English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
pathognomy U بیماری شناسی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
sequela U بیماری ناشی از بیماری دیگر
entomology U حشره شناسی [حشره شناسی] [جانور شناسی] [رشته دانشگاهی]
psychbiology U علم مطالعه ارتباط میان روانشناسی وزیست شناسی زیست شناسی روانی
bionomics U زیوه شناسی شاخهای از علم زیست شناسی که از رابطه موجودات زنده بامحیطبحث میکند
philological U وابسته به واژه شناسی یازبان شناسی تاریخی وتطبیقی
lateral meniscus U منیسک خارجی [کالبد شناسی] [زیست شناسی]
philology U زبان شناسی تاریخی وتطبیقی واژه شناسی
bacteriologic U مربوط به میکرب شناسی وابسته به باکتری شناسی
immunogenetics U رشتهای از اتم شناسی که درباره روابط مرض و وراثبت یا نژاد بحث میکند مطالعه ارتباط داخلی از لحاظ زیست شناسی
zoo ecology U قسمتی از علم جانور شناسی که در باره روابط جانور بامحیط خود بحث میکند بوم شناسی حیوانی
karyology U هسته شناسی مبحثی ازعلم سلول شناسی ک ه درباره تشریح هسته سلولی وساحتمان کروموسوم بحث میکند
typology U گونه شناسی نوع شناسی
neurologic U وابسته به عصب شناسی یا پی شناسی
kinematics U حرکت شناسی جنبش شناسی
ornithology U پرنده شناسی [جانور شناسی] [پرنده شناسی]
pathologically U از لخاظ ناخوشی شناسی ازروی علم ناخوشی شناسی
laryngological U وابسته به حنجره شناسی مبنی بر علم حنجره شناسی
virulent <adj.> U بیماری زا
maladies U بیماری
malady U بیماری
diseases U بیماری
illness U بیماری
illnesses U بیماری
disease U بیماری
pathogenic U بیماری زا
epizootic U بیماری
oenology U می شناسی شراب شناسی
illness U بیماری کسالت
illnesses U بیماری کسالت
pathogenesis U بیماری زایی
sick leave U استراحت بیماری
sick bed U بستر بیماری
parkinsonism U بیماری پارکینسون
encephalopathy U بیماری مغزی
psychosis U بیماری روانی
symptomatic U نشانه بیماری
nosophobia U بیماری هراسی
down's disease U بیماری داون
rabies U بیماری هاری
venereal disease U بیماری مقاربتی
catamnesis U تاریخچه بیماری
ailments U بیماری مزمن
graves'disease U بیماری گریوز
hansen's disease U بیماری هنسن
ailment U بیماری مزمن
tay sach's disease U بیماری تی- ساکس
some kind of sickness U یک نوعی از بیماری
herpes simplex U بیماری تب خال
pathophobia U بیماری هراسی
insect vectors U حشرات بیماری زا
advantage by illness U بهره بیماری
alzeimer's disease U بیماری الزایمز
addison's disease U بیماری ادیسون
pestilence U بیماری طاعون
pott's disease U بیماری پوت
The symptoms ( of a disease) . U علائم بیماری
to be down with something U بیماری گرفتن
to be laid up with something U بیماری گرفتن
love sickness U بیماری عشق
to have something [a disease, an illness] U بیماری گرفتن
pick's disease U بیماری پیک
to be ill with something U بیماری گرفتن
mental disease U بیماری روانی
mental illness U بیماری روانی
mental disorder U بیماری روانی
lumpy jaw U بیماری "اکتینومیکوز"
pick's syndrome U بیماری پیک
Diagnosis. U تشخیص بیماری
radiation sickness U بیماری برتابشی
legionnaires' disease U بیماری لژیونرها
AIDS U بیماری سیدا
epilepsy U بیماری صرع
wilson's disease U بیماری ویلسون
AIDS U بیماری ایدز
Parkinson's disease U بیماری پارکینسون
neuropathy U بیماری عصب
remission U بهبودی بیماری
nosophilia U بیماری خواهی
radiation sickness U بیماری تابشی
radiation sickness U بیماری اشعه
VD U بیماری زهروی
VD U بیماری مقاربتی
red plague {sg} U آبله [پزشکی] [بیماری]
diphtheria [diph] U دیفتیری [پزشکی] [بیماری]
primary gain U بهره اصلی بیماری
