English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
emanitions security U تامین ضد استراق سمع تامین استراق سمع
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
intercept receiver U دستگاه گیرنده مخصوص استراق سمع دستگاه استراق سمع رادیویی
garnishee U کسی که خواستهای نزداو تامین یا توقیف باشد تامین مدعا به کردن
remand U اخذ تامین مجدد تشدید تامین
garnishment U تامین خواسته حکم تامین مدعابه
remanded U اخذ تامین مجدد تشدید تامین
remanding U اخذ تامین مجدد تشدید تامین
remands U اخذ تامین مجدد تشدید تامین
close in security U برقراری تامین در نزدیک شدن به دشمن تامین تقرب به دشمن
eavesdropping U استراق سمع
intercepted U استراق سمع کردن
to over hear any one U استراق سمع کردن
monitoring U استراق سمع کردن
overhears U استراق سمع کردن
intercept U استراق سمع کردن
intercepting U استراق سمع کردن
intercepts U استراق سمع کردن
listen in U استراق سمع کردن
wiretap U استراق سمع کردن
eavesdrop U استراق سمع کردن
eavesdropped U استراق سمع کردن
eavesdroppers U استراق سمع کننده
eavesdrops U استراق سمع کردن
overhear U استراق سمع کردن
night interception U استراق سمع شبانه
listening post U پست استراق سمع
overheard U استراق سمع کردن
eavesdropper U استراق سمع کننده
overhearing U استراق سمع کردن
communication security monitoring U کنترل تامین مخابراتی نظارت در امر تامین مخابراتی
forward post U پست استراق سمع جلو
airborne intercept equipment U وسایل استراق سمع هوابرد
interceptor controller U افسر مسئول پست استراق سمع
eaves droper U مسئول بگوش ایستادن استراق سمع کننده
interception U رهگیری هوایی جلوگیری از ورودهواپیماهای دشمن استراق سمع
communication security account U میزان تامین مخابراتی اندازه تامین مخابراتی
radio guard U نگهبان اطاق بی سیم کشتی یا هواپیمای مامور استراق سمع
Eavesdrop U فالگوش ایستادن، استراق سمع کردن، یواشکی حرفهای دیگران را شنیدن
bugged U اطاق یا شیئی که حاوی یک وسیله استراق سمع پنهانی باشد
interceptors U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
interceptor U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
safety U تامین
securement U تامین
water supply U تامین اب
hedging U تامین
water supplies U تامین اب
safety limit U حد تامین
security U تامین
securing U تامین
covers U تامین
coverings U تامین
cover U تامین
protection U تامین نامه
guarantees U تامین کردن
signal security U تامین مخابراتی
chemical security U تامین شیمیایی
troop safety U تامین عده ها
buffer stock U تامین ذخیره
the rule of law U تامین قضایی
committment U تامین اعتبار
transmission security U تامین ارسال
cover U تامین کردن
communication security U تامین مخابراتی
ensure U تامین کردن
ensured U تامین کردن
ensures U تامین کردن
ensuring U تامین کردن
insures U تامین کردن
insuring U تامین کردن
transmission security U تامین مخابره
guarantee U تامین کردن
area security U تامین منطقه
take care of U تامین کردن
social security U تامین اجتماعی
secures U درامان تامین
security U تامین مصونیت
supply port U درگاه تامین
secure U تامین شده
secure U تامین کردن
financiers U تامین اعتبارکننده
financier U تامین اعتبارکننده
appropriation reimbur sement U تامین اعتبار
insecurity U عدم تامین
funding U تامین وجه
the rule of law U تامین قانونی
secures U تامین شده
secures U تامین کردن
buffer zone U منطقه تامین
buffer zones U منطقه تامین
secure U درامان تامین
safety diagram U دیاگرام تامین
physical security U تامین تاسیسات
supply U تامین کردن
supplying U تامین کردن
factor of safety U عامل تامین
local security U تامین محلی
preservation of evidence U تامین دلیل
provisioning U تامین ذخیره
quia timet U حکم تامین
fulfill U تامین کردن
give security for U تامین کردن
coverings U تامین کردن
procurement U تامین اماد
internal security U تامین داخلی
supplied U تامین کردن
covers U تامین کردن
safety stakes U دستکهای تامین
