English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 216 (5090 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
outwork U بیشتر کار کردن از
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
strike U اعتصاب کردن متوقف ساختن کار از جانب کارگران کارگاه یا کارخانه به طور دسته جمعی و به منظور تحصیل امتیازات بیشتر از کارفرما یا اعاده وضع مناسب سابق که از بین رفته است
strikes U اعتصاب کردن متوقف ساختن کار از جانب کارگران کارگاه یا کارخانه به طور دسته جمعی و به منظور تحصیل امتیازات بیشتر از کارفرما یا اعاده وضع مناسب سابق که از بین رفته است
keypad U مجموعه ده کلید با طرح . شامل شده در بیشتر صفحه کلیدها به صورت کلیدهای جداگانه برای وارد کردن حجم زیاد داده عددی
outstand U بیشتر تحمل کردن
outwear U بیشتر دوام کردن
prima facie evidence U مدرک محمول بر صحت مدرکی که در صورت تکذیب یا توضیح طرف برای روشن کردن قضیه کافی باشد مدرکی که در نظر اول و پیش از بررسی بیشتر قاطع به نظر می اید
follow up <idiom> U بهتر کردن کار با تلاش بیشتر
have half a mind <idiom> U احساس وسوسه کردن بیشتر از تحمل نداشتن
put someone's best foot forward <idiom> U بیشتر تلاش کردن
filling out U [پر کردن زمینه فرش با گل ها و یا اشکال مختلف جهت تزئین بیشتر متن]
reed U شانه [وسیله ای که جهت کوبیدن و محکم کردن نخ پود در چله استفاده می شود و بیشتر در دارهای مکانیکی مورد استفاده قرار می گیرد. اندازه اینگونه شانه به پهنای عرض بافت است.]
room-sized rug U فرش های ایرانی [فرش های درباری] [بافت این فرش ها که برای مفروش کردن تالارها و سالن های بزرگ استفاده می شود در ایران در اواخر قرن دوازدهم رواج یافت. بیشتر مشتریان کشورهای حوزه خلیج فارس و اروپایی اند.]
add insult to the injury <idiom> U [بیشتر کردن زیان به وسیله تحقیر و مسخره کردن]
to space out letters [text] U فاصله گذاری [بین حروف را بیشتر کردن] [رایانه شناسی ] [چاپ]
as if to add insult to injury <idiom> U با بیشتر کردن زیان به وسیله تحقیر و مسخره
Other Matches
You have to watch your diet more [carefully] and get more exercise. U شما باید بیشتر به تغذیه خود توجه و بیشتر ورزش بکنید.
bandwidth U صفحه تصویرهای با resolution بیشتر پیکسل در فضای بیشتری نمایش میدهد و به ورودی سریع و پهنای بلند بیشتر نیاز دارند
drive U چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
drives U چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
mostly U بیشتر
as early aspossible U هر چه بیشتر
large adv U بیشتر
as much as possible U هر چه بیشتر
the more better the best U هر چه بیشتر
more U بیشتر
the more U بیشتر
it is mostly iron U بیشتر
rather U بیشتر
principally U بیشتر
mainly U بیشتر
further U بیشتر
furthered U بیشتر
furthering U بیشتر
furthers U بیشتر
for the most part U بیشتر
more than U بیشتر از
more and more U هی بیشتر
most people U بیشتر مردم
the most that i can do U بیشتر انها
outsit U بیشتر نشستن از
outshine U بیشتر درخشیدن
better U نیکوتر بیشتر
in the main U بیشتر اصلا
outshines U بیشتر درخشیدن
outshining U بیشتر درخشیدن
multichannel U با بیشتر از یک کانال
so many menŠso many minds U عقیده بیشتر
oddson U بیشتر محتمل
so many menŠso many minds U هر چه اشخاص بیشتر
outshone U بیشتر درخشیدن
rather ... than U بیشتر ...تا [ترجیحا ... تا]
no more U نه دیگر [بیشتر]
over crowding U بیشتر باشد
over-average <adj.> U بیشتر از حد متوسط
above-average <adj.> U بیشتر از حد متوسط
major U بیشتر اعظم
nine times out ten U بیشتر اوقات
not any more U دیگر نه [بیشتر نه]
outstand U بیشتر ایستادن
majored U بیشتر اعظم
majoring U بیشتر اعظم
above average <adj.> U بیشتر از حد متوسط
no longer U نه بیشتر [زمانی]
most of them U بیشتر انها
more and more U بیشتر ازبیشتر
hypercard U یات بیشتر
better part U قسمت بیشتر
the many U بیشتر مردم
surviver U بیشتر عمرکننده
The more the better . U هر چه بیشتر بهتر
further information U آگاهی بیشتر
by superir wisdom U با خرد بیشتر
to overcomein number U بیشتر بودن از
outlives U بیشتر زنده بودن از
outlives U بیشتر دوام اوردن
it consists mainly U بیشتر عبارت است از
I am over 50 years old. U من ۵۰ سال بیشتر دارم.
