Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
hydropath establishment
U
بیمارستانی که ناخوشیها را در انجا بااب درمان می کنند
hydrotherapeutic
U
بیمارستانی که ناخوشیها را در انجا بااب درمان می کنند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
water cure
U
علاج بااب معالجه بااب
semiology
U
گفتاردرعلائم ناخوشیها
therapist
U
متخصص درمان شناسی درمان شناس
therapists
U
متخصص درمان شناسی درمان شناس
hospital benefit
U
تاسیسات بیمارستانی
hospital benefit
U
خدمات بیمارستانی
clinical record
U
پرونده بیمارستانی
hospitalization
U
پذیرایی خدمات بیمارستانی و درمانی
inactive beds
U
میزان تاسیسات بلااستفاده پزشکی یا بیمارستانی
heparinize
U
باهپارین درمان کردن تحت درمان باهپارین قراردادن
to provoke somebody until a row breaks out
<idiom>
U
کسی را اینقدر اذیت کنند که شروع کنند به دعوی و پرخاش
pompously
U
بااب وتاب
tumidly
U
بااب و تاب
ornately
U
بااب و تاب
noncompatibility
U
دو یا چند سخت افزار که نمیتوانند داده رد و بدل کنند یا از وسیله جانبی یکسان استفاده کنند
multiprocessor
U
تعداد واحدهای پردازش که با هم یا جداگانه کار می کنند ولی یک فضای حافظه را اشتراکی استفاده می کنند
multiprocessing system
U
سیستمی که چندین واحد پردازنده به هم کار می کنند ولی یک فضای حافظه را اشتراکی استفاده می کنند
When brothers quarrel, only fools believe.
<proverb>
U
برادران جنگ کنند ابلهان باور کنند.
scalded
U
بااب گرم سوزاندن
water cooling
U
خنک کردن بااب
pad
U
بااب و تاب گفتن
pads
U
بااب و تاب گفتن
scalding
U
بااب گرم سوزاندن
scalds
U
بااب گرم سوزاندن
scald
U
بااب گرم سوزاندن
client centered therapy
U
درمان متمرکز بر درمان جو
modes
U
حالتی که در آن کامپیوتر به کاربران اجازه میدهد دستورات یا برنامه ها یا داده را وارد کنند و به سرعت پاسخ دریافت کنند
mode
U
حالتی که در آن کامپیوتر به کاربران اجازه میدهد دستورات یا برنامه ها یا داده را وارد کنند و به سرعت پاسخ دریافت کنند
aluminize
U
روکش بااب الومینیوم دادن
acclimatation
U
توافق بااب و هوای یک محیط
acclimatization
U
توافق بااب و هوای یک محیط
toddies
U
عرق خرما که بااب گرم مخلوط شود
toddy
U
عرق خرما که بااب گرم مخلوط شود
collision detection
U
پروتکل ارتباطات شبکهای که مانع ارسال همزمان از دو منبع میشود به این ترتیب که باید صبر کنند و سپس ارسال کنند
yonder
U
انجا
i know that place by sight
U
انجا را
wherefrom
U
که از انجا
whereon
U
در انجا
thereat
U
در انجا
whence
U
که از انجا چه جا
wherever
U
انجا که
therof
U
از انجا
there
U
به انجا
thither
U
انجا
thence
U
از انجا
thither
U
به انجا
so far forth
U
تا انجا
there
U
انجا
as for as i know
U
تا انجا که من میدانم
as far as possible
U
تا انجا که میشد
for a iknow
U
تا انجا که می دانم
away
U
مرتبا از انجا
here and there
U
اینجا انجا
as far as possible
U
تا انجا که بتوان
it is not half bad
U
انجا بداست
it is impossible to live there
U
در انجا میسرنیست
thenceforward
U
از انجا ببعد
CSMA CD
U
پروتکل ارتباط شبکهای که مانع ارسال همزمان دو منبع میشود به این ترتیب که باید صبر کنند و در زمان مناسب ارسال کنند برای ارسال داده در اینترنت به کار می رود
MMU
U
مدارهای منط قی الکترونیکی که سیگنالهای تنظیم حافظه تولید می کنند و تط بیق آدرس حافظه مجازی به محلهای حافظه فیزیکی را کنترل می کنند. MMU در قطعه پردازنده مجتمع شده است
within living memory
U
تا انجا که مردمان زنده
stay there till i return
U
انجا بمانیدتامن برگردم
i went there in my own
U
شخصا` انجا رفتم
i stayed there for days
U
سه روز انجا ماندم
i did not find a there
U
کسی را در انجا نیافتم
he no longer went there
U
دیگر انجا نرفت
there
U
دراین موضوع انجا
whereat
U
که بدان جهت که در انجا
we used to play there
U
ما انجا بازی میکردیم
i went there particularly to
U
یک کاره انجا رفتم
there was not a soul
U
ذی نفسی انجا نبود
at the top of one's bent
U
تا انجا که می توان تحمل کرد
iam a to go there
U
از رفتن به انجا خجالت می کشم
the population is stationary
U
شماره نفوس انجا کم وزیادنمیشود
see if he is still there
U
به بیند او هنوز انجا است یانه
i put the population at 0000
U
نفوس انجا را 00002 تن براورد می کنم
he went there in black
U
اوبا جامه سیاه انجا رفت
limbers
U
ناودانهای طرفین ته کشتی که از انجا اب به منبع تلمبه میرسد
companding
U
دو فرآیندی که داده را پیش از ارسال یا ذخیره فشرده می کنند و سپس داده فشرده را به صورت اولیه ذخیره می کنند
load line
U
