English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
homogeneous production function U تابع تولید همگن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
euler theorem U در صورتی که تابع تولید همگن درجه یک باشد بر اساس قضیه اولر کل تولید مساوی مجموع پرداختی ها به عوامل تولیدمیباشد
linear homogenous production function U تابع تولید خطی همگن
Other Matches
quadratic homogeneous function U تابع همگن درجه دوم
production function U تابع تولید
aggregate production function U تابع تولید کل
primitive U تابع ابتدایی که برای تولید تابعهای پیچیده تر به کار می رود. 2-
nests U 1-درج تابع در یک برنامه یا تابع اصلی دیگر. 2-استفاده از تابع که بازگشتی خود را صدا میکند
nest U 1-درج تابع در یک برنامه یا تابع اصلی دیگر. 2-استفاده از تابع که بازگشتی خود را صدا میکند
disjunction U تابع منط قی که در صورتی که ورودی درست باشد خروجی درست تولید میکند
matrixes U آرایه اتصالات بین دروازههای منط قی که تولید تعدادی تابع منط قی ممکن میکند
matrix U آرایه اتصالات بین دروازههای منط قی که تولید تعدادی تابع منط قی ممکن میکند
equals U همگن
homogeneous U همگن
equalling U همگن
equalled U همگن
equaling U همگن
equaled U همگن
equal U همگن
homogeneous reaction U واکنش همگن
homogeneous mixture U مخلوط همگن
homogeneous earth dam U سد خاکی همگن
clones U ابزار همگن
homogeneous catalyst U کاتالیزور همگن
clone U ابزار همگن
cloned U ابزار همگن
cloning U ابزار همگن
equivalence U 1-تابع And 2-تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی مثل هم باشند
stubbed U تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
stub U تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
library U تابع نرم افزاری که کاربری می توند وارد برنامه اش شود تا تابع ای بی درد سر را ایجاد کند
stubs U تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
libraries U تابع نرم افزاری که کاربری می توند وارد برنامه اش شود تا تابع ای بی درد سر را ایجاد کند
stubbing U تابع برنامه کوتاه که حاوی توضیحاتی برای شرح کد اجرایی است که در تابع درج خواهد شد
cohesion U نیروی جاذبه بین ذرات همگن
capacity cost U هزینه تولید وقتی که واحدتولید کننده حداکثر فرفیت خودرا برای تولید به کار برد هزینه تولید با حداکثر فرفیت
cobb doglas production function U ر کار بتوان کشش تولید نسبت به عامل سرمایه . اگرحاصلجمع کششهای فوق برابر 1 باشد تابع تولیدهمگن درجه 1 و مجموعه عوامل سرمایه و کار ثابت است و اگر بزرگتراز 1 باشدبازده کل صعودی و اگرکوچکتراز 1 باشد بازده کل نزولی است
embryophyte U گیاهی که تولید گیاهک تخم زانموده و درنتیجه تولید بافتهای اوندی مینماید
pilot line operation U کار تولید حداقل کالاهای نظامی فقط به منظور حفظ سیستم تولید
component U 1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
components U 1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
producer's goods U هرچیزی که تولید کننده یا صاحب کارخانه در جهت تولید جنس دیگری ازان استفاده کند
second U مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconding U مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconds U مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconded U مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
production overheads U هزینههای بالاسری تولید هزینههای سربار تولید هزینههای غیرمستقیم تولید
increasing cost industry U حالتی است که چند موسسه به صنعت خاصی بپردازند ودر نتیجه محدودیت عوامل تولید و کمبود انها هزینه تولید بالا رود
planar U روش تولید مدارهای مجتمع بار اعمال مواد شیمیایی به یک قطعه سیلیکن برای تولید قطعه متفاوت
cost fraction U نتیجه مستقیم هزینههای مستقیم تولید یا خدمت به تعداد واحدهای تولید شده یاکمیت خدمات
derived demand U تقاضابرای یک عامل تولید که خوداز تقاضا برای کالایی که ان عامل تولید در ان بکار میرودناشی میشود .
