English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
wing tanks U تانکهای سوخت که داخل بال تعبیه شده یا بخشی از بال راتشکیل میدهد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
central refueling provisions U سیم سوخت رسانی هواپیماکه در ان تمام تانکهای سوخت از یک نقطه تغذیه میشوند
replenishing phase U بخشی از سیکل عملکردموتورهای پالس جت که دران افت فشار داخل مجرا سبب ورود سوخت میگردد
subroutine U بخشی از برنامه که تابع مورد نظر را انجام میدهد و در هر زمان از داخل برنامه اصلی قابل فراخوانی است
Benin U خور بنین که بخش شمالی خلیج گینه راتشکیل میدهد
ullage U فضای خالی داخل محفظه سوخت موشک فضای بازداخل محفظه سوخت
wet wing U بالی که ساختمان تشکیل انتگرال تانک برای سوخت میدهد
amylose U مادهء قندی که داخل ذرات نشاستهای را تشکیل میدهد
transient U بخشی از حافظه موقت که در مدت زمانی رخ میدهد
transients U بخشی از حافظه موقت که در مدت زمانی رخ میدهد
diesel ramjet U موتور رم جت که سرعت ان به حدی است که گرمای حاصل از تراکم هوای داخل ان برای احتراق سوخت کافی است
map U نموداری که طرح داخل حافظه کامپیوتر یا نواحی ارتباطی را نشان میدهد
maps U نموداری که طرح داخل حافظه کامپیوتر یا نواحی ارتباطی را نشان میدهد
anti knock U ماده ایکه به سوخت اضافه شده و احتمال انفجار واحتراق نامنظم ان را کاهش میدهد
integral tank U تانک سوختی که پوسته رسانگر بخشی از دیواره ان را تشکیل میدهد
alu U بخشی از CPU که تمام توابع محاسباتی و منط قی را انجام میدهد
engine U بخشی از بسته نرم افزاری که تابع خاصی را انجام میدهد
arithmetic logic unit U بخشی از CPU که عملیات محاسباتی را انجام میدهد واحد محاسبه و منطق
kruger flap U فلپی در لبه حمله که بخشی از سطح تحتانی بال را تشکیل میدهد
ems U سیستمی در PC که بخشی از حافظه که بالای کیلو بایت است نشان میدهد
radix U نقط های که تقسیم بین واحد کمی و بخشی اعشاری را نشان میدهد
skips U خصوصیتی در کلمه پرداز که به کاربر امکان جهش به جلو یا عقب در بخشی از متن میدهد
skipped U خصوصیتی در کلمه پرداز که به کاربر امکان جهش به جلو یا عقب در بخشی از متن میدهد
skip U خصوصیتی در کلمه پرداز که به کاربر امکان جهش به جلو یا عقب در بخشی از متن میدهد
logic U بخشی از کد که توابع نامناسب مثل آسیب سیستم انجام میدهد وقتی شرایط ی برقرار باشند
alu U Unit Logic Arithmetic بخشی از CPU که عملیات محاسباتی را انجام میدهد واحد محاسبه و منطق
bubble turn and slip U الات دقیق اصلی پروازی که شتاب جانبی را با جابجایی حبابی داخل لوله شیشهای خمیده پر از مایعی نشان میدهد
tabulator U بخشی از ماشین تایپ یا کلمه پرداز که کلمات و اعداد رابه صورت خودکار در ستون هایی قرار میدهد
coroutine U بخشی از برنامه یا تابع که داده را عبور میدهد و سایر توابع همروند را کنترل میکند سپس متوقف میشود
cortes U نام دوخانه که مجلسهای قانون گزاراسپانیاوپرتقال راتشکیل میده
managers U بخشی از سیستم عامل دیسک که فضای دیسک را به فایلها اختصاص میدهد