guaranteed U تامین کردن
collective security U تامین اجتماعی
safety factor U عامل تامین
cryptosecurity U تامین رمز
safety factor U ضریب تامین
electronic security U تامین الکترونیکی
power supply U تامین کننده برق
social security organization U سازمان تامین اجتماعی
make up a deficit U تامین کردن کسری
social security system U نظام تامین اجتماعی
levy a sum on a person's property U تامین خواسته کردن
supply company U شرکت تامین کننده
social security program U برنامه تامین اجتماعی
rear area security U تامین منطقه عقب
security for costs U تامین هزینه دعوی
security for cost U تامین هزینه دادرسی
continuing appropriation U تامین اعتبار پیوسته
continuing appropriation U مداومت تامین اعتبار
communication security U برقراری تامین مخابراتی
deficit financing U تامین کسر بودجه
elegit U حکم تامین مدعی به
social security act U قانون تامین اجتماعی
safety officer U افسر تامین یکان
collective security U تامین دسته جمعی
social security benefits U منافع تامین اجتماعی
safety card U کارت تامین اتشبار
bombline U خط تامین پرتاب بمب
area security U تامین منطقه عملیات
finance company U شرکت تامین مالی
elevation of security U زیاد کردن تامین
angle of safety U زاویه تامین گلوله
self protection U برقراری تامین از خود
finance U تامین هزینه پولی
guaranteed U تامین تضمین کردن
guarantees U تامین تضمین کردن
transmission security U تامین ارسال پیام
tucker U تامین غذا کردن
to ensure something U تامین کردن [چیزی]
safety U برقرار کردن تامین
victual U خواربار تامین کردن
water supply to navigation U تامین اب کانال کشتیرانی
finances U تامین هزینه پولی
financing U تامین هزینه پولی
appropriation reimbur sement U تامین سپرده یاوثیقه
system maintenance U تامین و نگهداری سیستم
ups U تامین برق بی وقفه
secure U مطمئن تامین کردن
secures U مطمئن تامین کردن
financed U تامین هزینه پولی
secures U تامین کردن هدف
unemployment fund U صندوق تامین بیکاری
guarantee U تامین تضمین کردن
to feather ones nest U تامین اتیه کردن
pacification U تامین ثبات داخلی
secure U تامین کردن هدف
local posts U پستهای استراق سمع محلی پستهای دیده ور محلی
replevy U بادادن تامین ازتوقیف دراوردن
garnisher U تامین کننده خواسته یامدعابه
report generator U برای تامین گزارش کامل
safeguard U تامین کردن امن نگهداشتن
safeguard U قفل حفافتی یا تامین دار
quia timet U قرار تامین دستور موقت
supply U تامین کالاها یا محصولات یا سرویس ها
coverings U تامین زیان و خسارات بیمه
supply U تامین موجودی عرضه نمودن
services U 1-توابع تامین شده در یک قطعه . 2-
supplied U تامین کالاها یا محصولات یا سرویس ها
protect a bill U وجه براتی را تامین کردن
to safeguard [against] U تامین کردن [علیه] [در برابر]
supplied U تامین موجودی عرضه نمودن
force development U برنامه تامین یا بسیج یکانها
safety card U کارت تامین جنگ افزار
cover U تامین زیان و خسارات بیمه
uniterruptable power supply U سیستم تامین برق بی وقفه
communication security custodian U مسئول وسایل تامین مخابراتی
covers U تامین زیان و خسارات بیمه
troop program U برنامه تامین عدههای نظامی
social security contributions U پرداختی بابت تامین اجتماعی
provide U میسر ساختن تامین کردن
provides U میسر ساختن تامین کردن
social security tax U مالیات سیستم تامین اجتماعی
user supplied U تامین شده توسط کاربر
stability operations U عملیات تامین ثبات داخلی
safeguarded U تامین کردن امن نگهداشتن
safeguarded U قفل حفافتی یا تامین دار
safeguarding U تامین کردن امن نگهداشتن
environmental security U تامین محیطی و فیزیکی منطقه
supplying U تامین موجودی عرضه نمودن
safeguarding U قفل حفافتی یا تامین دار
safeguards U تامین کردن امن نگهداشتن
safeguards U قفل حفافتی یا تامین دار
supplying U تامین کالاها یا محصولات یا سرویس ها
degree of protection U میزان تامین درجه حفافت
pre empt U از پیش برای خود تامین کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com