English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 301 (24 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
for keeps <idiom> U تا ابد ،برای همیشه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
ever U همیشه
ever- U همیشه
always U همیشه
stack U روش ذخیره داده که آخرین عنصر ذخیره ساده . همیشه در همان محل قرار دارد و بقیه لیست با یک آدرس تغییر مکان به انتهای لیست می روند
stacked U روش ذخیره داده که آخرین عنصر ذخیره ساده . همیشه در همان محل قرار دارد و بقیه لیست با یک آدرس تغییر مکان به انتهای لیست می روند
stacks U روش ذخیره داده که آخرین عنصر ذخیره ساده . همیشه در همان محل قرار دارد و بقیه لیست با یک آدرس تغییر مکان به انتهای لیست می روند
forever U برای همیشه
permanent U آنچه برای مدت طولانی یا برای همیشه باقی بماند
permanently U انجام دادن به طریقی که برای همیشه باقی بماند
date U افزودن اطلاعات به چیزی یا همیشه به روز بماند
dates U افزودن اطلاعات به چیزی یا همیشه به روز بماند
solid U خطایی که همیشه در حین استفاده از یک وسیله ایجاد میشود
solids U خطایی که همیشه در حین استفاده از یک وسیله ایجاد میشود
still U راکد همیشه
stiller U راکد همیشه
stillest U راکد همیشه
stills U راکد همیشه
evergreen U همیشه سبز همیشه بهار
evergreens U همیشه سبز همیشه بهار
abjure U برای همیشه ترک گفتن
abjured U برای همیشه ترک گفتن
abjures U برای همیشه ترک گفتن
abjuring U برای همیشه ترک گفتن
tipple U همیشه نوشیدن
tippled U همیشه نوشیدن
tipples U همیشه نوشیدن
tippling U همیشه نوشیدن
resident U داده نوشتار که همیشه در چاپگر یا وسیلهای که نیاز به بار کردن ندارد وجود دارد
resident U که همیشه درکامپیوتراست
residents U داده نوشتار که همیشه در چاپگر یا وسیلهای که نیاز به بار کردن ندارد وجود دارد
residents U که همیشه درکامپیوتراست
permafrost U همیشه یخبسته
exceptional U متفاوت ونه مثل همیشه
temporarily U برای زمان مشخص یا نه همیشه
evermore U همیشه
evermore U برای همیشه
marigold U گل همیشه بهار
marigolds U گل همیشه بهار
window U فضایی درصفحه نمایش که همیشه محدوده دستورات موجود را می نویسد
window U فضایی در صفحه نمایش که همیشه محدوده دستورات موجود را می نویسد
incessantly U همیشه
hot U سخت افزار که همیشه فعال ست و در صورت خرابی سیستم به عنوان پشتیبان به کار می رود
hotter U سخت افزار که همیشه فعال ست و در صورت خرابی سیستم به عنوان پشتیبان به کار می رود
hottest U سخت افزار که همیشه فعال ست و در صورت خرابی سیستم به عنوان پشتیبان به کار می رود
absolute address U مرجع صفحه گسترده که همیشه به یک خانه اشاره میکند حتی اگر به محل دیگر کپی شود
adinfinitum U برای همیشه
alway U همیشه
everywhen U همیشه
amaranth U همیشه بهار
as ever U مانند همیشه
as usual U مانند همیشه
at all times U همیشه
ay U همیشه
ay U برای همیشه
ayŠaye U همیشه
calendula U گل همیشه بهار
chucker U پرتابگر همیشه خطازن
clearance fit U اتصالی که در ان حدود دوعضو جفت شونده همیشه مونتاژ را محکم می سازد
command.com U در -MS DOS فایل برنامهای که حاوی مفسر دستورات سیستم عامل است این برنامه همیشه در حافظه مقیم است و دستورات سیستم را تشخیص میدهد و به عمل تبدیل میکند
danger warning level U مقدار موجودی کالا که میبایست همیشه در انبارموجود باشد
dead load U همیشه بار
douglas fir U یک نوع گیاه همیشه بهار بلندی که در غرب امریکامی روید
eer U همیشه
everblooming U همیشه بهار همیشه شکوفا
evergreen trees U درختان همیشه سبز
for ever and aday U همیشه
for evermore U همیشه
for good U برای همیشه
frequenter U همیشه رو
he is always a little peculiar U او همیشه اندکی اخلاق عجیب از خود نشان میدهد
hen and chickens U همیشه بهار همیشه بهار باغی
i always photograph badly U عکس من همیشه بد در می اید
i have got him on my brain U همیشه به اوفکر میکنم
immortally U تا جاودان همیشه
insenescible U همیشه جوان
japanese andromeda U بوته همیشه سبزاسیایی
love lies bleeding U گل همیشه بهار
man a bout town U ادم بیکاری که همیشه به باشگاه و نمایشگاههای شهر میرود
non scrollable U که همیشه نمایش داده میشود.
