English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 75 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
unparalleled U بی نظیر
unbeatable U بی نظیر
incomparable U بی نظیر
inimitable U بی نظیر
unprecedented U بی نظیر
unprecedentedly U بی نظیر
inapproachable U بی نظیر
nonpareil U بی نظیر
unequaled U بی نظیر
unexampled U بی نظیر
unrivaled U بی نظیر
world beater U بی نظیر
one of a kind <adj.> U بی نظیر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
tallied U نظیر
tallies U نظیر
tally U نظیر
tallying U نظیر
analogue U نظیر
analogues U نظیر
unique U بیمانند بی نظیر
uniquely U بیمانند بی نظیر
comparable U نظیر
parallel U نظیر مطابق بودن با
paralleled U نظیر مطابق بودن با
paralleling U نظیر مطابق بودن با
parallelled U نظیر مطابق بودن با
parallelling U نظیر مطابق بودن با
parallels U نظیر مطابق بودن با
correlative U نظیر
correlative U بهم پیوسته جفت نظیر
unrivalled U بی مانند بی نظیر
without a rival U بی مانند بی نظیر
without comparison U بی مانند بی نظیر
without example U بی مانند بی نظیر
without parallel U بی مانند بی نظیر
make U نظیر
makes U نظیر
match U نظیر
matches U نظیر
symmetry U مراعات نظیر تشابه
rival U نظیر شبیه
rivaled U نظیر شبیه
rivaling U نظیر شبیه
rivalled U نظیر شبیه
rivalling U نظیر شبیه
rivals U نظیر شبیه
exemplar U نظیر
exemplars U نظیر
like U نظیر بودن
like U نظیر همانند
liked U نظیر بودن
liked U نظیر همانند
likes U نظیر بودن
likes U نظیر همانند
corresponding U نظیر به نظیر
analog U نظیر
characteristic diagram for the concrete U دیاگرام مشخصه بتن دیاگرامی که تغییر شکلهای بتن را بر حسب مقادیرمشخصه تنشهای نظیر انهانشان میدهد
characteristic diagram for the steel U دیاگرام مشخصه فولاد دیاگرامی که تغییر شکلهای فولاد را برحسب مقادیرمشخصه تنشهای نظیر انهانشان میدهد
dialectic U روش مبتنی بر مباحثه و مکالمه روشی است که فلاسفهای نظیر سقراط
ensample U مانند نظیر
green manure U گیاهانی نظیر شبدرکه جهت تقویت زمین کشت میشوند
hollow ware U چینی یاشیشهای که بصورت استوانهای شکل ویا نظیر ان قالب گیری شده است
homolog U نظیر
homologue U نظیر
mesterpiece U کار بی نظیر
nonesuch U چیز بی نظیر
suction lift U ارتفاع نظیر مکش در پمپ
synoptic U هم نظیر
uniue U بی مانند بی نظیر یکتا یگانه فرد
It is unque . It is matchless. U بی لنگه است (بی نظیر )
academe U فعالیت هایی که اساتید دانشگاهی انجام می دهند نظیر نوشتن مقاله، تدریس و غیره
She is a nonpareil in poetry U او [زن] در هنر شاعری بی نظیر است.
occupational disease U امراض شغلی [نظیر بیماری های برونشیت در رنگرزان و بافندگان، پوکی استخوان، خمیدگی ستون مهره ها در بافندگان، ضعف چشم و غیره]
rag rug U قالیچه چهل تکه [در بعضی از کشورها نظیر مصر و مکزیک ابتدا نوارهای باریکی به عرض دو یا سه سانتی متر بافته شده و سپس لبه های آن به یکدیگر دوخته می شود که حالت فرش راه راه به آن می بخشد.]
Bijection U نگاشت یک به یک یا نظیر به نظیر
Partial phrase not found.
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com