outlived U بیشتر زنده بودن از
outlived U بیشتر دوام اوردن
extensive cultivation U کار وسرمایه بیشتر
outwatch U بیشتر بیدار ماندن از
outlive U بیشتر زنده بودن از
outliving U بیشتر دوام اوردن
outliving U بیشتر زنده بودن از
like nowhere else <adv.> U بیشتر از هر جای دیگر
overlive U بیشتر زنده بودن از
full drive U باشتاب هرچه بیشتر
ahead U دارای امتیاز بیشتر
mares U مادیان 4 ساله یا بیشتر
mare U مادیان 4 ساله یا بیشتر
outwalk U بیشتر راه رفتن از
he makes most noise U او از همه بیشتر صدا یا
norther U بیشتر بطرف شمال
outvoting U بیشتر رای بردن از
outlast U بیشتر طول کشیدن از
as soon as possible U بزودی هرچه بیشتر
outlasts U بیشتر طول کشیدن از
outbids U بیشتر توپ زدن از
outbidding U بیشتر توپ زدن از
outvote U بیشتر رای بردن از
outvoted U بیشتر رای بردن از
more the merrier <idiom> U هرچی بیشتر بهتر
at full pelt U با شتاب هر چه بیشتر سراسیمه
outlasted U بیشتر طول کشیدن از
outbid U بیشتر توپ زدن از
read mostly memory U حافظه بیشتر خواندنی
outlasting U بیشتر طول کشیدن از
roundabout production U تولید با کارائی بیشتر
outbidded U بیشتر توپ زدن از
outvotes U بیشتر رای بردن از
outlive U بیشتر دوام اوردن
transuranium U دارای عدداتمی بیشتر از اورانیم
multi U در معنای زیاد یا بیشتر از یکی
multi- U در معنای زیاد یا بیشتر از یکی
overloads U تقاضا بیشتر از توانایی وسیله
overloaded U تقاضا بیشتر از توانایی وسیله
transuranic U دارای عدداتمی بیشتر از اورانیم
overload U تقاضا بیشتر از توانایی وسیله
semidouble U دارای گلبرگهای بیشتر از معمول
full pelt U با شتاب هرچه بیشتر سراسیمه
It does more harm than good . U ضررش از نفعش بیشتر است
It tends to be blue . It is bluish. U بیشتر برنگ آبی می زند
at full speed U با تندی هر چه بیشتر بسرعتی هر چه تمامتر
queueing U افزودن داده یا کار بیشتر به انتهای صف
riots U تجمع سه نفر یا بیشتر جهت ایجاداغتشاش
queued U افزودن داده یا کار بیشتر به انتهای صف
composer U آهنگ ساز [بیشتر موسیقی کلاسیک]
ness on his part U این بیشتر بواسطه کمرویی است
accuracy U هر قدر تعداد بیتها بیشتر باشد
queues U افزودن داده یا کار بیشتر به انتهای صف
Cut a little more off the top. یک کمی بیشتر بالا را کوتاه کنید.