perennially U بطور ماندگاریا دائمی همیشه
positive definite matrix U ماتریس همیشه مثبت
sempre U همیشه
she always had her way U همیشه موافق میل اوعمل می شد
sinedie U برای همیشه
tout temps prist U تسلیم خوانده در برابرخواهان با اعلام این که همیشه برای تحویل یا انجام خواسته حاضر است
year in year out U همیشه
ad infinitum U برای همیشه
I always stick to my word. U من همیشه سر حرفم می ایستم
It is yours for keeps . U این برای همیشه پیش خودت باشد
He always gives in to his wife. U همیشه تسلیم زنش است
I am always ready to help my friends. U همیشه حاضرم بدوستانم کمک کنم
She is always making trouble for her friends. U همیشه برای دوستانش درد سر بوده
I always fulfil my promises . U من همیشه به قولم عمل می کنم
I always make a point of being on time . I always try to be punctual . U همیشه مقید هستم که سر وقت بیایم
at someone's beck and call <idiom> U همیشه آماده پذیرایی
cast the first stone <idiom> U همیشه آماده جنگیدن است
eager beaver <idiom> U شخص همیشه داوطلب کار اضافه
forever and a day <idiom> U برای همیشه
for good <idiom> U برای همیشه ،پایدار
give someone the benefit of the doubt <idiom> U همیشه بهترین را درمورد کسی فرض کن
Other Matches
aeon U برای همیشه
eternity U برای همیشه
foreverness U برای همیشه
sempiternity U برای همیشه
forever U برای همیشه
infinite time U برای همیشه
eternality U برای همیشه
perpetuity U برای همیشه
once and for all <idiom> U برای همیشه
immortality U برای همیشه
on tap <adj.> U همیشه آماده [برای ریختن از شیره بشکه]
to always find something to gripe about U همیشه چیزی برای گله زدن پیدا کردن
Carrie is her own worst enemy, she's always falling out with people. U کری همیشه با همه بحث و جدل می کند و برای خودش دردسر می تراشد.
at all hours <adv.> U همیشه
anytime <adv.> U همیشه
at any time <adv.> U همیشه
any time <adv.> U همیشه
on tap <adj.> U همیشه در دسترس
never to be at a loss for an answer U همیشه حاضر جواب بودن
go steady <idiom> U همیشه بایک نفر قرارگذاشتن
The shell does not always contain a pearl. <proverb> U همیشه در صدف گوهر نباشد .
nervous Nelly U آدم همیشه نگران و دلواپس
panicky person U آدم همیشه نگران و دلواپس
jitterbug U آدم همیشه نگران و دلواپس
Sara always wanted a puppy. U سارا همیشه یک سگ پاپی می خواست.
to pledge one's troth U قول همیشه وفادار را دادن
as ... as ever <adv.> U آنطور ... مثل همیشه [سابق]
to always look for things to find fault with U همیشه دنبال یک ایرادی گشتن
to get straight A's U همه درسها را [همیشه] ۲۰ گرفتن
He has always lived there. U او همیشه آنجا زندگی کرده است.
couch potato U کسی که همیشه در خانه بیکار می نشیند
A bad workman always blames his tools. <proverb> U کارگر بد همیشه از وسایلش غیبجویى مى کند.
in a rut <idiom> U همیشه کار مشابه انجام دادن
A constant guest is never welcome . <proverb> U به همیشه میهمان خوشامد گفته نمى شود .
kiosk U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosks U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
He is trying to prove himself all the time. U او [مرد] همیشه می خواهد نشان بدهد از پس کار بر می آید.
He's always moaning that we use too much electricity. U او [مرد] همیشه قر می زند که ما بیش از اندازه برق خرج می کنیم.
