده
tenser U کشیده
long- U کشیده
deep drawn U از ته دل کشیده
posttensioning U پس کشیده
leptosome U کشیده تن
drawn U کشیده
longer U کشیده
threaded U نخ کشیده
oblongated U کشیده
long U کشیده
ectomorph U کشیده تن
drawlingly U کشیده
tensed U کشیده
indrawn U تو کشیده
tense U کشیده
sap U شیره کشیده از
flat fire U تیر کشیده
leptomorph U کشیده ریخت
chock-a-block U کاملا کشیده
chock-a-block U بالا کشیده
ectomorphy U کشیده تنی
deprived U محرومیت کشیده
indrawn U بداخل کشیده
tensive U کشیده شدنی
intractile U کشیده نشدنی
threaded U بند کشیده
at full length U دراز کشیده
sapped U شیره کشیده از
saps U شیره کشیده از
elongate U کشیده کردن
pinxit U کشیده است
elongates U کشیده کردن
elongating U کشیده کردن
flare U زبانه کشیده
flares U زبانه کشیده
flat trajectory U خط سیر کشیده
prolate U کشیده شده
touse U کشیده شدن
drags U کشیده شدن
long robe U صورت کشیده
deep fetched U از ته دل کشیده شده
low angle U مسیر کشیده
linear U باریک کشیده
deer neck U گردن کشیده
extensive U بسیط کشیده
low angle fire U تیر کشیده
drawable U کشیده شدنی
vellum paper U کاغذمهره کشیده
couchant U دراز کشیده
ectomorphic type U سنخ کشیده تن
dragged U کشیده شدن
tractile U کشیده شدنی
in tow <idiom> U کشیده شده
drag U کشیده شدن
fire capabilities U چارت امکان تیر توپخانه نمودار امکان تیر یکانهای توپخانه
hell-bent U به بیراهه کشیده شده
satined paper U گاغذ مهره کشیده
underdraw U کشیده نشدن زه تا اخر
draw U کشیده شدن عهده
deep fetched U از ته سینه کشیده شده
taut U محکم کشیدن کشیده
chant U اهنگ ساده و کشیده
drawn on U کشیده شدن عهده
chanting U اهنگ ساده و کشیده
pulled muscle U عضله کشیده شده
pencilled U با مداد کشیده شده
extendible U کشیده شدنی امتدادپذیر
chants U اهنگ ساده و کشیده
hell bent U به بیراهه کشیده شده
chanted U اهنگ ساده و کشیده
lanternjaws U صورت لاغر و کشیده
draws U کشیده شدن عهده
oblong U دوک مانند کشیده
oblongs U دوک مانند کشیده
if you please U بیزحمت زحمت کشیده
hard drawn copper wire U سیم مسی کشیده شده
opened U وضع زه هنگام کشیده شدن
conducting U اداره کردن کشیده شدن
prone float U روی شکم با دستهای کشیده
conducted U اداره کردن کشیده شدن
opens U وضع زه هنگام کشیده شدن
He has suffered a great deal at the hands of his wife . U از دست زنش خیلی کشیده
conduct U اداره کردن کشیده شدن
conducts U اداره کردن کشیده شدن
open U وضع زه هنگام کشیده شدن
wired U سیم کشیده مفتول دار
flat trajectory U سهم تیرکشیده مسیر کشیده گلوله
infill U نقاط کشیده شده روی نقشه
come home U کشیده شدن لنگر به طرف ناو
wirespun U زیاد کشیده ونازک لطیف فریف
drags U چیز سنگینی که روی زمین کشیده میشود
drag U چیز سنگینی که روی زمین کشیده میشود
dragged U چیز سنگینی که روی زمین کشیده میشود
capriole U پرش عمودی اسب با پاهای کشیده به عقب
in perspective U کشیده شده ازروی علم منافرو مرایا
She has long and shapely legs . U ساق پاهای کشیده وخوش ترکیبی دارد
he is at the end of his tether U چنته اش خالی شده یا قوایش ته کشیده است
hauling U همه ماهیهایی که دریک وهله بدام کشیده میشوند
hauls U همه ماهیهایی که دریک وهله بدام کشیده میشوند
phantom section U خط نقطهای که جهت رسم تصاویر نامرئی کشیده میشود
hauled U همه ماهیهایی که دریک وهله بدام کشیده میشوند
stillage U چارچوب یاچارپایهای که چیزیرا روی ان می گذارندتاابش کشیده شود
haul U همه ماهیهایی که دریک وهله بدام کشیده میشوند
jinriki U درشکه ژاپنی که توسط حمال کشیده میشود ریکشا
jinrikisha U درشکه ژاپنی که توسط حمال کشیده میشود ریکشا
gauge U اندازه اندازه گیر
gauged U اندازه اندازه گیر
gauges U اندازه اندازه گیر
perspective grid U خطوط شبکه مختصاتی که روی عکس هوایی کشیده می شوند
extend U وادار کردن اسب به چهارنعل رفتن باپاهای کشیده و بلند
extends U وادار کردن اسب به چهارنعل رفتن باپاهای کشیده و بلند
extending U وادار کردن اسب به چهارنعل رفتن باپاهای کشیده و بلند
i thanked him for his trouble U برای زحمتی که کشیده بود ازاو سپاس گزاری کردم
dragrope U طنابی که بوسیله ان چیزی رامیکشند یا اینکه روی زمین کشیده میشود
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com