queue U افزودن داده یا کار بیشتر به انتهای صف
rioting U تجمع سه نفر یا بیشتر جهت ایجاداغتشاش
rioted U تجمع سه نفر یا بیشتر جهت ایجاداغتشاش
riot U تجمع سه نفر یا بیشتر جهت ایجاداغتشاش
i life that better U انرا بیشتر از همه دوست دارم
more frequently than ever <adv.> U نسبت به سابق خیلی بیشتر اوقات
half century U 05 امتیاز یا بیشتر توپزن درمسابقه کریکت
loved i nothonour more U اگر شرافت را بیشتر دوست نداشتم
man up U بازی با یک نفر بیشتر از تعدادافراد حریف
compound parry U دفع شمشیر حریف با دو حرکت یا بیشتر
operators U انتساب بیشتر از یک تابع به عملگرا مشخص .
operator U انتساب بیشتر از یک تابع به عملگرا مشخص .
More money is not the answer to this problem. U پول بیشتر حل این مسئله نیست.
excess cover treaty U قرارداد پوشش بیمهای ضایعات بیشتر
to jackknife truck-trailers U تا شدن کامیون در جاده [بیشتر در تصادفات]
Cut a little more off the back. یک کمی بیشتر عقب را کوتاه کنید.
supercharger U دستگاه هوا و سوخت رسانی بیشتر
century U 001 امتیاز یا بیشتر در یک بازی کریکت
centuries U 001 امتیاز یا بیشتر در یک بازی کریکت
overpoise U مهمتر بودن از بیشتر نفوذ داشتن از
peter penny U زکات سالیانه که بیشتر به پاپ میداند
larceny petty U بیشتر دزدی مالی که کمتر از 11شیلینگ بهاداشت
I would like tovisit ( see, meet ) you more often . U می خواهم باز هم بیشتر پیش شما بیایم
outpoint U سبقت گرفتن پوان یا نمره بیشتر اوردن از
She is more culpable than the others. U او [زن] بیشتر از دیگران گناه کار [مقصر] است.
outshoot U تعداد بیشتر و بهتر تیراندازی نسبت به حریف
supercharged U موتور دارای دستگاه رساننده هواوسوخت بیشتر
gaze hound U تازی که بیشتر با چشم دنبال شکار می رود تا با بو
extras U اضافه شده یا آنچه بیشتر از معمول باشد
catch up U تحرک بیشتر برای جبران عقب ماندگی
early bird catches the worm <idiom> U هرکسی زودتر بیداربشود بیشتر بدست میآورد
like hell <idiom> U با تاثیر وانرژی بیشتر ،مغایر با حقیقت ،نه زیاد
ventre a terre U سراسیمه باشتاب هرچه بیشتر شکم بزمین
extra- U اضافه شده یا آنچه بیشتر از معمول باشد
parlour maid U کلفتی که کتارش بیشتر درسفره خانه است
extra U اضافه شده یا آنچه بیشتر از معمول باشد
tint U [هاله ای از رنگ که بیشتر به سمت سفید متمایل باشد.]
She is forty if a day . U چهل سال راشیرین دارد ( اگر بیشتر نباشد )
bois jourdian U نوعی سنگ مرمر که بیشتر درفرانسه یافت میشود
coroner U هر دو را داراست ولیکن جنبه قضایی ماموریتش بیشتر است
parliamentary train U قطار راه اهنی که میلی یک PENNY بیشتر از مسافرنمیگیرد
long life itemes U اقلامی که عمر قانونی انها 5سال یا بیشتر باشد
pantalets U زیرشلواری یا نیم شلواری بلند که بیشتر زنها می پوشیدند
power play U وضع یک تیم نسبت به حریف بعلت عده بیشتر
mary maximus U ان مریم که از همنام های خود بیشتر سال دارد
coroners U هر دو را داراست ولیکن جنبه قضایی ماموریتش بیشتر است
slugger U بوکسوری که بیشتر به قدرت خود اتکا دارد تا مهارت
round U تقریب زدن یک عدد با یک مقدار دقت بیشتر یا کمتر
The worst wheel of the cart creaks most. <proverb> U بدترین چرخ گارى ,از همه بیشتر غرغر مى کند .