manager U بخشی از سیستم عامل دیسک که فضای دیسک را به فایلها اختصاص میدهد
ddl U بخشی از نرم افزارسیستم پایگاه داده ها ساختار سیستم و داده را شرح میدهد
editor U نرم افزاری که به کاربر اجازه میدهد بخشی از فایل را انتخاب کند و تغییر دهد یا حذف کند
editors U نرم افزاری که به کاربر اجازه میدهد بخشی از فایل را انتخاب کند و تغییر دهد یا حذف کند
air metering force U نیروی در کاربوراتور وسیستمهای تزریق سو سوخت که لوله وانتوری و فشارهوا را مقدار سوخت را کنترل میکند
combustion starter U مکانیزمی که در ان احتراق یک سوخت ترکیب سوخت و هواانرژی لازم برای شروع دوران موتور را تامین میکند
bipropellant U سوخت راکت متشکل از دو جزء سوخت و اکسیدکننده
atomisers U سوخت پاش انژکتور پودرکن سوخت
atomizer U سوخت پاش انژکتور پودرکن سوخت
atomizers U سوخت پاش انژکتور پودرکن سوخت
charges U جرم کل سوخت در راکتهای سوخت جامد
charge U جرم کل سوخت در راکتهای سوخت جامد
ratline U عملیات عبور دادن مواد وپرسنل بطور پنهانی از مرزیا داخل داخل منطقه دشمن
description U بخشی از سیستم پایگاه داده که ساختار سیستم و داده را شرح میدهد
descriptions U بخشی از سیستم پایگاه داده که ساختار سیستم و داده را شرح میدهد
intercommand U داخل قسمت داخل یکان
nuclide U کلیه مواد داخل هسته اتم اجزای شیمیایی داخل هسته
window U تنظیم بخشی از صفحه نمایش با مشخص کردن مختصات گوشههای آن که امکان نمایش موقت اطلاعات را میدهد و نیز امکان نوشتن مجدد روی اطلاعات قبلی ولی بدون تغییر اطلاعات محیط کاری
torch pot [محفظه مشعل سوخت محفظه سوخت پاش توربینی]
appliance U تعبیه
inserts U تعبیه
embedding U تعبیه
improvisation U تعبیه
lash up U تعبیه
insert U تعبیه
inserting U تعبیه
appliances U تعبیه
shift U تعبیه
shifts U تعبیه
shifted U تعبیه
scissoring U 1-معرفی بخشی از تصویرو سپس بریدن آن به طوری که قابل چسباندن در تصویر دیگر باشد.2-معرفی بخشی از تصویروحذف هراخلاعی خارج از این ناحیه
engaged <adj.> U تعبیه شده
insertion U جاسازی تعبیه
devisable U تعبیه کردنی
embeds U تعبیه کردن
work out U تعبیه کردن
contrive U تعبیه کردن
shebang U ابتکار تعبیه
contriving U تعبیه کردن
embed U تعبیه کردن
inserting U تعبیه کردن
contrives U تعبیه کردن
insert U تعبیه کردن
inserts U تعبیه کردن
contrived U تعبیه کردن
bulit in check U تست تعبیه شده
embeded command U فرمان تعبیه شده
embedded systems U سیستمهای تعبیه شده
island bases U پایگاههای داخل منطقه پدافندی هوایی پایگاهی داخل منطقه حیاتی پایگاههای جزیرهای دریایی
devise U تعبیه کردن وصیت نامه
devises U تعبیه کردن وصیت نامه
built in fonts U شکل حروف تعبیه شده
improvise U انا ساختن تعبیه کردن
devised U تعبیه کردن وصیت نامه
devising U تعبیه کردن وصیت نامه
improvising U انا ساختن تعبیه کردن
improvises U انا ساختن تعبیه کردن
tips U باکهای خارجی سوخت باکهای بیرونی سوخت
foundation joint U درز اتصالی که بین پی وساختمان تعبیه میشود
logical U حرف یا کلمهای که عمل منط قی که انجام میدهد را شرح میدهد.