variola {sg} U آبله [پزشکی] [بیماری]
paranosis U بهره کشی از بیماری
hemorrhoid [American] U بواسیر [بیماری] [پزشکی]
smallpox {sg} U آبله [پزشکی] [بیماری]
pox {sg} U آبله [پزشکی] [بیماری]
haemorrhoid [British] U بواسیر [بیماری] [پزشکی]
haemorrhoid [British] U همورویید [بیماری] [پزشکی]
hypertension U بیماری فشار خون
basedow's disease U بیماری بیس داو
migraine U میگرن [پزشکی] [بیماری]
psychosomatic disease U بیماری روانی- تنی
beriberi U بیماری کمبود ویتامن B
allopathy U معالجهء بیماری با اضداد ان
black vomit U تب زرد [پزشکی] [بیماری]
yellow fever U تب زرد [پزشکی] [بیماری]
yellow jack [colloquial] [yellow fever] U تب زرد [پزشکی] [بیماری]
hemorrhoid [American] U همورویید [بیماری] [پزشکی]
to get back on one's feet U بهتر شدن [از بیماری]
pesthole U لانه بیماری ومیکروب
he fell ill U به بستر بیماری افتاد
fungus U فونجی بیماری قارچی
inpatient U بیماری که در بیمارستان میخوابد
insect vectors U حشرات ناقل بیماری
to die of an illness U در اثر بیماری مردن
gilles de la tourett's disease U بیماری ژیل دو لاتورت
malady U فاسد شدگی بیماری
maladies U فاسد شدگی بیماری
wernicke's encephalopathy U بیماری مغزی ورنیکه
polio U بیماری فلج اطفال
to pass a disease on U بیماری منتقل کردن
iatrogenic illness U بیماری پزشک زاد
flight into sickness U پناه بردن به بیماری
fifth disease [Erythema infectiosum] U بیماری پنجم [پزشکی]
loose smut U بیماری زنگ گندم
slapped cheek syndrome U بیماری پنجم [پزشکی]
diathesis U بیماری پذیری ارثی
paranosic gain U بهره اصلی بیماری
epinosic gain U بهره ثانوی بیماری
secondary gain U بهره ثانوی بیماری
hemiparasite U انگلهایی که بیماری زا نیستند
epistemologycal U وابسته به معرفت شناسی وابسته به شناخت شناسی
psychologically U از لحاظ روان شناسی ازروی روان شناسی
vaccinate U برضد بیماری تلقیح شدن
melituria U بیماری قند سلس البول
locoism U نوعی بیماری اسب ودام
Hand, foot and mouth disease [HFMD] U بیماری دست، پا و دهان [پزشکی]
computer assisted diagnosis U تشخیص بیماری توسط کامپیوتر
black vomit U طاعون زرد [پزشکی] [بیماری]
pathoneurosis U روان رنجوری بیماری زاد
varicella U آبله مرغان [پزشکی] [بیماری]
chicken pox {sg} U آبله مرغان [پزشکی] [بیماری]
chicken-pox {sg} U آبله مرغان [پزشکی] [بیماری]
enphytotic U بیماری همه گیر شایع
lepidosis U بیماری پوست پولک دار
bladder calculus U سنگ مثانه [پزشکی] [بیماری]
cystolith U سنگ مثانه [پزشکی] [بیماری]
vesical calculus U سنگ مثانه [پزشکی] [بیماری]
bladder stone U سنگ مثانه [پزشکی] [بیماری]
renal calculus [Calculus renalis] U سنگ کلیه [پزشکی] [بیماری]
glanders U بیماری مسری اسب و انسان
kidney stone [Calculus renalis] U سنگ کلیه [پزشکی] [بیماری]
nephrolith U سنگ کلیه [پزشکی] [بیماری]
dementia U دمانس [نوعی بیماری] [پزشکی]
poliomyelitic U وابسته به بیماری فلج کودکان
poliomyelitic U مبتلا به بیماری فلج کودکان
yellow fever U طاعون زرد [پزشکی] [بیماری]
symptomatic U مطابق نشانه بیماری نماینده
symptomatology U علم شناسایی نشانههای بیماری
yellow jack [colloquial] [yellow fever] U طاعون زرد [پزشکی] [بیماری]
vaccinated U برضد بیماری تلقیح شدن
to contract something from somebody U از کسی چیزی [بیماری] گرفتن
to lay low U خیلی ضعیف کردن [بیماری]
epidemics U واگیر بیماری همه گیر
epidemic U واگیر بیماری همه گیر
hunger osteopathy U بیماری استخوانی ناشی از گرسنگی
vaccinates U برضد بیماری تلقیح شدن
The soldiers died from illness and hunger. U سربازان از گرسنگی و بیماری مردند.