multitudinist U کسیکه توده مردم را بیشتر ازافراد رعایت میکند
roundest U تقریب زدن یک عدد با یک مقدار دقت بیشتر یا کمتر
multi statement line U خط ی از برنامه کامپیوتری که حاوی بیشتر از یک دستور یا عبارت است
bodies U نوشتار و اندازه پیش فرض برای بیشتر متن ها
triplebogey U حساب سه ضربه بیشتر ازاستاندارد در هر بخش ازبازی گلف
most significant character U رقم سمت چپ عدد که ارزش بیشتر را در پایه دارد.
most significant digit U رقم سمت چپ عدد که ارزش بیشتر را در پایه دارد.
high goal polo U چوگان بین تیمهای دارنده 91امتیاز تعادلی یا بیشتر
multi user system U سیستم کامپیوتری که در هر لحظه بیشتر از یک کاربر را پشتیبانی میکند
non-circulating materials U اجناسی که قرض داده نمی شوند [بیشتر در کتابخانه]
materials that cannot be borrowed U اجناسی که قرض داده نمی شوند [بیشتر در کتابخانه]
body U نوشتار و اندازه پیش فرض برای بیشتر متن ها
power 0 U تلاش برای سرعت بیشتر ضمن مسابقه با 02 پاروزن پی درپی
sparse array U ساختار ماتریس داده که بیشتر و ورودیهای آن صفر و خالی است
puncher U مشتزنی که بیشتر کوشش درزدن ضربه دارد تا سرعت ومهارت
fosse commune U [قبر معمولی در گورستان که هر هفت سال یا بیشتر استفاده می شود.]
horse U اسب اصیل 5ساله یا بیشتر اوردن ماهی به خشکی بزور
Chrysanthemum design U طرح گل داوودی که بیشتر در فرش های چینی بکار می رود
weft-face pattern U [بافت پود نما که بیشتر در پارچه و گلیم بکار می رود.]
to offshore something U چیزی را [برای سود بیشتر] به خارج [از کشور] بردن [اقتصاد]
prostyle U ایوان پرستش گاههای یونانی که چهار ستون بیشتر نداشت
nurse U حفظ یک گوی یا بیشتر در یک نقطه برای کسب امتیاز پی درپی
I have to go back a little bit. [This requires a little background {explanation} ] . U این نیاز به کمی پیش زمینه [توضیح بیشتر] دارد.
motherboard U که حاوی بیشتر قط عات و اتصالات برای تختههای دیگر است
common U زبان برنامه سازی که بیشتر در امور تجاری به کار می رود
multi strike printer ribbon U ریبون جوهری در چاپگر که بیشتر از یک بار قابل استفاده است
congestion U وضعیتی که در آن نیازهای ارتباطی یا فرآیند ها بیشتر از توانایی مستقیم باشد
commoners U زبان برنامه سازی که بیشتر در امور تجاری به کار می رود
paramagnetic U اجسامی با قابلیت گذردهی یانفوذپذیری بیشتر از یک وخاصیت مغناطیسی دائم
nurses U حفظ یک گوی یا بیشتر در یک نقطه برای کسب امتیاز پی درپی
nursed U حفظ یک گوی یا بیشتر در یک نقطه برای کسب امتیاز پی درپی
commonest U زبان برنامه سازی که بیشتر در امور تجاری به کار می رود
averaged U میانگین ناشی از محاسبه چندین عامل که ارزشی بیشتر از سایرین دارد
double U استفاده از دو کلمه داده برای ذخیره سازی یک عدد با دقت بیشتر
doubled up U استفاده از دو کلمه داده برای ذخیره سازی یک عدد با دقت بیشتر
Recent search history Forum search
1Potential
1incentive
1strong
1To be capable of quoting
1set the record straight
1Arousing
1The more you care
1pedal pamping
1This clause summarizes general aspects on AT commands and issues related to them. For further information, refer to ITU-T Recommendation V.25ter
1construed
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com