declassified cost U هزینه کالای تولید شده که دران سهم هر یک از عوامل تولید مشخص شده باشد
oem U شرکتی ه قط عاتی تولید میکند که بخشهای اصلی را تولید کنندههای دیگر ساخته اند و محصول را برای کاربر خاص ایجاد میکند
matrixes U چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
matrix U چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
acceleration principle U یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
spermary U غده تولید کننده منی محل تولید منی
family U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
families U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
mixed capitalism U نظام اقتصادی که در ان بیشتروسایل و ابزار تولید درمالکیت خصوصی قرار داشته و بازار چگونگی تعیین قیمت و تولید را به عهده دارد ولی با وجود این دولت نیز ازطریق سیاستهای پولی مالی و قوانین مختلف درفعالیتهای اقتصادی تاثیرمیگذارد
fullest U مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
full U مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
gnp gap U شکاف تولید ناخالص ملی اختلاف بین تولید ناخالص ملی واقعی وتولیدناخالص ملی بالقوه
re entry U فراخوانی تابع از خود تابع اجرای برنامه در خود برنامه
re-entry U فراخوانی تابع از خود تابع اجرای برنامه در خود برنامه
half U جمع کننده دودویی که میتواند نتیجه جمع دو ورودی را تولید کند. و رقم نقل خروجی تولید میکند ولی نمیتواند رقم نقل ورودی بپذیرد
producers burden of tax U بار مالیات تولید کنندگان سهم تولید کنندگان از مالیات
subordinate U تابع
passive U تابع
subordinated U تابع
sequent U تابع
subordinates U تابع
ancillary U تابع
subordinating U تابع
subaltern U تابع
servitor U تابع
sequela U تابع
follwer U تابع
subalterns U تابع
function code U کد تابع
function generator U تابع زا
passives U تابع
subordinative U تابع
incident U تابع
subjects U تابع
subjecting U تابع
subject U تابع
functions U تابع
tributary U تابع
subjected U تابع
tributaries U تابع
submission U تابع
citizen U تابع
incidents U تابع
subsidiaries U تابع
suffragan U تابع
dependants U تابع
dependant U تابع
dependent U تابع
citizens U تابع
subsidiary U تابع
accessory U تابع
adjective U تابع
apanage U تابع
adjectives U تابع
function U تابع
subservient U تابع
amenable U تابع
functioned U تابع
generating function U تابع زاینده
increasing function U تابع فزاینده
linear function U تابع خطی
hamiltonian function U تابع هامیلتون
impluse function U تابع ضربهای
stress function U تابع تنش
echelon U ردههای تابع
echelons U ردههای تابع
function generator U مولد تابع
generating function U تابع مولد
gibbs function U تابع گیبس
lagrangian function U تابع لاگرانژی
input function U تابع اولیه
sidekick U شخص تابع
increasing function U تابع صعودی
sidekicks U شخص تابع
subordinate U تابع قراردادن
impedance function U تابع امپدانس
hyperbolic function U تابع هذلولی
integrand U تابع زیرانتگرال
intrinsic function U تابع فطری
inverse function U تابع معکوس
inverse function U تابع وارون
subs U تحت تابع
sub U تحت تابع
hamiltonian function U تابع هامیلتونی
function invocation U احضار تابع
characteristic function U ویژه تابع
continuous function U تابع پیوسته
approximating function U تابع تقریب
control function U تابع کنترلی
cost function U تابع هزینه
decreasing function U تابع نزولی
demand function U تابع تقاضا
density function U تابع چگالی
dependent variable U متغیر تابع
functioned U طرزکار تابع
function U طرزکار تابع
characteristic function U مشخصه تابع
subordinating U تابع قراردادن
characteristic function U تابع مشخصه
subordinates U تابع قراردادن
built in function U تابع توکار
subordinated U تابع قراردادن
boolean function U تابع بولی
approximation function U تابع تقریب
discontinuous function U تابع ناپیوسته
discriminant function U تابع تشخیص
analytical function U تابع تحلیلی
external function U تابع برونی
functions U طرزکار تابع
aggregate demand function U تابع تقاضای کل
dependent U تابع نامستقل
consumption function U تابع مصرف
frequency dependant U تابع فرکانس
frequency function U تابع بسامد
adherent U تابع پیرو
exponential function U تابع نمایی
exponential function U تابع نمائی
distribution function U تابع توزیع
eigenfunction U ویژه تابع
eigenfunction U تابع مشخصه
elementary function U تابع ابتدایی
allocation function U تابع تخصیص
vassals U تابع پیرو
vassal U تابع پیرو
power function U تابع توانی
even function U تابع زوج
adherents U تابع پیرو
preference function U تابع ترجیح
sheffer function U تابع شفر
sine function U تابع سینوسی
single valued function U تابع یک مقداری
single valued function U تابع یک جوابی
single variable function U تابع یک متغیره
standard function U تابع استاندارد
state function U تابع حالت
step function U تابع پلهای
saving function U تابع پس انداز
revenue function U تابع درامد
procedural U استفاده از یک تابع
probability function U تابع احتمال
proper function U ویژه تابع
proper function U مشخصه تابع
subordination U تابع [مطیع]
total cost function U تابع هزینه کل
real function U تابع حقیقی
recursive function U تابع بازگشتی
step function U تابع پلکانی
subdominant U تابع تبعی
wave function U تابع موجی
total revenue function U تابع درامد کل
total utility function U تابع مطلوبیت کل
transfer function U تابع انتقال
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com