English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
post date U تاریخ اینده گذاشتن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
antedates U پیش از تاریخ حقیقی تاریخ گذاشتن
antedate U پیش از تاریخ حقیقی تاریخ گذاشتن
antedated U پیش از تاریخ حقیقی تاریخ گذاشتن
dates U تاریخ گذاردن تاریخ گذاشتن
date U تاریخ گذاردن تاریخ گذاشتن
misdate U تاریخ غلط گذاشتن
future perfect U شامل زمان اینده نقلی که در انگلیس بصورت have willو have shall ساخته میشودونشانه خاتمه عمل درزمان اینده میباشد
backdated U تاریخ قبل از تاریخ واقعی را ذکر کردن
backdates U تاریخ قبل از تاریخ واقعی را ذکر کردن
backdating U تاریخ قبل از تاریخ واقعی را ذکر کردن
backdate U تاریخ قبل از تاریخ واقعی را ذکر کردن
antedated cheque U چک به تاریخ مقدم بر تاریخ واقعی صدور
martyrology U تاریخ شهدا تاریخ شهدای مسیحی
prehistory U ماقبل تاریخ تاریخ قبلی
hagiology U تاریخ مقدس تاریخ انبیاء
protohistory U تاریخ ماقبل تاریخ
lay off <idiom> U به حال خود گذاشتن ،تنها گذاشتن
lids U کلاهک گذاشتن دریچه گذاشتن
lid U کلاهک گذاشتن دریچه گذاشتن
run into <idiom> U اثر گذاشتن ،تاثیر گذاشتن بر
future U اینده
in the time to come U اینده
to be U اینده
forthcoming U اینده
approaching U اینده
at a laterd U در اینده
lavenir U اینده
coming U اینده
aftertime U اینده
futurity U اینده
toward U اینده
incoming U اینده
following on U از پی اینده
comer U اینده
forthcomming U اینده
next U اینده
the f. winter U زمستان اینده
prospectively U با عطف به اینده
the future U جهان اینده
the a season U موسم اینده
upcoming U زود اینده
the next world U عالم اینده
nether world U جهان اینده
intercurrent U در میان اینده
the a season U فعل اینده
proximo U درماه اینده
katabatic U پائین اینده
looking U بنظر اینده
proximo U ماه اینده
erelong U در اینده نزدیک
prospectiveness U وابستگی به اینده
even tual U درنتیجه اینده
emergent U بیرون اینده
futures U قراردادهای اینده
f. tense U زمان اینده
the next world U جهان اینده
prospect U اینده نگری
futuristic U مربوط به اینده
paulo postfuture U اینده نزدیک
prospective U مربوط به اینده
prospectuses U اینده نامه
prospected U اینده نگری
futurity U نسل اینده
prospect of the future U دورنمای اینده
sup.latest or last U دیر اینده
prospecting U اینده نگری
futurity U اتفاقات اینده
futures contract U قرارداد اینده
catabatic U پایین اینده
providential U اینده نگر
futurism U اینده گرایی
prospectus U اینده نامه
nrxt monday U دوشنبه اینده
odd comeshortly U اینده نزدیک
offing U در اینده نزدیک
by next mail U باپست اینده
prospects U اینده نگری
emergence U ناگه اینده اورژانس
latest U تازه گذشته اینده
tardier U دیر اینده کند
tardiest U دیر اینده کند
scouted U ارزیابی حریف اینده
scouts U ارزیابی حریف اینده
future U بعد اینده اتیه
the rising generation U دوره جوانان اینده
scout U ارزیابی حریف اینده
the ensving twelve months U دوازده ماه اینده
prescient U عالم به غیب یا اینده
without prejudice U بدون تاثیر به اینده
proximo U مربوط بماه اینده
prospectiveness U چشم داشت به اینده
provident U صرفه جو اینده نگر
perfect foresight U اینده نگری کامل
emergencies U ناگه اینده اورژانس
emergency U ناگه اینده اورژانس
tardy U دیر اینده کند
otherworldiness U وابستگی بجهان اینده
oncoming U پیشامد کننده اینده
long range U مربوط به اینده دور
on the th prox U در روز چهارم ماه اینده
intermediate U درمیان اینده مداخله کننده
providence U صرفه جویی اینده نگری
hunching U فن احساس وقوع امری در اینده
hunches U فن احساس وقوع امری در اینده