You should always be careful walking alone at night. U همیشه موقع پیاده روی تنها در شب باید مراقب باشید.
The grass is always greener on the other side of the fence. <proverb> U مرغ همسایه غازه [مردم دیگر همیشه در موقعیت بهتری هستند.]
badminton U بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
kratom U [درختی همیشه بهار و در عین حال برگریز استوایی که از خانواده قهوه است و برگش مصرف داروئی دارد]
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code U زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
plug compatible U دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
The whole problem with the world is that fools and fanatics are always so certain of themselves, and wiser people so full of doubts. U مشکل اصلی در دنیا این است که احمق ها و متعصب ها همیشه از خودشان مطمئن و انسان های عاقل پر از تردید هستند.
After a few days out of the office it always takes me a while to get into gear when I come back. U بعد از چند روز دور بودن از دفتر همیشه مدتی زمان می برد تا پس از بازگشت دوباره سر رشته امور را به دست بیاورم.
microsoft U بزرگترین طراحی و ناشر نرم افزار برای PC و Macintosh. ماکروسافت سیستم عامل را برای IBM PC سافت و پس برای ماکروسافت با مجموعهای از نرم افزارهای کاربردی
straight "A " student U دانش آموزی [دانش جویی] که همیشه همه درسها را ۲۰ می گیرد
drive U چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
drives U چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
strategies U طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
strategy U طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
infra red link U روش استاندارد برای ارسال اطلاعات از اشعه نوری . که اغلب برای انتقال اطلاعات از کامپیوتر متحرک یا چاپگر یا صفحه نمایش به کار می رود. برای استفاده از ین خصوصیت کامپیوتر یا چاپگر باید پورت IrDA داشته باشد
IrDA U روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
Better late than never. <proverb> U آهسته برو همیشه برو.
recalls U برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
narrative U یادداشتها یا دستورات اضافی برای کمک به کاربر برای اجرای سیستم
narratives U یادداشتها یا دستورات اضافی برای کمک به کاربر برای اجرای سیستم
recalled U برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
c U استفاده از کامپیوتر برای کمک به دانش آموزان برای یادگیری یک موضوع
recall U برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
Ackerman's function U تابع بازگشتی برای بررسی توانایی کامپیوتر برای اجرای بازگشت
teacloth U رومیزی برای میز چای دستمال برای خشکاندن فنجانها
teacloths U رومیزی برای میز چای دستمال برای خشکاندن فنجانها
no show U مسافری که جا برای خودمحفوظ کرده ولی برای سفرحاضر نمیشود
revenue tax U مالیاتی که برای افزایش درامد کشور است نه برای تاثیردربازرگانی
bins U محلی برای کاغذهایی که باید آماده برای چاپ شوند
bin U محلی برای کاغذهایی که باید آماده برای چاپ شوند
iil U دستگاه کنترل برای برای تولیدات صنعتی و سیستمهای کامپیوتر
HTTP U دستوری که جستجوگر برای درخواست وب سرور اینترنت برای اطلاعات صفحه وب میدهد
bread and point U سیب زمینی و نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
cat U استفاده از کامپیوتر برای بررسی یک ابزار یا برنامه برای یافتن خطاهای موجود
grammar U امکان نرم افزاری برای بررسی متن یا حرف برای صحت گزاری آن
grammars U امکان نرم افزاری برای بررسی متن یا حرف برای صحت گزاری آن
cats U استفاده از کامپیوتر برای بررسی یک ابزار یا برنامه برای یافتن خطاهای موجود
feedback U اطلاعاتی از یک منبع که برای تغییر دادن چیزی یا تامین پیشنهادی برای آن میباشد
scratches U حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
scratch U حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
autos U توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
scratched U حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
scratching U حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
