English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (36 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
to live beyond one's means U بیش از حدود استطاعت خودخرج کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
abilities U استطاعت
reached U استطاعت
reach U استطاعت
reaching U استطاعت
ability U استطاعت
means U استطاعت
reaches U استطاعت
banding U روش مشخص کردن حدود یک تصویر روی صفحه نمایش کامپیوتر با محدود کردن اطراف آن
delimit U تعیین کردن حدود
delimit U تحدید حدود کردن
delimiting U تعیین کردن حدود
demarcate U تعیین حدود کردن
demarcated U تعیین حدود کردن
demarcates U تعیین حدود کردن
demarcating U تعیین حدود کردن
pegs U تعیین حدود کردن
peg U تعیین حدود کردن
delimited U تعیین کردن حدود
delimits U تحدید حدود کردن
abound O تعیین حدود کردن
delimiting U تحدید حدود کردن
delimits U تعیین کردن حدود
delimited U تحدید حدود کردن
afford U استطاعت داشتن
means U استطاعت وسایل
afforded U استطاعت داشتن
affords U استطاعت داشتن
affording U استطاعت داشتن
aman of means U ادم دارایا با استطاعت
means tests U سنجش استطاعت مالی
means test U سنجش استطاعت مالی
to make both ends meet U در حدود درامد خود خرج کردن
i cannot a to buy that U استطاعت خرید انرا ندارم
to mark out a ground U حدود زمینی را تععین کردن یانشان دادن
upper memory U کیلو بایت از حافظه قرار گرفته بین حدود کیلوبایت و مگابایت . حافظه بیشتر بعد از حافظه معمول کیلوبایت است و قبل از حدود مگابایت
elastic banding U روش تعریف حدود تصویر روی صفحه کامپیوتر با محدود کردن اطراف آن با یک مرز
perambulation U حدود
limit U حدود
purview U حدود
confine U حدود
vicinity U حدود
compass U حدود
confining U حدود
ambit U حدود
about <adv.> U حدود
delimits U حدود
roughly <adv.> U حدود
neighbourhood U حدود
precinct U حدود
precincts U حدود
neighborhoods U حدود
in the neighbourhood U در حدود
neiggourhood U حدود
modules U حدود
delimiting U حدود
ranges U حدود
module U حدود
ranged U حدود
range U حدود
neighbourhoods U حدود
delimited U حدود
about U در حدود
scantling U حدود
scope U حدود
well-nigh U در حدود
definitions U حدود
well nigh U در حدود
tether U حدود
tethered U حدود
tethering U حدود
tethers U حدود
definition U حدود
thereabouts U در آن حدود
realms U حدود
realm U حدود
delimit U حدود
runs U ردپا حدود
range U حدود محدوده
in round numbers 00 U در حدود 001 عد د
confidence limits U حدود اطمینان
boundary U حدود یکان
reaches U وسعت حدود
reaching U وسعت حدود
boundaries U حدود چیزی
run U ردپا حدود
periphery U محیط حدود
peripheries U محیط حدود
in the neighborhood of U در حدود [ریاضی]
line U حدود رویه
boundary U حدود چیزی
confidence limits U حدود اعتماد
lines U حدود رویه
limit check U مقابله حدود
limit of fire U حدود اتش
verges U نزدیکی حدود
whereabouts U درچه حدود
thereabout U دران حدود
class interval U حدود طبقه
class limits U حدود طبقه
confinement U تحدید حدود
verge U نزدیکی حدود
coastal frontier U حدود ساحلی
frontiers U حدود و ثغور
limits of confidence U حدود اطمینان
coextensive U هم حدود وثغور
therabout U دران حدود
gamut U حدود حیطه
reached U وسعت حدود
probability limits U حدود احتمالی
hereabout U دراین حدود
graphic limits U حدود گرافیکی
trimester U در حدود سه ماه
out U خارج از حدود
yaw U تجاوز از حدود
purview of an occupation U حدود کاری
yawed U تجاوز از حدود
out- U خارج از حدود
outed U خارج از حدود
purview U حدود میدان
vicinity U در حدود در اطراف
demarcation U تعیین حدود
delimitation U تعیین حدود
delimitation U تحدید حدود
with in ear shot U در حدود صدا رس
ranges U حدود محدوده
within cry U در حدود صد ارس
reach U وسعت حدود
ranged U حدود محدوده
ranges U حدود وسعت
range U حدود وسعت
thereabouts U در حدود آن وقت
boundaries U حدود یکان
ranged U حدود وسعت
outre U خارج از حدود معمولی
whereabout U حدود تقریبی مکان
limitation clause U عبارت تعیین حدود
orbits U دور حدود فعالیت
compass U حدود وثغور حوزه
orbit U دور حدود فعالیت
tolerance U حدود قابل تحمل
tolerances U حدود قابل تحمل
scope U میدان و برد و حدود
limitation clause U ماده تعیین حدود
mark out a ground U تحدید حدود زمین
ultra vires U تجاوز از حدود اختیارات
orbited U دور حدود فعالیت
format U حدود و مشخصات فرش
inbound U محصور در حدود معینی
thereabouts U در حدود آن میزان یا تعداد
sphere U مرتبه حدود فعالیت
spheres U مرتبه حدود فعالیت
ultra vires U خارج از حدود اختیارات قانونی
ultra vires U بیش از حدود اختیارات قانونی
transfer limit U حدود تصحیحات انتقال تیر
to override one's commission U از حدود ماموریت خود تجاوزکردن
range of music U حدود یا میدان علم موسیقی
quart U پیمانهای در حدود بیک لیتر
corrida U برنامهای در حدود شش مسابقه گاوبازی
as far as in me lies U تا انجاکه در حدود توانایی من است
quarts U پیمانهای در حدود بیک لیتر
boundary disclaimer U نشان دهنده حدود جغرافیایی منطقه
neatline U خطوط باریک حدود کناره نقشه
limit of fire U حدود میدان اتش تیربار یاسلاح
transition layer U منطقه یا حدود انحراف درارتفاع پرواز
We will be checking out around noon. ما حدود ظهر تسویه حساب میکنیم.