hunched U فن احساس وقوع امری در اینده
hunch U فن احساس وقوع امری در اینده
hold over U برای اینده نگاه داشتن
exdividend U بدون سود اینده سهام
forward sales U فروش کالاجهت تحویل در اینده
future attacks U حملههای اینده را پیش بینی نکردند
hidden momentum of population growth U سبب گستردگی والدین اینده میشود
the law is prospective U اثر قانون مربوط به اینده است
To leave behinde. U جا گذاشتن ( بجا گذاشتن )
nominating U تعیین اسب برای شرکت درمسابقات اینده
augural U تفالی مبنی بر پیشگویی حاکی از خیر یا شر در اینده
nominates U تعیین اسب برای شرکت درمسابقات اینده
current liabilities U بدهیهایی که باید در اینده نزدیک پرداخت شوند
tenor U بازاری که در ان معامله برای اینده صورت می گیرد
tenors U بازاری که در ان معامله برای اینده صورت می گیرد
nominate U تعیین اسب برای شرکت درمسابقات اینده
executory contract U قراردادی که درزمان اینده باید اجرا شود
bill time draft U برات و سفته قابل پرداخت درتاریخ معین در اینده
exclusion U اخراج بازیگر یامربی و محروم شدن از دوبازی اینده
futures U قرارداد معامله سهام یا کالا بمنظور تحویل در اینده
disqualification U اخراج بازیگر یامربی و محروم شدن از بازی اینده
disqualifications U اخراج بازیگر یامربی و محروم شدن از بازی اینده
to leave someone in the lurch U کسیرا در گرفتاری گذاشتن کسیرا کاشتن یا جا گذاشتن
prolepsis U فرض قبلی صحبت از اینده چنانچه گویی گذشته است
experimental free handicap U دادن وزن اضافی ازمایشی به اسبها برای مسابقه اینده
demand factors U پیش بینی قیمت کالا در اینده توزیع درامد جامعه
dynamic analisis U تجزیه و تحلیل وقایع اقتصادی با در نظرگرفتن تغییرات گذشته و حال و احتمالا" اینده
appointed day U تاریخ
history U تاریخ
appointment U تاریخ
dateless U بی تاریخ
dates U تاریخ
histories U تاریخ
dates [appointments] U تاریخ ها
date [appointment] U تاریخ
coeval U هم تاریخ
appointed days U تاریخ ها
appointments U تاریخ ها
coetaneous U هم تاریخ
no date U بی تاریخ
undated U بی تاریخ
with effect from U از تاریخ ...
as from U از تاریخ ,
as of U از تاریخ
date U تاریخ
era U تاریخ
eras U تاریخ
date of birth U تاریخ تولد
date of acquisition U تاریخ خریداری
date of issuance U تاریخ صدور
date in issuing U تاریخ صدور
dateable U تاریخ گذاردنی
natural history U تاریخ طبیعی
chronogram U ماده تاریخ
creation date U تاریخ افرینش
delivery date U تاریخ تحویل
date of maturity U تاریخ سررسید
dateline U تاریخ گذاری
date of shipment U تاریخ حمل
due date U تاریخ سررسید
dated U تاریخ دار
date of maturity U تاریخ انقضاء
postdate U تاریخ ماقبل
value date U تاریخ ارزش
postdated U تاریخ ماقبل
backdating date U پیش تاریخ
prehistory U ماقبل تاریخ
basic date U تاریخ ترفیع
historians U تاریخ گزار
prehistory U پیش تاریخ
closing date U تاریخ انقضاء
out of date U از تاریخ گذشته
historian U تاریخ نویس
epoch U مبدا تاریخ
historian U تاریخ گزار
postdates U تاریخ ماقبل
postdating U تاریخ ماقبل
datable U تاریخ گذاردنی
shelf life U تاریخ مصرف
acceptance date U تاریخ قبولی
epochs U مبدا تاریخ
current date U تاریخ جاری
creation date U تاریخ ایجاد
completion date U تاریخ تکمیل
historians U تاریخ نویس
Ancient history U تاریخ باستان
date U نخل تاریخ
intellectual history U تاریخ اندیشه ها
in chronological order U به ترتیب تاریخ
historicity U تاریخ گرایی
dates U نخل تاریخ
expiry date U تاریخ انقضاء
julain date U تاریخ ژولین
literary history U تاریخ ادبیات
maintenance history U تاریخ تعمیرات
stale cheque U چک تاریخ گذشته
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com