auto U توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
redundancies U بررسی داده دریافتی برای کدهای افزوده صحیح برای تشخیص خطا
double U استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
doubled up U استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
open U سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد
redundancy U بررسی داده دریافتی برای کدهای افزوده صحیح برای تشخیص خطا
opened U سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد
opens U سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد
liberal education U اموزش و پرورشی که برای روشن کردن فکر باشد نه برای مقاصد پیشهای
intubation U فرو کردن لوله در حنجرهای برای برای نگاه داشتن .....دیفتری و مانندان
personal U متصل یا وصل در سیستم برای مشخص کردن یا تامین اجازه برای کاربر
doubled U استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
cold thrust U ازمایشی برای تعیین حداقل دمای لازم برای عبور ازادانه سیال
cold test U ازمایشی برای تعیین حداقل دمای لازم برای عبور ازادانه سیال
gather shot U ضربه برای نزدیک اوردن 2گوی برای کسب امتیازهای پی درپی باکارامبول
potatoes and point U سیب زمینی یا نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
FDDI U اختصاری برای استاندارد FDD1 برای ارسال داده آنالوگ به صورت دیجیتال
precision U استفاده از بیش از یک بایت داده برای ذخیره سازی عدد برای افزایش دقت
Kaleida Labs U شرکت فروش واسط بین Apple و IBM برای تولید از برای نوشتاری چندرسانهای
straight line coding U برنامه نوشته شده برای جلوگیری از استفاده حلقه و انشعاب برای اجرای سریع تر
haze U تاثیر گرافیکی برای شبیه سازی مه طبیعی برای ایجاد فضای سه بعدی حقیقی تر
wiring U ساختار فلزی برای پشتیبانی کابلهای ورودی و ایجاد اتصال برای وصل کابل ها
VidCap U برنامه کاربردی در ویدیوی ماکروسافت برای سیستم ویندوز برای نگهداری یک رشته ویدیویی
diagnostics U اطلاع و پیام سیستم پس از تشخیص خطا برای کمک به کاربر برای تصحیح کردن آن
beta range U حدود تغییر گام ملخ در موتورتوربوپراپ برای تولید نیروی برای صفر یا منفی
invitation U عمل پردازنده برای اتصال وسیله دیگر و امکان دادن به آن برای ارسال پیام
executive information system U نرم افزار ساده برای استفاده حاوی اطلاعاتی برای مدیر یا خصوصیاتی از شرکت
pork barrel U برنامه دولتی دارای منافع مادی برای اشخاص تصویب کننده ان یا برای دولت
turnaround time U زمان لازم برای فعال کردن برنامه برای تولید که کاربر خواسته است
invitations U عمل پردازنده برای اتصال وسیله دیگر و امکان دادن به آن برای ارسال پیام
people who live in glass houses should not throw stones <idiom> U هرچه را برای خود میپسندی برای دیگران هم ب"سند
labor of love <idiom> U انجام کار برای خشنودی شخص نه برای پول
compiler U اسمبلر یا کامپایلری که یک برنامه را برای یک کامپیوتر کامپایل و در همان زمان برای دیگری اجرا میکند
write U حافظه موقت برای نگهداری داده برای وسیله ذخیره سازی و وقتی که نوشته میشود.
writes U حافظه موقت برای نگهداری داده برای وسیله ذخیره سازی و وقتی که نوشته میشود.
multiple U استفاده از بیش از یک بایت داده برای ذخیره سازی عدد برای افزایش دقت ممکن
cues U پیام ارسالی روی صفحه نمایش برای یاد آوری به کاربر برای درخواست یک ورودی
cue U پیام ارسالی روی صفحه نمایش برای یاد آوری به کاربر برای درخواست یک ورودی
hybrid circuit U ترکیب کامپیوترهای آنالوگ و دیجیتال و قط عات برای تامین سیستم بهینه برای کار مشخص
weight belt U کمربند با وزنه هایی برای سنگین کردن بدن غواص برای رفتن به عمق موردنظر
keystroke U برسی هر کلید انتخاب شده برای اطمینان یافتن از اینکه برای عملی مناسب است
phoneme U برای بررسی صدای ورودی برای تشخیص کلمات یا تولید صحبت با تکرار چندین صدا
billiard point U در بازی بیلیارد انگلیسی 2امتیاز برای کارامبول و 3امتیاز برای کیسه انداختن در بازی امریکایی 1 امتیازبرای کارامبول و امتیازهای دیگر برای کیسه انداختن
board U BCP که شامل مسیرهای هدایت برای سیگنالهای کامپیوتری است . برای آدرس و داده و باس کنترل
electronic U سیستمی که از ترمینال کامپیوتری برای سایت فروش برای امور الکترونیکی یا کنترل مثل مشخصات محصول و...
