English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
socialist international U بین الملل سوسیالیست انجمن جهانی احزاب سوسیال دمکرات در لندن که به سال 1591 تاسیس یافته است واعضا ان را احزاب سوسیالیست معتدل تشکیل می دهند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
league of nations U تاسیس جهانی مشهور که بین دو جنگ جهانی فعالیت داشت و درواقع مقدمهای بود برای تشکیل سازمان ملل متحد
socialists U سوسیالیست
socialist U سوسیالیست
social democrat U سوسیال دمکرات
social democrats U سوسیال دمکرات
socialists U سوسیالیست طرفدار توزیع وتعدیل ثروت
socialist U سوسیالیست طرفدار توزیع وتعدیل ثروت
social democratic parties U حزب سوسیال دمکرات
social democratic party U حزب سوسیال دمکرات
menshevik U عضو حزب سوسیال دمکرات روسیه
parts U احزاب
the coalition parties U احزاب موتلفه
coalition parties U احزاب موتلف
The opposition parties . U احزاب مخالف
coalition parties U احزاب موتلفه
the coalition parties U احزاب ائتلاف کننده
cominform U دفتر اطلاعات احزاب کمونیست
factionalism U اعتقاد به لزوم وجود احزاب سیاسی
idological parties U احزاب دارای روش فکری خاص
popular front U ائتلاف احزاب دست چپی ومیانه رو
conservatism U عقیده معتقدین به حفظ وضع موجود روش فکری احزاب " توری " درانگلستان که محتوای عقایدشان محافظه کارانه بوده است
popular front U ائتلافی که احزاب غیر فاشیست در 5391در انترناسیونال کمونیست پیشنهاد شد و بر مبنای ان دولتهایی نیز در فرانسه واسپانیا روی کار امد
avco cup U جام جهانی انجمن هاکی
Jesuits U عضو فرقه مذهبی بنام انجمن عیسی که بوسیله لایولا تاسیس شد
Jesuit U عضو فرقه مذهبی بنام انجمن عیسی که بوسیله لایولا تاسیس شد
alphabet U حروفی که کلمه را تشکیل می دهند
alphabets U حروفی که کلمه را تشکیل می دهند
circuits U و یک مدار را تشکیل می دهند بهم وصل میکند
circuit U و یک مدار را تشکیل می دهند بهم وصل میکند
assembly U تعدادی دستورات کد اسمبلی که یک کار را تشکیل می دهند
constitute U تشکیل دادن بنیاد نهادن مجوز برای تاسیس یک یکان جدید
constitutes U تشکیل دادن بنیاد نهادن مجوز برای تاسیس یک یکان جدید
constituting U تشکیل دادن بنیاد نهادن مجوز برای تاسیس یک یکان جدید
constituted U تشکیل دادن بنیاد نهادن مجوز برای تاسیس یک یکان جدید
JPEG++ U حالت توسعه یافته gPEG که بخ بخشهای تصویر امکان فشرده شدن متفاوت می دهند
Web server U کامپیوتری که صفحات وب را که یک وب سایت تشکیل می دهند ذخیره میکند
main U بخشی از دستورات که بخش اصلی برنامه را تشکیل می دهند.
stationery U صفحات چاپگر که یک سری ورقههای طولانی را تشکیل می دهند
clubs U :چماق زدن تشکیل باشگاه یا انجمن دادن
club U :چماق زدن تشکیل باشگاه یا انجمن دادن
clubbing U :چماق زدن تشکیل باشگاه یا انجمن دادن
clubbed U :چماق زدن تشکیل باشگاه یا انجمن دادن
product U مجموعهای از محصولات مختلفساخته شده در یک شرکت که یک گروه را تشکیل می دهند.
products U مجموعهای از محصولات مختلفساخته شده در یک شرکت که یک گروه را تشکیل می دهند.
