English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 57 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
incomparable U بی رقیب
inimitable U بی رقیب
unrivaled U بی رقیب
unapproachable U بی رقیب
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
competitor U رقیب
competitors U رقیب
house U 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
housed U 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
houses U 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
up U جلوتر از رقیب در مسابقه بودن به مقدار یک بخش یابیشتر
upped U جلوتر از رقیب در مسابقه بودن به مقدار یک بخش یابیشتر
upping U جلوتر از رقیب در مسابقه بودن به مقدار یک بخش یابیشتر
extend U گروهی ازتولیدکنندگان PC که انجمنی برای پیشبرد استاندارد تک بیتی به عنوان یک رقیب برای استاندارد باس MAC توسط IBM تشکیل داده اند
extending U گروهی ازتولیدکنندگان PC که انجمنی برای پیشبرد استاندارد تک بیتی به عنوان یک رقیب برای استاندارد باس MAC توسط IBM تشکیل داده اند
extends U گروهی ازتولیدکنندگان PC که انجمنی برای پیشبرد استاندارد تک بیتی به عنوان یک رقیب برای استاندارد باس MAC توسط IBM تشکیل داده اند
adversaries U رقیب
adversary U رقیب
upset U باخت رقیب محبوب
upsets U باخت رقیب محبوب
upsetting U باخت رقیب محبوب
vie U رقیب شدن
vied U رقیب شدن
vies U رقیب شدن
rival U رقیب
rivaled U رقیب
rivaling U رقیب
rivalled U رقیب
rivalling U رقیب
rivals U رقیب
contain U جلو رقیب را گرفتن
contained U جلو رقیب را گرفتن
contains U جلو رقیب را گرفتن
one upmanship U سبقت یا جلو افتادگی از حریق یا رقیب
one-upmanship U سبقت یا جلو افتادگی از حریق یا رقیب
antagonist U رقیب دشمن
antagonists U رقیب دشمن
opponent U رقیب
opponents U رقیب
absolute advantage برتری مطلق یک کشور یا واحد تولیدی درعرضه یک محصول یا خدمت با هزینه ای کمتر از رقیب
area blocking U سد راه کردن رقیب در منطقه معین
brush block U سد کردن سبک برای ایجادتاخیر در حرکت رقیب
burn off U خسته کردن رقیب باگرفتن سرعت اولیه دوچرخه
competitress U رقیب
corrival U رقیب شدن
corrival U رقیب
emulative U رقیب
interlocking directorate U حالتی که شخص واحد ریاست چندین کمپانی رقیب را داشته باشد
let point U امتیازی که بخاطر مداخله حریف به رقیب او داده میشود
open water U فاصله مشخص بین برنده ونزدیکترین رقیب
outfoot U سریعتر از رقیب
outkick U تندتر از رقیب دویدن
quick opener U بازی تهاجمی که مدافع تیم توپ را از مهاجم میگیرد وبه سمت شکاف خط رقیب می دود
tacit collusion U حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
vier U رقیب
adversarial U رقیب
underprice U قیمت کمتر از رقیب
immortalize rug U فرش جاودانی و بدون رقیب
Partial phrase not found.
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com