English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
sillier U بیش از حد نزدیک بودن توپگیربه توپزن
silliest U بیش از حد نزدیک بودن توپگیربه توپزن
silly U بیش از حد نزدیک بودن توپگیربه توپزن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
mid wicket U توپزن نزدیک توپ انداز توپگیر طرفین میله نزدیک توپ انداز
off spin U چرخش توپ که تغییر سمت نزدیک توپزن میدهد
half volley U پرتاب نزدیک به توپزن که بیدرنگ پس از بلند شدن ضربه می خورد
abut U نزدیک بودن
stand by <idiom> U نزدیک بودن
abutted U نزدیک بودن
to be quite close U نزدیک به هم بودن
abuts U نزدیک بودن
verge U نزدیک شدن مشرف بودن بر
verges U نزدیک شدن مشرف بودن بر
in distance U نزدیک بودن شمشیرباز برای ضربه زدن
to be on the verge [brink] of doing something <idiom> U نزدیک به انجام کاری بودن [اصطلاح روزمره]
neck and neck <idiom> U درمسابقه مساوی ویا نزدیک به تساوی بودن
to be about to do something <idiom> U نزدیک به انجام کاری بودن [اصطلاح روزمره]
find touch U بیرون فرستادن توپ نزدیک خط دروازه برای تجمع نزدیک
insides U ناحیه نزدیک سبد بسکتبال نزدیک به تور والیبال قسمتی از بدن اسکیت باز که بسمت پیچ است منطقه دورخیز
inside U ناحیه نزدیک سبد بسکتبال نزدیک به تور والیبال قسمتی از بدن اسکیت باز که بسمت پیچ است منطقه دورخیز
closest U نزدیک شدن احاطه کردن نزدیک
closes U نزدیک شدن احاطه کردن نزدیک
closer U نزدیک شدن احاطه کردن نزدیک
close U نزدیک شدن احاطه کردن نزدیک
inshore U نزدیک کرانه نزدیک ساحل
point bland U بسیار نزدیک در مسافت نزدیک
approached U نزدیک شدن داخل گفتگو شدن مسیر نزدیک شدن هواپیما به باند فرودتقرب
approach U نزدیک شدن داخل گفتگو شدن مسیر نزدیک شدن هواپیما به باند فرودتقرب
approaches U نزدیک شدن داخل گفتگو شدن مسیر نزدیک شدن هواپیما به باند فرودتقرب
batsmen U توپزن
backstop U توپزن
batsman U توپزن
baulks U خطای توپزن
balk U خطای توپزن
baulking U خطای توپزن
balks U خطای توپزن
baulked U خطای توپزن
balking U خطای توپزن
balked U خطای توپزن
controlling U توپزن دقیق
control U توپزن دقیق
stonewaller U توپزن تدافعی
battery U توپزن و توپگیر
batteries U توپزن و توپگیر
banjo hitter U توپزن ضعیف
controls U توپزن دقیق
dismiss U سوزاندن توپزن و اخراج او
take a wicket U سوزاندن توپزن کریکت
ground U محل ایستادن توپزن
duck U اخراج توپزن بی امتیاز
ducked U اخراج توپزن بی امتیاز
duckings U اخراج توپزن بی امتیاز
ducks U اخراج توپزن بی امتیاز
catcher U توپگیر پشت سر توپزن
stumps U سوزاندن توپزن کریکت
fine leg U محل پشت سر توپزن
stumping U سوزاندن توپزن کریکت
stumped U سوزاندن توپزن کریکت
stump U سوزاندن توپزن کریکت
counting U تعداد امتیاز توپزن
dismisses U سوزاندن توپزن و اخراج او
counts U تعداد امتیاز توپزن
counted U تعداد امتیاز توپزن
on drive U ضربه بسمت توپزن
count U تعداد امتیاز توپزن
double U توپزن 0001امتیازی فصل
doubled U توپزن 0001امتیازی فصل
doubled up U توپزن 0001امتیازی فصل
defense U دفاع توپزن از میله ها
dismissing U سوزاندن توپزن و اخراج او
handle the ball U دست زدن توپزن به توپ
complete game U یک بازی کامل از طرف توپزن
beanball U توپی که هدف ان سر توپزن باشد
ball U توپ دور از دسترس توپزن
out of one's ground U تجاوز توپزن از محل ایستادن
down U میله افتاده واخراج توپزن
night-watchmen U توپزن پایان مسابقه کریکت
night watchman U توپزن پایان مسابقه کریکت
night-watchman U توپزن پایان مسابقه کریکت
leg hit U ضربه بسمت محدوده توپزن