aeolian soil خاکی که از مواد متشکله باد تشکیل یافته است
mass meeting U انجمن یا مجمعی که از عده زیادی مردم تشکیل شود
integrated U ای که حاوی گرده وسایل جانبی است که با هم سیستم کامپیوتری را تشکیل می دهند
gastraea U رویان کیسهای شکل ابتدایی که از دوقشر سلول تشکیل یافته
gastrea U رویان کیسهای شکل ابتدایی که از دو قشر سلول تشکیل یافته
record U لیست فیلدهایی که رکوردرا تشکیل می دهند با هم همراه طول ونوع داده انها
scotland yard U نام کوچهای در لندن که اداره مرکزی شهربانی لندن در ان قراردارد
concatenate U بیشتر ازیک فایل یامجموعهای ازداده ها که باهم ترکیب می شوند تا مجموعهای را تشکیل دهند
individualism U اعتقاد به اینکه حقیقت ازجوهرهای منفردی تشکیل یافته است خصوصیات فردی
international finance corporation U شرکت مالی بین المللی شرکت تاسیس شده به وسیله بانک جهانی که هدفش تشویق و ترویج موسسات تولیدی بخش خصوصی درکشورهای توسعه نیافته است
internationalism U روش فکری مبنی بر لزوم همکاری وهمبستگی نزدیک بین ملتهای جهان به حدی که به تشکیل یک حکومت جهانی منجر شود
yalta conference U م تشکیل یک سازمان جهانی برای صلح و امنیت جهان تاکید و بر پارهای تصمیمات دیگر که قبلا" در منشوراتلانتیک به ان اشاره شده بودتاکید شد
international commercial terms (incoterm U قراردادهای تجارت بین الملل که بوسیله اتاق بازرگانی بین الملل تهیه شده است
central U گروهی از مدارها که توابع اولیه یک کامپیوتر را انجام می دهند واز سه بخش تشکیل شده اند واحد کنترل
WWW U مجموعهای از میلیون ها وب سیلت و صفحات وب که با هم بخشی از اینترنت را تشکیل می دهند که اغلب اوقات توسط کاربر استفاده می شوند
independent computer U manufacturers peripheralequipment سازمانی تشکیل یافته از شرکت هایی که درساخت یک یا چندین وسیله کامپیوتری تخصص دارند
orthoferrite U یک ماده که به صورت طبیعی وجود دارد و از نواحی متناوب مارپیچ با پلاریته مغناطیسی متضاد تشکیل یافته است
fabianism U نحله سوسیالیستی معتدل که به سال 4881 درانگلستان تشکیل شد و در واقع پایه حزب کارگر محسوب میشود . اصحاب این مسلک باعقاید مارکس در زمینه لزوم کشمکش طبقاتی و نیز انقلاب و شدت عمل جهت وصول به اهداف سوسیالیزم موافقت ندارند
tontine U تاسیس خاصی که به موجب ان عدهای مشترکا" پول قرض می دهند با این شرط که بهره ان مرتبا" و بااقساط معین بین ان ها تقسیم شود و با مرگ هر یک ازایشان سهم دیگران از بهره بیشتر شود تا انجا که اخرین فرد زنده کل بهره را دریافت کند
e r p U برنامهای که امریکا از سال 7491تا 1591 بر مبنای پیشنهادشانزده کشور اروپایی
institutive U تاسیس شده تاسیس کننده
democrate U دمکرات
conventicle U انجمن مخفی وغیر قانونی انجمن مذهبی
democratic party U حزب دمکرات
universal grid U مختصات نقشهای جهانی شبکه بندی نقشهای جهانی
atheneum U انجمن ادبی انجمن دانش
athenaeum U انجمن ادبی انجمن دانش
law of nations U قانون بین الملل
law of nations U حقوق بین الملل
international U بین الملل انترناسیونال
International politics. U سیاست بین الملل
international finance U مالیه بین الملل
comintern U بین الملل کمونیست
international law U حقوق بین الملل
international trade U تجارت بین الملل
internationals U بین الملل انترناسیونال
international economics U اقتصاد بین الملل
subjects of international law U اشخاص حقوق بین الملل
international criminal law U حقوق جزای بین الملل
private international law U حقوق بین الملل خصوصی
international law of the sea U حقوق بین الملل دریاها
public international law U حقوق بین الملل عمومی
London U لندن
the metropolis U لندن
radar netting U تشکیل شبکه اتصالی رادارها تشکیل حلقه زنجیر ازرادارها در یک شبکه
In the very heart of london . U درقلب لندن
Fleet Street U جراید لندن
cockney U اهل لندن
londoner U اهل لندن
cockneys U اهل لندن
london ivy U دود و مه لندن
dumping U سیاست تبعیض قیمت در تجارت بین الملل
we learnt from london that U از لندن خبر میرسد
Beefeater U نگهبان برج لندن
east end U قسمت شرقی لندن
Scotland U اداره اگاهی در لندن
Beefeaters U نگهبان برج لندن
scotland yard U اداره کاراگاهی لندن
london in size U پس از لندن نیویورک بزرگترین شهراست
clearinghouse U موسسه تهاتری لندن انبار
general posr office U اداره مرکزی پست در لندن
What time does the train arrive in London? U چه وقت قطار به لندن می رسد؟
publicists U نویسنده مقالات سیاسی یامقالات راجع به حقوق بین الملل
publicist U نویسنده مقالات سیاسی یامقالات راجع به حقوق بین الملل
I'd like to book a flight to london. یک پرواز به لندن می خواهم رزرو کنم.
