Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
off
U
بیموقع غیر صحیح
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
untimely
U
بیموقع
tideless
U
بیموقع
out of time
U
بیموقع
malapropos
U
بیموقع
intempestive
U
بیموقع
out of season
U
بیموقع
impertinence or nency
U
بیموقع
mistimed
U
بیموقع
ill timed
U
بیموقع
mistimes
U
بیموقع گفتن
mistiming
U
بیموقع گفتن
an a remark
U
حرف بیموقع
mistime
U
بیموقع گفتن
misapply
U
بیموقع بکار بردن
Hear hear!
U
صحیح است ! صحیح است ! درمقام تأیید وتصدیق )
rational number
U
عدد صحیح و یا خارج قسمت دو عدد صحیح
rollover
U
صفحه کلید با بافرکوچک موقت به طوری که میتواند داده صحیح را وقتی چندین کلید با هم انتخاب می شوند داده صحیح را وقتی چندین کلید با هم انتخاب می شوندارسال کند
premature ignition
U
احتراق نابهنگام احتراق بیموقع
righted
U
صحیح
righting
U
صحیح
true
<adj.>
U
صحیح
right
U
صحیح
correct
<adj.>
U
صحیح
integers
U
صحیح
integer
U
صحیح
good
U
صحیح
judiciously
U
صحیح
i see
U
ها! صحیح !
exacted
U
صحیح
valid
U
صحیح
exact
U
صحیح
exacts
U
صحیح
well advised
U
صحیح
accurate
[correct]
<adj.>
U
صحیح
exact
<adj.>
U
صحیح
proper
<adj.>
U
صحیح
real
<adj.>
U
صحیح
proper
U
صحیح
all right
U
صحیح
accurate
U
صحیح
authentical
U
صحیح
correct
U
صحیح
Quite
[so]
!
U
صحیح!
in order
U
صحیح
fea
U
صحیح
indecorous
U
نا صحیح
simon pure
U
صحیح
corrects
U
صحیح
authentic
U
صحیح
integral
U
صحیح
correcting
U
صحیح
spot-on
U
دقیقا صحیح
A correct answer.
U
جواب صحیح
integer
U
عدد صحیح
up front
<idiom>
U
روراست ،صحیح
integer number
U
عدد صحیح
indue order
U
به ترتیب صحیح
incorrupt
U
صحیح و بی عیب
exact
U
صحیح عین
the ticket
U
کار صحیح
exacted
U
صحیح عین
exacts
U
صحیح عین
integer variable
U
متغیر صحیح
homozygote
U
صحیح النسب
integral number
U
عدد صحیح
authentic document
U
سند صحیح
true complement
U
مکمل صحیح
right you are
U
صحیح است
that is right
U
صحیح است
integers
U
عدد صحیح
valid contract
U
عقد صحیح
genuine tradition
U
حدیث صحیح
considered
U
با اندیشه صحیح
eugenic
U
صحیح النسب
ok
U
صحیح است
proper fraction
U
کسر صحیح
valid transaction
U
معامله صحیح
safe and sound
U
صحیح وتندرست
duly
<adv.>
U
بصورت صحیح
orderly
<adv.>
U
بصورت صحیح
aright
<adv.>
U
بطور صحیح
rightfully
<adv.>
U
بصورت صحیح
rightly
<adv.>
U
بصورت صحیح
whole number
U
عدد صحیح
whole numbers
U
عدد صحیح
rightly
U
بطور صحیح
correctly
<adv.>
U
بطور صحیح
duly
<adv.>
U
بطور صحیح
justly
<adv.>
U
بطور صحیح
correctly
<adv.>
U
بصورت صحیح
affirmative
U
صحیح است
aright
<adv.>
U
بصورت صحیح
true
U
خالصانه صحیح
truer
U
خالصانه صحیح
truest
U
خالصانه صحیح
rightly
<adv.>
U
بطور صحیح
justly
<adv.>
U
بصورت صحیح
properly
<adv.>
U
بصورت صحیح
properly
<adv.>
U
بطور صحیح
rightfully
<adv.>
U
بطور صحیح
drill
U
روش صحیح
drilled
U
روش صحیح
okay
U
صحیح است
neatly
<adv.>
U
بطور صحیح
to be proper for
U
صحیح بودن
neatly
<adv.>
U
بصورت صحیح
roundest
U
عدد صحیح
round
U
عدد صحیح
tidily
<adv.>
U
بصورت صحیح
orderly
<adv.>
U
بطور صحیح
drills
U
روش صحیح
right
U
درست صحیح
right
U
به طور صحیح حق
righted
U
درست صحیح
righted
U
به طور صحیح حق
righting
U
درست صحیح
righting
U
به طور صحیح حق
tidily
<adv.>
U
بطور صحیح
levelheaded
U
دارای قضاوت صحیح
out in left field
<idiom>
U
از جواب صحیح دورشدن
integer programming
U
برنامه سازی صحیح
to do right
U
کار صحیح کردن
integer
U
عدد صحیح
[ریاضی]
whole number
U
عدد صحیح
[ریاضی]
whole numbers
U
اعدد صحیح
[ریاضی]
counting numbers
U
اعدد صحیح
[ریاضی]
hit the nail on the head
<idiom>
U
یافتن انتخاب صحیح
In perfect condition (shape).
