English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
overjump U بیش از اندازه نیروی خود جستن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
to make approaches U وسایل نزدیک شدن جستن دسترس جستن
volt ampere U اندازه گیری نیروی برق برحسب ولتاژ و امپر
supercharge U لبریز شدن نیروی برق بیش از اندازه رساندن به
escapes U رهایی جستن خلاصی جستن
escape U رهایی جستن خلاصی جستن
escaped U رهایی جستن خلاصی جستن
escaping U رهایی جستن خلاصی جستن
torsionmeter U وسیله اندازه گیری دور پروانه ناو وسیله اندازه گیری نیروی چرخش پروانه ناو
magneto electricity U نیروی کهربایی که بوسیله نیروی اهن ربایی تولید میشود
blue water school U انانی که نیروی دریایی انگلیس راتنها نیروی کافی ان میدانند
reenforceŠetc U نیروی تازه فرستادن برای با نیروی امدادی تقویت کردن
juggernauts U نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
juggernaut U نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
e.m.f U force electromotive نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
torque U نیروی گردنده درقسمتی از دستگاه ماشین نیروی گشتاوری
expeditionary U نیروی اعزامی به خارج نیروی سرکوبگر خارجی
air force personnel with the army U پرسنل نیروی هوایی ماموربه نیروی زمینی
electromotive force U نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
angle U اندازه تغییرات در جهت که معمولا اندازه گردش از یک محور میباشد
angles U اندازه تغییرات در جهت که معمولا اندازه گردش از یک محور میباشد
If the cap fit,wear it. <proverb> U اگر کلاه به اندازه سرت هست به سر بگذار !(لقمه به اندازه دهن بردار).
zahn cup U محفظهای با سوراخی به اندازه معین و دقیق برای اندازه گیری ویسکوزیته سیال
typefaces U اندازه نوشتار که در واحد نقط ه اندازه گیری میشود
typeface U اندازه نوشتار که در واحد نقط ه اندازه گیری میشود
orifice meter U روش اندازه گیری جریان سیال با گرفتن اندازه دقیق فشار قبل و بعد از یک صفحه عرضی با یک سوراخ
analogues U نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر ممتد و متغیر فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
analogue U نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر ممتد و متغیر فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
analog U نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر متغیر ممتد فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
no man's land U زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
army landing forces U نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
buoyancy U نیروی بالابر نیروی شناوری
threat force U نیروی دشمن نیروی مخالف
attack force U نیروی تک کننده به ساحل نیروی تک
self propulsion U حرکت توسط نیروی خود پیشروی توسط نیروی خویش
springs U جستن
bounce U پس جستن
spring U جستن
jumps U جستن
jumped U جستن
jump U جستن
outjockey U جستن بر
overleap U جستن از
bounced U پس جستن
bounces U پس جستن
processor U ساخت CPU با اندازه کلمه بزرگ با وصل کردن پلاکهای با اندازه کلمه کوچکتر به هم
gage U اندازه گیر اندازه گرفتن
gage U اندازه وسیله اندازه گیری
sizes U 1-تعداد حروفی که کامپیوتر به صورت افقی و عمودی میتواند نمایش دهد. 2-اندازه صفحه نمایش بر پایه اندازه بین المللی کاغذ
size U 1-تعداد حروفی که کامپیوتر به صورت افقی و عمودی میتواند نمایش دهد. 2-اندازه صفحه نمایش بر پایه اندازه بین المللی کاغذ
to be over the hump [American] <idiom> U از خطر جستن
to get the upper hand U پیشی جستن
outrun U پیشی جستن بر
leaps U جستن دویدن
to be out of the woods <idiom> U از خطر جستن
leaped U جستن دویدن
to be over the worst <idiom> U از خطر جستن
transcends U سبقت جستن
transcending U سبقت جستن
transcend U سبقت جستن
to be off the hook <idiom> U از خطر جستن
transcended U سبقت جستن
forestalls U پیش جستن بر
to seek shelter U پناه جستن
leap U جستن دویدن
outrunning U پیشی جستن بر
denied U تبری جستن
to seek refuge U پناه جستن
overrides U برتری جستن بر
forestall U پیش جستن بر
override U برتری جستن بر
overrode U برتری جستن بر
overridden U برتری جستن بر
denies U تبری جستن
deny U تبری جستن
denying U تبری جستن
to make a pounce U ناگهان جستن
to keep one's distance U دوری جستن
best U برتری جستن
outruns U پیشی جستن بر
to come out of the woods <idiom> U از خطر جستن
forestalled U پیش جستن بر
shoot-out U بالا جستن
excel U تفوق جستن بر
outguess U سبقت جستن
renounce U تبری جستن از
excelling U تفوق جستن بر
renounced U تبری جستن از
get the start of U سبقت جستن بر
excels U تفوق جستن بر
renounces U تبری جستن از
renouncing U تبری جستن از
to carry sword U شمشیر جستن
excelled U تفوق جستن بر
outvie U برتری جستن از
overtop U برتری جستن از