Does the train stop in London? U آیا قطار در لندن توقف دارد؟
transpontine U واقع درجنوب رود تیمز در لندن
demilitarization U تشکیل منطقه بی طرف تشکیل منطقه غیر نظامی
Is this the right platform for the train to London? U آیا این سکوی قطار لندن است؟
inns of chancery U عمارتی در لندن که بیشترشاگردانش حقوق در ان زندگی می کردند
london system U سیستم لندن در دفاع هلندی شاه شطرنج
sober U معتدل
sanest U معتدل
moderating U معتدل
temperate U معتدل
mild U معتدل
milder U معتدل
moderates U معتدل
moderate fog U مه معتدل
saner U معتدل
sane U معتدل
mitigatory U معتدل
mitigative U معتدل
middleman U معتدل
soberly U معتدل
greenest U معتدل
soft-spoken U معتدل
moderate U معتدل
green U معتدل
moderated U معتدل
middlemen U معتدل
mildest U معتدل
soft spoken U معتدل
You have to change at London. شما باید در لندن قطار تان را عوض کنید.
Change at London and get a local train. در لندن عوض کنید و یک قطار محلی سوار شوید.
tomorow morning . I wI'll leavew for london. U فردا صبح بسوی لندن حرکت خواهم کرد
lombard street U خیا بان صرافان و بانک دارهادر شهر لندن
imperial institute U بنگاه امپراطوری است در لندن برای پیشرفت بازرگانی
moderate sea U دریای معتدل
modest U معتدل نسبتا کم
medium U متوسط معتدل
mediums U متوسط معتدل
temperate climate U اب و هوای معتدل
temperate climate U اقلیم معتدل
attemper U معتدل کردن
bigben U ساعت بزرگی که بر برج پارلمان لندن نصب شده است
sane views U نظریات معقولانه یا معتدل
inordinate U مفرط غیر معتدل
soft shell U دارای عقیده معتدل
moderated U ماده معتدل کننده
moderates U ماده معتدل کننده
moderate U ماده معتدل کننده
ambivert U ادم معتدل و میانه رو
moderating U ماده معتدل کننده
pantechnicon U نام بازاری در لندن که همه جورکالاهای صنعتی دران نمایش میدهند
pantechnicons U نام بازاری در لندن که همه جورکالاهای صنعتی دران نمایش میدهند
alloy U عیار زدن معتدل کردن
slakes U معتدل شدن کاهش یافتن
slaked U معتدل شدن کاهش یافتن
slake U معتدل شدن کاهش یافتن
alloys U عیار زدن معتدل کردن
modifies U تغییر دادن معتدل ساختن
modifying U تغییر دادن معتدل ساختن
modify U تغییر دادن معتدل ساختن
seasons U ادویه زدن معتدل کردن
seasoned U ادویه زدن معتدل کردن
season U ادویه زدن معتدل کردن
baltic exchange U بازار یاتالار بورسی در لندن که مربوط به کرایه کشتی ومعاملات مربوطه میباشد
mohock U تنی ازگردن کلفتهای اشرافی درسده هجدهم درخیابانهای لندن اوباشی می کردند
jabiru U لک لک ابزی نقاط گرم و معتدل امریکا
intemperate zone U منطقه غیر معتدل یرد یا بسیارگرم
ecumenical U جهانی
worldwide U جهانی
globally U جهانی
other-worldly U آن جهانی
global U جهانی
planetary U جهانی
structured programming U برنامه نویسی ساختار یافته برنامه نویسی ساختاری برنامه نویسی ساخت یافته
establishment U تاسیس
establishments U تاسیس
foundation U تاسیس
enacment U تاسیس
erection U تاسیس
erections U تاسیس
constitutions U تاسیس
institution U تاسیس
constitution U تاسیس
sublunary U این جهانی
world bank U بانک جهانی
world cup U جام جهانی
world liquidity U نقدینگی جهانی
sublunar U این جهانی
continental code U مورس جهانی
world power U قدرت جهانی
inframundane U زیر جهانی
world wars U جنگ جهانی
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com