خط دورکشتی که وقتی کشتی کاملا بارگیری شداب تا انجا میرسد
fitting shop
U
کارگاهی که در انجا اجزای ماشین را سوار میکنند کارگاه مونتاژ
to ring the changes
U
کاری راتا انجا که بتوان باشکال گوناگون انجام دادن
passing lane
U
فاصله بین دو یار که میتوان از انجا توپ را پاس داد
cured
U
درمان
natural philosophy
U
درمان
therapy
U
درمان
medicament
U
درمان
medicaments
U
درمان
cure
U
درمان
remedies
U
درمان
medicative
U
درمان کن
remedying
U
درمان
immedicable
U
بی درمان
treatments
U
درمان
remediless
U
بی درمان
remedy
U
درمان
water cure
U
اب درمان
client
U
درمان جو
clients
U
درمان جو
cures
U
درمان
remedied
U
درمان
irremediable
U
بی درمان
treatment
U
درمان
kinesalgia
U
جنبش درمان
quadrangular therapy
U
درمان دو زوجی
interpretive therapy
U
درمان تفسیری
psychotherapy ortherapeutics
U
روح درمان
remedy
U
درمان میزان
cured
U
درمان بخشیدن
remedy
U
درمان کردن
post treatment follow up
U
پیگیری پس از درمان
incurable
U
بی درمان بیچاره
inpatient
U
تحت درمان
cures
U
درمان بخشیدن
remedied
U
درمان میزان
incurable
U
درمان ناپذیر
cure
U
درمان بخشیدن
remedies
U
درمان کردن
operable
U
قابل درمان
remedied
U
درمان کردن
pithiatism
U
درمان تلقینی
iamatology
U
درمان شناسی
marriage therapy
U
درمان زناشویی
remedies
U
درمان میزان
placebo therapy
U
درمان با دارونما
aversion therapy
U
درمان اجتنابی
adjuvent therapy
U
درمان تکمیلی
adjunctive therapy
U
درمان جنبی
active therapy
U
درمان فعال
aceology
U
درمان شناسی
It'll be OK.
<idiom>
U
درمان میشود!
depth therapy
U
درمان عمقی
direct therapy
U
درمان رهنمودی
dual sex therapy
U
درمان دو جنسیتی
electrotherapeutics
U
درمان برقی
cure all
U
درمان هر درد
conjoint therapy
U
درمان زوجی
cooperative therapy
U
درمان تعاونی
multiple therapy
U
درمان تعاونی
corrective therapy
U
درمان اصلاحی
analytic therapy
U
درمان تحلیلی
an active remedy
U
درمان کاری
existential therapy
U
درمان وجودی
chemotherapy
U
درمان دارویی
therapeusis
U
درمان شناسی
therapeutist
U
درمان شناس
treat
U
درمان کردن
therapeutics
U
درمان شناسی
remediable
U
درمان پذیر
hydropathist
U
اب درمان دان
curative
U
درمان بخش
supportive therapy
U
درمان حمایتی
social therapy
U
درمان اجتماعی
remedying
U
درمان کردن
remediless
U
درمان ناپذیر
treat
U
درمان شدن
faith cure
U
درمان اعتقادی
relationship therapy
U
درمان ارتباطی
psychotherapy
U
درمان روانی
treats
U
درمان شدن
physiotherapy
U
درمان فیزیکی
treats
U
درمان کردن
treated
U
درمان شدن
healable
U
درمان پذیر
treated
U
درمان کردن
treatable
U
قابل درمان
faith healing
U
درمان اعتقادی
remedying
U
درمان میزان
carbon dioxide therapy
U
درمان با انیدرید کربنیک
indoklon therapy
U
درمان با استنشاق اندوکلون
chemotherapy
U
درمان بواسطه موادشیمیایی
encounter group therapy
U
درمان با گروه رویارویی
electroshock therapy
U
درمان با ضربه برقی
electric convulsive therapy
U
درمان با تشنج برقی
ect
U
درمان با تشنج برقی
directive group therapy
U
درمان رهنمودی گروهی
electroconvulsive therapy
U
درمان با تشنج برقی
activity group therapy
U
درمان با فعالیت گروهی
therapeutic
U
وابسته به درمان شناسی
insulin coma therapy
U
درمان با اغماء انسولینی
insulin shock therapy
U
درمان با ضربه انسولین
sex therapy
U
درمان اختلالات جنسی
Patience is a plaster for all sores .
<proverb>
U
صبر,درمان هر دردیست .
homoeopaths
U
جور درمان خواه
homeopaths
U
جور درمان خواه
x ray therapy
U
درمان با اشعه مجهول
shock therapy
U
درمان با ضربه برقی
therapeutically
U
از لحاظ درمان شناسی
therapeutist
U
متخصص درمان شناسی
neuropsychiatric
U
درمان روانی عصبی
homeopath
U
جور درمان خواه
mud bath
U
گل مالی تن برای درمان
barnstormed
U
مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
barnstorming
U
مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
barnstorms
U
مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
barnstorm
U
مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
i am very keen on going there
U
من خیلی مشتاقم انجا بروم خیلی دلم میخواهد به انجابروم
root canal therapy
U
درمان ریشه
[دندان پزشکی]
root canal treatment
[RCT]
U
درمان ریشه
[دندان پزشکی]
Jealousy is a remediless disease.
<proverb>
U
یسد درد بى درمان است .
root canal procedure
U
درمان ریشه
[دندان پزشکی]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com