boarded U BCP که شامل مسیرهای هدایت برای سیگنالهای کامپیوتری است . برای آدرس و داده و باس کنترل
z buffer U محل از حافظه برای ذخیره اطلاعات بردار Z برای شی گرافیکی نمایش داده شده روی صفحه
literacy U اصط لاحات مربوطه و قادر بودن برای استفاده از کامپیوتر برای برنامه نویسی و برنامههای کاربردی
conferencing U اتصال چندین کامپیوتر وترمینال به هم برای اجازه دادن به گروهی از کاربران برای ارتباط برقرار کردن
I am here for a language course U من برای برای یک دوره زبان به اینجا آمدم.
busiest U 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busying U 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
skimming U محصولی را با قیمت بالاعرضه کردن برای اطمینان ازمقاومت ان و متعاقبا" تخفیف تدریجی دادن برای توسعه فروش
monitored U صفحه نمایشی که قنل امنیتی برای فرکانس دید مورد نظر برای هر نوع کارت گرافیکی دارد
busy U 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
monitors U صفحه نمایشی که قنل امنیتی برای فرکانس دید مورد نظر برای هر نوع کارت گرافیکی دارد
monitor U صفحه نمایشی که قنل امنیتی برای فرکانس دید مورد نظر برای هر نوع کارت گرافیکی دارد
eight ball billiard U تقسیمی از1 تا 7 برای یک نفر و از 9 تا51 برای نفردیگر و شماره 8برای بازیگری که شمارههای خود را بکیسه انداخته
busies U 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
rule U نرم افزاری که قوانین و دانش خبره را در یک موضوع مشخص برای داده کاربر برای حل مشکل اعمال میکند
warm up U اجازه داده به یک ماشین برای بیکار ماندن برای مدتی پس از روشن شدن تا به وضعیت عملیات مط لوب برسد
pc file iii U یک سیستم ارزان و همه منظوره برای مدیریت پایگاه داده که برای سهولت بکارگیری طراحی شده است
dithering U ترکیب نقطههای رنگارنگ برای یک رنگ جدید یک روش گرافیکی کامپیوتر برای افزودن شدت نور نمایش
busied U 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busier U 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
point of presence U شماره دستیابی تلفن برای تامین کننده سرویس که برای اتصال به اینترنت از طریق مودم به کار می رود
rosette U اشکال و الگوهای استانداردی برای بکارگیر مکانیزم تبدیل تغییر حاصل از تنش به سیگنالهای الکتریکی برای تنشها درهمه جهات
rosettes U اشکال و الگوهای استانداردی برای بکارگیر مکانیزم تبدیل تغییر حاصل از تنش به سیگنالهای الکتریکی برای تنشها درهمه جهات
Memmaker U امکان نرم افزاری در برخی گونههای DOS-MS برای تشخیص خودکار تنظیم حافظه کامپیوتر برای تامین بهترین کارایی
authoring U ابزاری که برای توسعه برنامههای کاربردی چند منظوره استفاده می شوند. که شامل دستورات خاص برای کنترل درایو -CD ROM
practical extraction and report language U برای توید متنهای CGI که می توانند فرم هایی را پردازش کنند یا روی وب سرور برای بهبود وب سایت توابعی انجام دهند
graphics U استاندارد برای دستورات نرم افزاری و توابع شرح ورودی /خروجی گرافیکی برای تامین تابع یکسان روی هر نوع سخت افزار
ikon U نشانه گرافیکی یا تصویری روی صفحه نمایش که در سیستم محاورهای به کار می رود برای تامین یک روش ساده برای مشخص کردن یک تابع
hash U سیستم کدگذاری مشتق شده از کد ASCII که شماره کدها برای سه حرف اول افزوده می شوند تا عدد جدیدی برای کد hash بدست اید
offensive weapon U در CL به هر نوع وسیلهای اطلاق میشود که برای ازار بدنی ساخته یاتغییر داده شده باشد یا حامل ان را برای این منظور حمل کند
timed U 1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
times U 1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
time U 1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
wand shoot U مسابقه تیراندازی با 63 تیراز مسافت 06 متری برای زنان و 001 متری برای مردان با تیر و کمان
c U استفاده از سیستم کامپیوتری برای اجازه دادن به کاربران برای ارسال و دریافت پیام از سایر کاربران
Please allow for at least two weeks' notice [to do something] [for something] [prior to something] . U درخواست می شود که لطفا دو هفته برای پیشگیری [کار] اعطاء کنید [تا ما ] [برای چیزی] [قبل از چیزی] .
