Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 138 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
fluorescence
U
تابش ماهتابی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
fluorescence
U
تشعشع ماهتابی
lunar
U
وابسته بماه ماهتابی
glows
U
تابش
glowed
U
تابش
glow
U
تابش
lustre
U
تابش
glints
U
تابش
glinted
U
تابش
glint
U
تابش
isodose
U
هم تابش
phosphorogenic
U
تابش زا
erythema
U
تابش
eradiation
U
تابش
radiational
U
تابش
effulge
U
تابش
total radiation
U
تابش کل
effulgence
U
تابش
fulgency
U
تابش
radioactivity
U
تابش
coruscation
U
تابش
irradiation
U
تابش
brilliance
U
تابش
shines
U
تابش
shine
U
تابش
radiation of heat
U
تابش
glitters
U
تابش
radiation
U
تابش
glittered
U
تابش
glitter
U
تابش
emission
U
تابش
emissions
U
تابش
glinting
U
تابش
background radiation
U
تابش زمینه
annihilation radiation
U
تابش نابودی
radiation loss
U
گمگشتگی تابش
black light
U
تابش فرابنفش
bolometri
U
تابش سنجی
candescent
U
تابش یاگرما
radiation laws
U
قوانین تابش
polarized radiation
U
تابش قطبیده
primary cosmic rays
U
تابش کیهانی
cosmic radiation
U
تابش کیهانی
electromagnetic radiation
U
تابش الکترومغناطیسی
emissivity
U
تابش نسبی
radiation density
U
تراکم تابش
lustreer
U
تابش فروزندگی
irradiancy
U
درخشندگی تابش
irradiance
U
درخشندگی تابش
plane of incidence
U
صفحه تابش
incidence plane
U
صفحه تابش
radiant intensity
U
شدت تابش
incidence angle
U
زاویه تابش
radiation field
U
میدان تابش
heat radiation
U
تابش گرما
radiation hazard
U
گزند تابش
radiation intensity
U
شدت تابش
exciting radiation
U
تابش برانگیزاننده
radiation efficiency
U
راندمان تابش
energy radiation
U
تابش انرژی
radiation constants
U
ثابتهای تابش
solarization
U
تابش افتاب
cosmic rays
U
تابش کیهانی
shines
U
فروغ تابش
shine
U
فروغ تابش
flashed
U
تابش انی
flashes
U
تابش انی
anneal
U
پخت تابش
spectrum
U
گستره تابش
visible radiation
U
تابش مرئی
sheen
U
تابش برق
irradiating
U
تابش دادن
wave radiation
U
تابش موج
irradiates
U
تابش دادن
irradiated
U
تابش دادن
irradiate
U
تابش دادن
irradiation
U
تابش دهی
ultraviolet radiation
U
تابش فرابنفش
angle of reflection
U
زاویه تابش
angle of incidence
U
زاویه تابش
sunshine
U
تابش افتاب
radiation pattern
U
الگوی تابش
soaking
U
تابش متعادل
thermal radiation
U
تابش حرارتی
thermal emission
U
تابش حرارتی
flash
U
تابش انی
soft radiation
U
تابش نرم
radiometer
U
تابش سنج
near ultraviolet radiation
U
تابش فرابنفش نزدیک
polarized electromagnetic radiation
U
تابش الکترومغناطیسی قطبیده
planck's radiation law
U
قانون تابش پلانک
net radiation factor
U
ضریب تابش خالص
opalescence
U
تابش قوس و قزحی
radiation of heat
U
انتقال گرمابوسیله تابش
kirchhoff radiation law
U
قانون تابش کیرشهف
ionizing radiation
U
تابش یون ساز
bolometric magnitude
U
قدر تابش سنجی
continuous background radiation
U
تابش زمینهای پیوسته
glow
U
التهاب تابش گداختگی
glows
U
التهاب تابش گداختگی
glowed
U
التهاب تابش گداختگی
flames
U
مشتعل شدن تابش
hard radiation
U
تابش یا پرتو سخت
flame
U
مشتعل شدن تابش
ionizing radiation
U
تابش یونیزه کننده
blackbody radiation
U
تابش جسم سیاه
photon
U
تنها یک الکترون تابش شود
accidentalism
U
اثرات تابش نورمصنوعی براشیاء
dazzles
U
تابش یا روشنی خیره کننده
dazzle
U
تابش یا روشنی خیره کننده
dazzled
U
تابش یا روشنی خیره کننده
glare
U
تابش خیره کننده تشعشع
glared
U
تابش خیره کننده تشعشع
glares
U
تابش خیره کننده تشعشع
radioactive
U
پرتو افشان تابش دار
dazzling
U
تابش یا روشنی خیره کننده
isodose
U
دارای تابش یا اشعه برابر هم شعاع
thermionic
U
مربوط به تابش الکترونها ازاجسام داغ
sunlight
U
تابش افتاب انعکاس نور خورشید
roentgen
U
واحد تابش تشعشعات یونیزه کننده
roentgenography
U
عکس برداری بوسیله تابش اشعه مجهول
radiation cooling
U
سرد شدن توسط تابش مستقیم از سطح
angle of incidence
U
زاویه بین شعاع تابش و عمود به صفحه
delayed neutrons
U
نوترونهای تابش شده از یک هسته برانگیخته در یک پروسه رادیواکتیو
footcandle
U
واحد روشنایی برابر تابش نور در یک فوت مربع
roentgenogram
U
عکسی که توسط تابش اشعه مجهول درست شده است
photoemissive
U
مادهای که در اثر روشنایی یانور از خود الکترون تابش میکند
luminescence
U
پدیده نورافشانی جسمی پس ازقرار گرفتن درمعرض تابش اشعه
laser
[light amplification by stimulated emission of radiation]
U
لیزر
[تقویت نور به روش گسیل القایی تابش]
[فیزیک]
airglow
U
روشنایی که در هنگام غروب به علت تابش افتاب به جوزمین پدید می اید
phototude
U
لوله الکترون دارای کاتد و اندکه بترتیب فوتون تابش وجذب می کنند
actinoelectric
U
اجسامی که دارای خاصیت تولید الکتریسیته در اثر تابش طول موجی متناسب با نورباشند
wein law
U
طول موج بیشترین شدت تابش حاصل از منبع جسم داغ با دمای مطلق نسبت عکس دارد
lasers
U
هر روش تابش نور کوهرنت یا همسان توسط انرژی ذخیره شده در سیستم مولکولی یااتمی هنگام تحریک با سیگنال ورودی
laser
U
هر روش تابش نور کوهرنت یا همسان توسط انرژی ذخیره شده در سیستم مولکولی یااتمی هنگام تحریک با سیگنال ورودی
rem
U
مقدار تابش یونیزه کننده که در صورت جذب توسط یک جسم همان تاثیرات فیزیولوژیکی را که یک رونتگن اشعه ایکس یاتابشهای گاما دارند خواهدداشت
hill shading
U
سایه زدن ارتفاعات و تپه هاروی نقشه رنگ کردن ارتفاعات در عکس جهت تابش نور خورشید
black body radiation
U
تابش جسم سیاه پرتو جسم سیاه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com