vaccinating U برضد بیماری تلقیح شدن
to d. in one's bed U دراثر پیری یا بیماری مردن
oriental sore U سالک [پزشکی] [نوعی بیماری پوستی]
nephrosis U بیماری کلیه که بیشترلولههای کلیوی را مبتلامیکند
chiclero's ulcer U سالک [پزشکی] [نوعی بیماری پوستی]
leishmaniosis U لیشمانیوز [پزشکی] [نوعی بیماری پوستی]
Jimmy Carter has cancer. U جیمی کارتر بیماری سرطان دارد.
chiclero ulcer U سالک [پزشکی] [نوعی بیماری پوستی]
schizo U شخص مبتلا به بیماری جنون جوانی
immunotherapy U معالجه یاجلوگیری از بیماری بوسیله پادگن
spirochetosis U ابتلا به بیماری حاصله از میکروب اسپیروکت
sick-outs U اعتصاب از راه خود را به بیماری زدن
pesthole U مکان مستعد برای بیماری واگیر
dead on arrival U مرحوم هنگام ورود [بیماری در آمبولانس]
dementia U زوال عقل [نوعی بیماری] [پزشکی]
get about U ازبستر بیماری برخاستن منتشر شدن
an in patient U بیماری که در روزهای عمل در بیمارستان میماند
greensick U مبتلا به بیماری کم خونی زنان جوان
sick-out U اعتصاب از راه خود را به بیماری زدن
lymphogranuloma U ورم غدههای لنفاوی بیماری هوچکین
leishmaniosis U سالک [پزشکی] [نوعی بیماری پوستی]
tropical sore U سالک [پزشکی] [نوعی بیماری پوستی]
laparotomy U شکافتن شکم برای پی بردن به بیماری
favus U نوعی بیماری پوستی قارچی واگیردار
cutaneous leishmaniasis U سالک [پزشکی] [نوعی بیماری پوستی]
psychosurgery U جراحی مغز جهت درمان بیماری روانی
foulbrood U بیماری میکربی ومهلک نوزادکرم زنبور عسل
helminthology U مطالعه دراطراف کرم های بیماری زاوانگلی
toxicosis U بیماری ناشی از خوردن زهر ایجاد مسمومیت
acidosis U فساد خون در اشخاص مبتلا به بیماری قند
yaws U بیماری مسری و عفونی حاصله در اثراسپیروکتی بنام
agoraphobic U شخصی که مبتلا به بیماری ترس از جاهای شلوغ است
tree surgeon U ویژه گر برش و قطع بخشهای بیماری زده یا پوسیده درختان
endemic U بومی بیماری همه گیربومی مخصوص اب و هوای یک شهر یا یک کشور
order of council U تصمیم هیات مشاورین سلطنتی در غیاب یا بیماری پادشاه یا ملکه
urologic U رشتهای از علم طب که در باره بیماری دستگاه ادراری وتناسلی بحث میکند
preclinical U وابسته به زمانی که بیماری از نظر بالینی قابل تشخیص نشده باشد
acanthosisnigricans U بیماری نادر پوستی که پوست میانی هیپرتروپی وپیگمانتاسیون پیدا مینماید
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com