U
کاملا" صحیح وسالم
azimuth fine adjustment
تنظیم قوس صحیح
correctly
<adv.>
U
بطور درست و صحیح
duly
<adv.>
U
بطور درست و صحیح
justly
<adv.>
U
بطور درست و صحیح
systemoless
U
فاقد سیستم صحیح
properly
<adv.>
U
بطور درست و صحیح
rightfully
<adv.>
U
بطور درست و صحیح
rightly
<adv.>
U
بطور درست و صحیح
right oh!
U
صحیح است بچشم
positive integer
U
عدد صحیح مثبت
compos mentis
U
دارای مشاعر صحیح
rounded
U
بصورت عدد صحیح
soundly
U
بطور صحیح و سالم
apply a correct holt
U
اجرای فن صحیح کشتی
wrongs
U
پیام صحیح نیست
wronging
U
پیام صحیح نیست
wrong
U
پیام صحیح نیست
safe
U
صحیح اطمینان بخش
safer
U
صحیح اطمینان بخش
safes
U
صحیح اطمینان بخش
safest
U
صحیح اطمینان بخش
common sense
U
قضاوت صحیح حس عام
correctly
U
بطور درست و صحیح
authority
U
منبع صحیح و موثق
half integer number
U
عدد نیم صحیح
impolitic
U
مخالف رویه صحیح
character
U
عدد صحیح خصوصیت
characters
U
عدد صحیح خصوصیت
cardinal
U
عدد صحیح مثبت
cardinals
U
عدد صحیح مثبت
aright
<adv.>
U
بطور درست و صحیح
due process of the law
U
تشریفات صحیح قانونی
grammar
U
قوانین استفاده صحیح از زمان
proper decimal fraction
U
کسر اعشاری صحیح
[ریاضی]
positive integer
U
عدد صحیح مثبت
[ریاضی]
terminating decimal
U
کسر اعشاری صحیح
[ریاضی]
misinforms
U
اطلاع غیر صحیح دادن
come to one's senses
<idiom>
U
شروع به فکر صحیح کردن
misinforming
U
اطلاع غیر صحیح دادن
keep time
<idiom>
U
زمان صحیح رانشان دادن
misinformed
U
اطلاع غیر صحیح دادن
legitimately
U
به طور مشروع یا قانونی صحیح
misinform
U
اطلاع غیر صحیح دادن
grammars
U
قوانین استفاده صحیح از زمان
unsigned integer
U
عدد صحیح بدون علامت
slugfest
U
بوکس بدون تاکتیک صحیح
integer programming
U
برنامه ریزی عدد صحیح
purism
U
افراط در استعمال صحیح الفاظ
alright
U
بسیار خوب صحیح است
sounding in damages
U
دعوی خسارت صحیح و محکم
the right way to do a thing
U
صحیح برای کردن کاری
What you say is true in a sense .
U
گفته شما به معنایی صحیح است
authentication
U
اطمینان از اینکه چیزی صحیح است
radix
U
عدد نشان دهنده اعشار صحیح
It is improper to go there uninvited.
U
ناخوانده رفتن با آنجا صحیح نیست
purists
U
شخصیکه در استعمال کلمات صحیح وسواس دارد
authenticate
U
بیان آنکه چیزی صحیح و درست است
purist
U
شخصیکه در استعمال کلمات صحیح وسواس دارد
euthenics
U
مبجث رفاه و زندگی برای فعالیت صحیح
authenticated
U
بیان آنکه چیزی صحیح و درست است
authenticates
U
بیان آنکه چیزی صحیح و درست است
Lets suppose the news is true .
U
حالا فرض کنیم که این خبر صحیح با شد
integers
U
دو کلمه کامپیوتری برای ذخیره عدد صحیح
integer
U
دو کلمه کامپیوتری برای ذخیره عدد صحیح
authenticating
U
بیان آنکه چیزی صحیح و درست است
check
U
بررسی اینکه یک پروتکل کد حرف و فرمت آن صحیح هستند
model geometric
U
نمایش کامل سه بعدی یا دوبعدی صحیح هندسی از یک شکل
checked
U
بررسی اینکه یک پروتکل کد حرف و فرمت آن صحیح هستند
real time
U
ساعتی در کامپیوترکه حاو ی زمان صحیح روز است
According to his own lights , he was doing nothing wrong at all.
U
آن طور که عقلش قد می داد اعمالش صحیح بنظرش می آمد
checks
U
بررسی اینکه یک پروتکل کد حرف و فرمت آن صحیح هستند
omnia pressumuntur solemniter
U
اصل بر صحیح انجام شدن همه اعمال است
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com