indexing U استفاده از کامپیوتر برای کامپایل کردن اندیس برای کتاب با انتخاب کردن کلمات و موضوعات مربوطه در متن
cultivation U جلب محبت برای استفاده درکسب اطلاعات دانه پاشیدن تماس برای جلب و به دام انداختن افراد
RJ connector U نام عمومی برای اتصال هشت سوزنی که درشبکههای BuneT برای اتصال کابل UTP به کار می رود
simpler U وسیله چند رسانهای که نیاز به فایل داده برای اجرا ندارد مثل درایو cd برای اجرا cdهای صوتی
signal U 1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
signaled U 1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
published U 1-استفاده از بستههای نشر رومیزی و چاپگرهای لیزری برای تولید چاپ . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات .
signalled U 1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
publishes U 1-استفاده از بستههای نشر رومیزی و چاپگرهای لیزری برای تولید چاپ . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات .
publish U 1-استفاده از بستههای نشر رومیزی و چاپگرهای لیزری برای تولید چاپ . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات .
simplest U وسیله چند رسانهای که نیاز به فایل داده برای اجرا ندارد مثل درایو cd برای اجرا cdهای صوتی
simple U وسیله چند رسانهای که نیاز به فایل داده برای اجرا ندارد مثل درایو cd برای اجرا cdهای صوتی
senior U مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
seniors U مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی
satyagraha U اصطلاح ابداعی گاندی پیشوای نهضت ملی هند برای به کار بردن قدرت روحی به جای خشونت وشدت عمل برای وصول به اهداف سیاسی و اجتماعی
sensitivity U کمترین توان سیگنال درییافتی که برای گیرنده برای تشخیص سیگنال لازم است
future promissory U زمان اینده التزامی که برای اول شخص will و برای شخص دوم shall بکار می برند
uberstreichen U لگام را برای چند گام رهاکردن برای نشان دادن گام مرتب اسب
sensitivities U کمترین توان سیگنال درییافتی که برای گیرنده برای تشخیص سیگنال لازم است
npn transistor U طرح ترانزیستور و قط بی با نیمه هادی نوع P برای پایه و نوع n برای collector و emither
scratch one's back <idiom> U کاری را برای کسی انجام دادن به امید اینکه اوهم برای تو انجام دهد
to send round the hat U برای کسی اعانه جمع کردن کشکول گدایی برای کسی دست گرفتن
registering U که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
register U ذخیره موقت برای داده دریافتی از حافظ پیش از ارسال به وسیله ورودی وخروجی ذخیره شده در حافظه اصل برای پردازش
register U که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
registers U که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
share U IB که برای ارزیابی محصولات تهیه شده برای فروشندگان تشکیل شده است سازمانی از استفاده کنندگان سیستمهای کامپیورتی متوسط و بزرگ
shares U IB که برای ارزیابی محصولات تهیه شده برای فروشندگان تشکیل شده است سازمانی از استفاده کنندگان سیستمهای کامپیورتی متوسط و بزرگ
registers U ذخیره موقت برای داده دریافتی از حافظ پیش از ارسال به وسیله ورودی وخروجی ذخیره شده در حافظه اصل برای پردازش
shared U IB که برای ارزیابی محصولات تهیه شده برای فروشندگان تشکیل شده است سازمانی از استفاده کنندگان سیستمهای کامپیورتی متوسط و بزرگ
registering U ذخیره موقت برای داده دریافتی از حافظ پیش از ارسال به وسیله ورودی وخروجی ذخیره شده در حافظه اصل برای پردازش
profiling U امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
profiles U امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
outsource U به کار گرفتن شرکت دیگر برای مدیریت و تامین شبکه برای شرکت شی
profiled U امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
profile U امکانی در ویندوز برای ذخیره سازی تنظیمهای مختلف برای کاربران مختلف PC
drive U حرفی که نشان دهنده درایو دیسکی است که در حال حاضر استفاده میشود.A , B برای فلاپی دیسک و C برای دیسک سخت در کامپیوتر شخصی
extend U گروهی ازتولیدکنندگان PC که انجمنی برای پیشبرد استاندارد تک بیتی به عنوان یک رقیب برای استاندارد باس MAC توسط IBM تشکیل داده اند
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com