hips U جستن پریدن
outbalance U پیشی جستن
out act U پیشی جستن از
shoot forth U بالا جستن
to get the better of U پیشی جستن بر
shoot-outs U بالا جستن
assist U شرکت جستن
assisted U شرکت جستن
assisting U شرکت جستن
assists U شرکت جستن
overtop U برتی جستن بر
to gain the upper hand U تفوق جستن
to gain a ccess U تقرب جستن
shoot out U بالا جستن
purgation U برائت جستن
antecede U برتری جستن
hip U جستن پریدن
to find f.with U عیب جستن از
to give the go by to U پیشی جستن بر
to find fault with U عیب جستن
counter force U نیروی مقابله با وسایل استراتژیکی دشمن استفاده ازنیروی هوایی و موشکهای استراتژیکی برای تخریب نیروی دشمن
find U جستن تشخیص دادن
finds U جستن تشخیص دادن
out maneuver U تفوق جستن در مانور
to gain a over U برتری یاتفوق جستن بر
to escape with life and limb U سختی رهایی جستن
wager of law U تبری جستن با سوگند
geomagnetism U نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
free gyroscope U نیروی ژیروسکوپی ازاد نیروی جاذبه مغناطیسی ازاد
naval aviation U قسمت هوایی نیروی دریایی هواپیمایی نیروی دریایی
allocated manpower U نیروی انسانی واگذار شده سهمیه نیروی انسانی
anticipated U پیش گرفتن بر سبقت جستن بر
outstripping U عقب گذاشتن پیشی جستن از
anticipates U پیش گرفتن بر سبقت جستن بر
outstripped U عقب گذاشتن پیشی جستن از
anticipating U پیش گرفتن بر سبقت جستن بر
surpass U بهتر بودن از تفوق جستن
surpassed U بهتر بودن از تفوق جستن
trump U مغلوب ساختن پیشی جستن
trumps U مغلوب ساختن پیشی جستن
surpasses U بهتر بودن از تفوق جستن
outstrip U عقب گذاشتن پیشی جستن از
outstrips U عقب گذاشتن پیشی جستن از
overleap U جستن از روی نادیده گذشتن از
anticipate U پیش گرفتن بر سبقت جستن بر
emulated U برابری جستن با پهلو زدن
emulating U برابری جستن با پهلو زدن
emulates U برابری جستن با پهلو زدن
emulate U برابری جستن با پهلو زدن
measure U 1-یافتن اندازه یا کمیت چیزی . 2-از اندازه یا کمیت خاص بودن
to steal a march on any one U بر کسی پیشدستی کردن یاسبقت جستن
toget the start of one's rival U بررقیبان خود پیشی یا سبقت جستن
to have recourse to a person U بکسی توسل جستن یامتوسل شدن
to get the upper hand U برتری جستن تفوق پیدا کردن
scooting U بسرعت ومثل تیر شهاب رفتن جستن
scoot U بسرعت ومثل تیر شهاب رفتن جستن
scoots U بسرعت ومثل تیر شهاب رفتن جستن
scooted U بسرعت ومثل تیر شهاب رفتن جستن
army aircraft U هواپیمایی نیروی زمینی هواپیماهای نیروی زمینی
Marine Corps U نیروی تکاوران دریایی نیروی تفنگداران دریایی
view halloo U فریاد شکارچی پس ازمشاهده بیرون جستن روباه از پناهگاه
rocketed U راکت با سرعت از جای جستن بطور عمودی از زمین بلندشدن
to pounce on somebody U به کسی ناگهان جستن [و حمله کردن ] [مانند جانور شکارگر]
rocket U راکت با سرعت از جای جستن بطور عمودی از زمین بلندشدن
rocketing U راکت با سرعت از جای جستن بطور عمودی از زمین بلندشدن
rockets U راکت با سرعت از جای جستن بطور عمودی از زمین بلندشدن
gauge U اندازه اندازه گیر
gauges U اندازه اندازه گیر
gauged U اندازه اندازه گیر
measuring converter U مبدل اندازه گیری ترانسفورماتور اندازه گیری
stream gaging U اندازه گیری ابراهه ها اندازه گیری رودخانه
moment of momentum U اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
angular momentum U اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
commandant of marine corps U فرمانده نیروی تکاوران دریایی فرمانده نیروی تفنگداران دریایی
adobe type manager U استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
isolationism U سیاست مبتنی برکناره گیری و دوری جستن ازجریانات سیاسی جهان و نیزقطع رابطه اقتصادی با سایرکشورها
component command U قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
eagle flight U نیروی هوا روی در حال اماده باش نیروی هوا روی اماده
attached strength U استعداد نیروی زیر امر نیروی زیر امر
declinating station U ایستگاه اندازه گیری انحراف مغناطیس دستگاهها ایستگاه اندازه گیری انحراف
jetting U نیروی جت
jetted U نیروی جت
total force U نیروی کل
jet propulsion U نیروی جت
jet U نیروی جت
jets U نیروی جت
posse U نیروی اجتماعی
staying power U نیروی پایداری
joint force U نیروی مشترک
reinforcements U نیروی امدادی
internal voltage U نیروی الکتروموتوری
e. power U نیروی اجرایی
dynamically U نیروی مستقر
dymanic U نیروی جنباننده
posses U نیروی اجتماعی
hydro U نیروی محرکه اب
power of production U نیروی تولید
holding force U نیروی بازدارنده
stamina U نیروی حیاتی
dynamically U نیروی درونی
police power U نیروی انتظامی
people forces U نیروی پایداری
police power U نیروی پلیس
juvenility U نیروی جوانی
he acted from impluse U نیروی ناگهانی یا
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com