English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
This house has a strange history. U تاریخچه این خانه عجیب است
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
case history U تاریخچه
record U تاریخچه
histories U تاریخچه
vita U تاریخچه
case histories U تاریخچه
history U تاریخچه
memoirs U تاریخچه
memoir U تاریخچه
annals U تاریخچه
memoire U تاریخچه
biographies U تاریخچه زندگی
biography U تاریخچه زندگی
annalist U تاریخچه نویس
catamnesis U تاریخچه بیماری
taekwondo yooksa U تاریخچه تکواندو
life history U تاریخچه زندگی
curriculum vitae U تاریخچه مختصری از زندگی
bibiliography U شرح تاریخچه کتابها
bibliograph U عالم بشرح تاریخچه کتابها
chronicled U شرح وقایع بترتیب تاریخ تاریخچه
chronicling U شرح وقایع بترتیب تاریخ تاریخچه
chronicle U شرح وقایع بترتیب تاریخ تاریخچه
chronicles U شرح وقایع بترتیب تاریخ تاریخچه
lady help U زنی که بابانوی خانه هم صحبت است واورادرکارهای خانه یاری میکن
pigenhole U کاغذ دان جعبه مخصوص نامه ها خانه خانه کردن
knife boy U خانه شاگردی که کارش پاک کردن کاردهای سفره است خانه شاگرد
autobiographer U کسی که تاریخچه زندگی خود رامی نویسد
it is but a step to my house U تا خانه ما گامی بیش نیست یک قدم است تا خانه ما
gospels U یکی از چهارکتابی که تاریخچه زندگی عیسی را شرح داده
gospel U یکی از چهارکتابی که تاریخچه زندگی عیسی را شرح داده
mansion house U خانه بزرگ خانه رسمی شهردار لندن
tricotine U پارچه زبر لباسی خانه خانه
toft U عرصه خانه ومتعلقات ان خانه رعیتی
hound's tooth check U طرح خانه خانه مورب پارچه
honeycomb U ارایش شش گوش خانه خانه کردن
homebody U ادم خانه نشین یا علاقمند به خانه
houndstooth check U طرح خانه خانه مورب پارچه
honeycombs U ارایش شش گوش خانه خانه کردن
our neighbour door U کسیکه خانه اش پهلوی خانه ماست
Honey comb design U طرح خانه زنبوری [یا بندی لوزی که بطور تکراری کل متن فرش را در بر گرفته و داخل خانه ها با اشکال و گل های مختلف تزپین شده است.]
bagnio U فاحشه خانه جنده خانه
garde manger U سرد خانه اشپز خانه
weigh house U قپاندار خانه ترازودار خانه
cellular U لانه زنبوری خانه خانه
stupendous U عجیب
strange U عجیب
marvelous U عجیب
queerish U عجیب
eccentric U عجیب
rummy U عجیب
unfamiliar U عجیب
marvellous U عجیب
unfamiliarity U عجیب
strangest U عجیب
wonderful U عجیب
eccentrics U عجیب
ajeeb U عجیب
tremendous U عجیب
odder U عجیب غریب
miracles U چیز عجیب
miracle U چیز عجیب
peculiar U عجیب وغریب
screwy U عجیب وغریب
odd U عجیب غریب
surreal U عجیب و غریب
oddest U عجیب غریب
screwier U عجیب وغریب
screwiest U عجیب وغریب
odd U ادم عجیب
oddest U ادم عجیب
odder U ادم عجیب
antic U غریب و عجیب
extravagant U عجیب غریب
off-center <idiom> U عجیب وغریب
oddball U عجیب و غریب
oddballs U عجیب و غریب
exotic U عجیب وغریب
outlandish U عجیب و غریب
way out U عجیب و غریب
way-out U عجیب و غریب
grotesque U غریب و عجیب
a strange [an odd] way U سبکی عجیب
freakish U عجیب وغریب
unearthly U عجیب و غریب
rum U عجیب و غریب
queer U عجیب و غریب
queerer U عجیب و غریب
queerest U عجیب و غریب
quizzically U عجیب و غریب
quizzical U عجیب و غریب
for a wonder U خیلی عجیب است که
eccentrically U بطور عجیب و غریب
gargoyle U هر نوع تصویر عجیب
codgers U ادم عجیب وغریب
funnier U خنده اور عجیب
codger U ادم عجیب وغریب
funniest U خنده اور عجیب
weirdos U آدم عجیب و غریب
baboon U شکل عجیب وغریب
funny U خنده اور عجیب