the bill defined his powers U حدود اختیارات وی دران لایحه معلوم گردید
buddy line U طنابی که در حدود 01 متر که 2 غواص را به هم وصل میکند
field of view U حدود دید یک دوربین شبیه سازی شده
iron pyrites U ترکیب شیمیائی است که حدود 5 تا 02 درصداهن دارد
ultra vires U بیش از حد مجاز قانونی متجاوز از حدود اختیار
My earnings come to around 5ooo Tomans per month. U درآمدم به حدود 5000 تومان درماه می رسد
offshore U در داخل دریا منطقه خارج از حدود ساحلی کشورها
metric ton U مقیاس وزن معادل هزارکیلوگرم یا حدود 0022 پوند
parameters U زیرتابعی که از پارامترها برای بیان حدود و عملیات استفاده میکند
transfer limit U حدود صحت تصحیحات برای انتقال به دستگاه سمت توپ
parameter U زیرتابعی که از پارامترها برای بیان حدود و عملیات استفاده میکند
rated power U هریک از چند حدود تعیین شده توان توربین گاز
mysticism U مسائلی که فهم انها از حدود توانایی حواس فاهر خارج باشد
clearance fit U اتصالی که در ان حدود دوعضو جفت شونده همیشه مونتاژ را محکم می سازد
parameter U اطلاعی که حدود یا عملیات چیزی مثل متغیر یا تابع یا برنامه را بیان کند
parameters U اطلاعی که حدود یا عملیات چیزی مثل متغیر یا تابع یا برنامه را بیان کند
parameters U کلمه داده که حاوی اطلاعات بیان کننده حدود یا عملیات یک تابع یا برنامه است
parameter U کلمه داده که حاوی اطلاعات بیان کننده حدود یا عملیات یک تابع یا برنامه است
hard sectored U دیسک لرزانی که در ان سوراخهایی به منظور تعیین حدود هر قطاع یا بخش تعبیه و منگنه شده است
golf courses U زمین بازی گلف دارای 81بخش و فاصله بین هر دوبخش در حدود 0072 تا0003 متر است
virtual U فضایی که از حدود فیزیکی صفحه نمایش بزرگتر است و میتواند حاوی متن ,تصویر,پنجره و... باشد
transputer U - بیتی که سرعت حدود Mips دارد. که بهم وصل میشود تا سیستم پردازش موازی ایجاد کند.
golf course U زمین بازی گلف دارای 81بخش و فاصله بین هر دوبخش در حدود 0072 تا0003 متر است
beta range U حدود تغییر گام ملخ در موتورتوربوپراپ برای تولید نیروی برای صفر یا منفی
ocant altitude U ارتفاع خارج از حدود مانع ارتفاع بالای مانع
something like 00 rials U سد ریال چیزی کم چیزی بالا در حدود سد ریال
vase design U طرح گلدانی [طرح های اولیه آن به حدود چهارصد سال پیش باز می گردد و وجه مشترک طرح های گلدانی استفاده از یک یا چند گلدان در متن فرش بوده که انواع پیچک و گل ها از درون آن به اطراف فرش گسترش می یابد.]
Tibet U تبت [این ناحیه با کشورهای چین، هند و نپال همسایه بوده و فرش آن بیشتر تحت تاثیر چین قرار داشته است.سابقه فرش بافی در آن حدود سیصد سال می باشد. نقش ببر از طرح های اصلی فرش تبت است.]
to let somebody treat you like a doormat <idiom> U با کسی خیلی بد رفتار کردن [اصطلاح] [ مثال تحقیر کردن بی محلی کردن قلدری کردن]
unmew U رها کردن ازاد کردن ول کردن مرخص کردن بخشودن صرف نظر کرن
discharges U اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
discharge U اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
capture U اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
capturing U اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
captures U اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com