mortise dead lock U قفل داخل کار قفل داخل درب
lipping U قطعه چوبی که در لای شکاف کمان تعبیه شده
improviser U تعبیه کننده کسیکه بسرعت یا بلامقدمه چیزیرا میسازد
presumptive address U آدرس اولیه در برنامه که به عنوان مرجعی برای تعبیه است
kerb inlet U روزنه یا منفذی که در زیرجدول جهت عبور اب باران تعبیه میشود
improvisor U تعبیه کننده کسیکه بسرعت یا بلا مقدمه چیزیرا میسازد
sponson U جدار توخالی یا جاسازی شده در بدنه تانک برای تعبیه مهمات یا بی سیم
dma U UPC ای که به کنترولی DMA اجازه ارسال داده روی باس در حین دورههای ساعت میدهد وقتی که دستورات داخلی یا NOP را انجام میدهد
slots U شکاف یا سوراخی که برای انداختن پول در قلک وتلفن خود کار وامثال ان تعبیه شده
slotting U شکاف یا سوراخی که برای انداختن پول در قلک وتلفن خود کار وامثال ان تعبیه شده
slot U شکاف یا سوراخی که برای انداختن پول در قلک وتلفن خود کار وامثال ان تعبیه شده
hard sectored U دیسک لرزانی که در ان سوراخهایی به منظور تعیین حدود هر قطاع یا بخش تعبیه و منگنه شده است
graphics U پردازنده جانبی که سرعت نمایش را افزایش میدهد. محل پیکس ها را محاسبه میکند که خط c شکل را می سازند و آنها را نمایش میدهد
support U CI مخصوص که با cpu کار میکند و یک تابع جمع یا عملیات استاندارد را به سرعت انجام میدهد و سرعت پردازش را افزایش میدهد
ToolTips U برنامهای که تحت ویندوز کار میکند و یک خط از متن را زیر یک نشانه نشان میدهد وقتی که کاربر نشانه را روی آن قرار میدهد
penny in the slot U سوراخی برای انداختن پول خرد در ان تعبیه شده و پول را در ان می اندازند
supervisory U 1-سیگنالی که نشان میدهد آیا مدار مشغول است یا خیر. 2-سیگنالی که وضعیت وسیله را نشان میدهد
HTML U مجموعهای از کدهای مخصوص که نحوه و نوعی که برای نمایش متن به کار می رود نشان میدهد و امکان ارتباط از طریق کلمات خاص درون متن به بخشهای دیگر متن یا متنهای دیگر میدهد
dissimilation U سوخت
propellants U سوخت
gasoline U سوخت
combustion U سوخت
catabolism U سوخت
stoker U سوخت
fueled U سوخت
power fuel U سوخت
fuelling U سوخت
fuelled U سوخت
fuel U سوخت
propellant U سوخت
burner frame U سوخت
firing U سوخت
fuels U سوخت
The house burned down . U خانه سوخت
firemen U سوخت گیر
fuel engineering U مهندسی سوخت
fireman U سوخت انداز
fuel storage U انبار سوخت
fuel pump U پمپ سوخت
metabolical U سوخت وسازی
fueling U سوخت گیری
stoker U سوخت انداز
fireman U سوخت گیر
firemen U سوخت انداز
fuel tank U مخزن سوخت
liquid propellant U سوخت مایع
fule pump U تلمبه سوخت
fuels U سوخت موتور
choke U دریچه سوخت
choked U دریچه سوخت
chokes U دریچه سوخت
gas fuel U سوخت گازی
it excited my pity U دلم سوخت
fuel U سوخت دادن
fuel U سوخت موتور
fueled U سوخت دادن
fueled U سوخت موتور
fuelled U سوخت دادن
fuelled U سوخت موتور
fuelling U سوخت دادن
fule pump U پمپ سوخت
metabolism U سوخت وساز
metabolism U سوخت و ساز
liquid fuel U سوخت مایع
aviation fuel U سوخت هواپیما
avgas U سوخت طیاره
metabolic U سوخت و سازی
fuel tap U شیر سوخت
ion burn U یون سوخت
fule injection U تزریق سوخت
thickened fuel U سوخت جامد
metabolisms U سوخت و ساز
metabolisms U سوخت وساز
fuelling U سوخت موتور
fuel filter U صافی سوخت
fuel gas U سوخت گازی
refuel U سوخت گیری
fuel economy U اقتصاد سوخت
solid fuel U سوخت جامد
fire teazer U سوخت انداز
octane U سوخت ماشینی
solid propellant U سوخت جامد
feeders U سوخت رسان
feeder U سوخت رسان
tank U ماشین سوخت
chemical fuel U سوخت شیمیایی
fuel grade U درجه سوخت
refueled U سوخت گیری
fossil fuel U سوخت سنگوارهای
fossil fuels U سوخت سنگوارهای
oil firing U سوخت روغنی
rocket fuel U سوخت موشک
refuelled U سوخت گیری
refuels U سوخت گیری
refuelling U سوخت گیری
jet U سوخت پاش
jets U سوخت پاش
bulk petroleum U سوخت مخزنی
rocket fuel U سوخت راکت
jetted U سوخت پاش
jetting U سوخت پاش
burners U سوخت پاش
burner U سوخت پاش
colloidal propeller U سوخت کلوئیدی
refueling U سوخت گیری
feed tank U مخزن سوخت
fuel air pump U بوستر سوخت
tanker U مخزن سوخت
stoked U سوخت ریختن در
atomizer U سوخت پاش
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com