blooper U پرتاب اهسته توپ به توپزن
skittle U سوزاندن چند توپزن به اسانی پشت سر هم
fine U ضربه توپزن به پشت منطقه خود
fined U ضربه توپزن به پشت منطقه خود
cleanup U توپزن چهارم که معمولا قوی است
finest U ضربه توپزن به پشت منطقه خود
third man U محل توپگیر دور از توپزن کریکت
opener U هر کدام از دو توپزن اول بازی کریکت
comebacker U ضربه توپ زمینی بطرف توپزن
throw out U سوزاندن توپزن با ضربه به میلههای کریکت
coacher U یک از دو نفر توپزن تیم بیس بال
beans U ضربه زدن به سر توپزن باپرتاب توپ
yorked U توپزن سوخته و اخراج شده کریکت
dig in U جای پاکندن درزمین ازطرف توپزن
bean U ضربه زدن به سر توپزن باپرتاب توپ
half century U 05 امتیاز یا بیشتر توپزن درمسابقه کریکت
take guard U وضع دفاعی توپزن جلو میلههای کریکت
cover point U محل بازیگر در نقطه معینی دور از توپزن
castle U میله هایی که توپزن ازان دفاع میکند
square leg U محل بازیگر در ردیف توپزن وکمی دور از او
leg side U قسمتی از زمین کریکت شامل محل توپزن
late cut U ضربهای که توپ را به منطقه پشت توپزن می فرستد
castles U میله هایی که توپزن ازان دفاع میکند
send down U پرتاب کردن توپ بسوی میله توپزن
bowled U باختن توپزن در نتیجه انداختن میله افقی
leg glance U ضربهای که توپ را مستقیما"به پشت توپزن می فرستد
inswinger U توپی که در هوا با انحنا به سوی توپزن می اید
long off U موضع گرفتن در جلو توپزن ودور از او در یک طرف
popping crease U خط 8 متری در طرفین میله که محدوده جلویی توپزن است
long on U موضه گرفتن در جلو توپزن ودور از او در طرف دیگر
long hop U توپی که دور از دسترس توپزن از زمین بلند میشود
steals U از فرصت استفاده کردن توپزن برای کسب امتیاز
called strick U پرتابی که از منطقه توپزن می گذرد ولی ضربه نمیخورد
steal U از فرصت استفاده کردن توپزن برای کسب امتیاز
brush back U پرتاب توپ از بالا برای عقب راندن توپزن
leg before wicket U حرکت غیرمجاز توپزن در سدکردن راه توپ با پا یا بدن
leg break U بلند شدن توپ از سمت توپزن بطرف میله
pitches U بلند شدن توپ از زمین پیش از رسیدن به توپزن
innings U نوبت هر توپزن تا اخراج او مدتی که یک تیم توپ می زند
pitch U بلند شدن توپ از زمین پیش از رسیدن به توپزن
leg theory U روش تهاجمی محاصره کردن توپزن در سمت محدوده او
designated hitter U بازیگر تعیین شده بعنوان توپزن بجای توپ انداز
leg before U ضربه خوردن به پا پیش ازمیله که باعث سوختن توپزن میشود
coacher U مامور علامت دادن ازمربی به توپزن فعال بیس بال
approach lane U مسیر نزدیک شدن به ساحل خطوط نزدیک شدن به ساحل
out U مربوط به 9بخش اول زمین 81 بخشی گلف سوختن یا اخراج توپزن
outed U مربوط به 9بخش اول زمین 81 بخشی گلف سوختن یا اخراج توپزن
out- U مربوط به 9بخش اول زمین 81 بخشی گلف سوختن یا اخراج توپزن
bunter U توپزن ماهر در ضربه بدون تاب دادن چوب بیس بال
leg bye U امتیاز با دویدن در نتیجه خوردن توپ به بدن توپزن ومنحرف شدن ان
best gold U تیری که نزدیک به نشان اصابت کرده تیری که نزدیک به مرکزهدف اصابت کرده باشد
bumper U توپی که بعلت فاصله کوتاه اززمین بلندمیشود و به سوی سر و سینه توپزن میرود
bumpers U توپی که بعلت فاصله کوتاه اززمین بلندمیشود و به سوی سر و سینه توپزن میرود
bye U صعود به دور بعدبه سبب نداشتن حریف گذشتن توپ از خط عرضی دروازه امتیاز بدون توپزن
byes U صعود به دور بعدبه سبب نداشتن حریف گذشتن توپ از خط عرضی دروازه امتیاز بدون توپزن
To be very conspicuous . To stick out a mile . To be a marked person . U مثل گاو پیشانی سفید بودن ( انگشت نما ومشخص بودن )
peregrinate U سرگردان بودن اواره بودن در کشور خارجی اقامت کردن