gargoyles U هر نوع تصویر عجیب
grotesquerie U چیز عجیب و غریب
unco U جالب توجه عجیب
trangam U اسباب عجیب وغریب
baboons U شکل عجیب وغریب
oddities U چیز عجیب و غریب
oddity U چیز عجیب و غریب
peculiarities U صفت عجیب وغریب
peculiarity U صفت عجیب وغریب
stupendously U بطور شگرف یا عجیب
wonder work U معجزه استادی عجیب
wonderwork U کار عجیب مهارت
geezers U ادم عجیب و منزوی
weirdo U آدم عجیب و غریب
grotesquely U بطور عجیب و غریب
geezer U ادم عجیب و منزوی
(be) fishy <idiom> U عجیب وشگفت برانگیز
cell U جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
cells U جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
i do not know your house U خانه شما را بلد نیستم نمیدانم خانه شما کجاست
baroque U ارایش عجیب وغریب بی تناسب
quaint U از روی مهارت عجیب و جالب
That is very odd . how strange ! U خیلی غریب ( عجیب ) است
wondrous U حیرت زا عجیب وشگفت انگیز
screwball U ادم عجیب غریب ابله
formulae U الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formulas U الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formula U الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
ontogeny U رشد شناسی تاریخچه رشد و رویش موجودات
conceit U [بافت عجیب و مطبوع گلکاری باغچه]
Teddy boy U ملبس به جامه های عجیب و غریب
Teddy boys U ملبس به جامه های عجیب و غریب
What strang clothes youre wearing . U چه لبا ؟ عجیب غریبی تنت است
What is that strange contraption you've got in the garage? U آن دستگاه عجیب و غریب که تو در گاراژ داری چیست؟
What are those strange noises? U این سروصدا های عجیب وغریب چیست ؟
rococo U سبک هنری قرن 81 میلادی عجیب و غریب
contraption U تدبیر [اختراع] [ابتکار] [اسباب عجیب و غریب]
bibliographies U تاریخچه یاتوضیح کتب فهرست کتب
bibliography U تاریخچه یاتوضیح کتب فهرست کتب
he is always a little peculiar U او همیشه اندکی اخلاق عجیب از خود نشان میدهد
ranged U یک خانه یا تعدادی خانه
honey comb U خانه خانه کردن
range U یک خانه یا تعدادی خانه
ranges U یک خانه یا تعدادی خانه
grotesque U [تصاویر با مناظر عجیب و غریب معمولا در سرداب ها استفاده می شود.] [معماری]
the house is in my possession U خانه در تصرف من است خانه در دست من است
circus catch U گرفتن توپ با حرکات ژیمناستیکی گرقتن توپ ضربه خورده با روشی عجیب
honeycomb U خانه خانه
double-fronted U خانه دو در
shack U خانه
shacks U خانه
unsheltered <adj.> U بی خانه
quarterage U خانه
pigeon hole U خانه
pigeon-hole U خانه
pigeon-holes U خانه
her house U خانه اش
honeycombs U خانه خانه
dwellings U خانه
alveolate U خانه خانه
materfamilias U زن خانه
lares U خانه
lar U خانه
i was under his roof U در خانه
houseless U بی خانه
her house U خانه ان زن
furnace house U خانه
cloisonne U خانه خانه
dwelling U خانه
tersellated U خانه خانه
within doors U در خانه
housing U خانه ها
roommate U هم خانه
roommates U هم خانه
door to door U خانه به خانه
door-to-door U خانه به خانه
cellular U خانه خانه
checkered U خانه خانه
pieds-a-terre U خانه
pied-a-terre U خانه
houseroom U جا در خانه
cellulated U خانه خانه
domiciles U خانه
lodge U خانه
lodged U خانه
domicile U خانه
housed U خانه
socket خانه
houses U خانه
sockets U خانه
homes U خانه
cells U خانه
room U خانه
rooms U خانه
home U خانه
house U خانه
lodges U خانه
cell U خانه
presbyteries U خانه کشیش
fuse block U خانه فیوز
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com