contained U در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
contains U در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
to have short views U د راندیشه حال بودن وبس کوته نظر بودن
contain U در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
outnumber U از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
to mind U مراقب بودن [مواظب بودن] [احتیاط کردن]
outnumbering U از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
up to it/the job <idiom> U مناسب بودن ،برابربودن ،قادربه انجام بودن
corresponds U بهم مربوط بودن مانند یا مشابه بودن
outnumbers U از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
to be in one's right mind U دارای عقل سلیم بودن بهوش بودن
outnumbered U از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
corresponded U بهم مربوط بودن مانند یا مشابه بودن
correspond U بهم مربوط بودن مانند یا مشابه بودن
widest U توپ خارج از خط کناری توپ اوت شده پرتاب دورازمیلههای کریکت و دورازدسترس توپزن
wider U توپ خارج از خط کناری توپ اوت شده پرتاب دورازمیلههای کریکت و دورازدسترس توپزن
wide U توپ خارج از خط کناری توپ اوت شده پرتاب دورازمیلههای کریکت و دورازدسترس توپزن
outfield U محوطه زمین کریکت دورترین قسمت از توپزن کریکت
off side U سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
belonged U مال کسی بودن وابسته بودن
belong U مال کسی بودن وابسته بودن
belongs U مال کسی بودن وابسته بودن
look out U منتظر بودن گوش به زنگ بودن
lurk U در تکاپو بودن درکمین شکار بودن
fit U شایسته بودن برای مناسب بودن
fits U شایسته بودن برای مناسب بودن
fittest U شایسته بودن برای مناسب بودن
reasonableness U موجه بودن عادلانه یا مناسب بودن
To be on top of ones job . U بر کار سوار بودن ( مسلط بودن )
validity of the credit U معتبر بودن یا پادار بودن اعتبار
lurks U در تکاپو بودن درکمین شکار بودن
lurking U در تکاپو بودن درکمین شکار بودن
to look out U اماده بودن گوش بزنگ بودن
lurked U در تکاپو بودن درکمین شکار بودن
to be in a habit U دارای خویاعادتی بودن دچارخویاعادتی بودن
to be hard put to it U درسختی وتنگی بودن درزحمت بودن
monitors U رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
monitored U رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
monitor U رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
moons U سرگردان بودن اواره بودن
abut U مماس بودن مجاور بودن
moon U سرگردان بودن اواره بودن
stravaig U سرگردان بودن بی هدف بودن
governs U نافذ بودن نافر بودن بر
consisting U شامل بودن عبارت بودن از
discord U ناجور بودن ناسازگار بودن
consist U شامل بودن عبارت بودن از
to be due U مقرر بودن [موعد بودن]
slouch U خمیده بودن اویخته بودن
govern U نافذ بودن نافر بودن بر
consisted U شامل بودن عبارت بودن از
governed U نافذ بودن نافر بودن بر
consists U شامل بودن عبارت بودن از
abutted U مماس بودن مجاور بودن
slouching U خمیده بودن اویخته بودن
to stand for U نامزد بودن هواخواه بودن
appertained U مربوط بودن متعلق بودن
stravage U سرگردان بودن بی هدف بودن
disagree U مخالف بودن ناسازگار بودن
disagreed U مخالف بودن ناسازگار بودن
disagreeing U مخالف بودن ناسازگار بودن
abuts U مماس بودن مجاور بودن
pend U معوق بودن بی تکلیف بودن
on guard U مراقب بودن نگهبان بودن
urgency U فوتی بودن اضطراری بودن
includes U شامل بودن متضمن بودن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com