English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8039 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
larceny petty U بیشتر دزدی مالی که کمتر از 11شیلینگ بهاداشت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
round U تقریب زدن یک عدد با یک مقدار دقت بیشتر یا کمتر
roundest U تقریب زدن یک عدد با یک مقدار دقت بیشتر یا کمتر
quads U درایو ROM-D که دیسک را با چهار برابر سرعت درایو یک سرعته می چرخاند و باعث مقدار داده بیشتر بر حسب کیلو بایت و نیز زمان جستجو کمتر میشود
quad U درایو ROM-D که دیسک را با چهار برابر سرعت درایو یک سرعته می چرخاند و باعث مقدار داده بیشتر بر حسب کیلو بایت و نیز زمان جستجو کمتر میشود
trellis coding U روش تقسیم سیگنال که از تقسیم فرکانس و فاز استفاده میکند تا خروجی بیشتر و نرخ خطای کمتر برای سرعت ارسال داده بر حسب بیت در ثانیه ایجاد کند
virtual level U تراز انرژی سیستم هستهای داخل اتم که انرژی برانگیزش ان کمتر از کمترین انرژی جداشده از ذره هستهای بیشتر است
fiscal drag U اثر کند کنندگی مالی هنگامیکه سیاست مالی نتواندرشد اقتصادی را حفظ نماید .
bandit U دزدی که با زور و خشونت [با اسلحه یا تهدید اسلحه] دزدی میکند
brigand U دزدی که با زور و خشونت [با اسلحه یا تهدید اسلحه] دزدی میکند
raider U دزدی که با زور و خشونت [با اسلحه یا تهدید اسلحه] دزدی میکند
preyer U دزدی که با زور و خشونت [با اسلحه یا تهدید اسلحه] دزدی میکند
robber U دزدی که با زور و خشونت [با اسلحه یا تهدید اسلحه] دزدی میکند
heister [American E] U دزدی که با زور و خشونت [با اسلحه یا تهدید اسلحه] دزدی میکند
You have to watch your diet more [carefully] and get more exercise. U شما باید بیشتر به تغذیه خود توجه و بیشتر ورزش بکنید.
financial statement U صورت مالی گزارش مالی
theft and pilferage U دزدی و دله دزدی
bandwidth U صفحه تصویرهای با resolution بیشتر پیکسل در فضای بیشتری نمایش میدهد و به ورودی سریع و پهنای بلند بیشتر نیاز دارند
quando acciderint U وقتی مدیرترکه در مقابل غرماء متوفی به دفاع در دست نبودن مالی از متوفی متوسل میشودمحکمه با صدور حکمی باعنوان بالا مقرر می دارد که هر گاه مالی از متوفی بدست اید باید به غرماء داده شود
cere U موم مالی کردن یا روغن مالی کردن
drive U چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
drives U چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
much less U کمتر
shorter U کمتر
shortest U کمتر
short U کمتر
Lt U کمتر از
in a less degree U کمتر
less U کمتر
infrequently U کمتر
less than U کمتر از
minus U کمتر
lesser U کمتر
minor U کمتر
theft U دزدی
embezzlement U دزدی
thefts U دزدی
thieving U دزدی
freebooting U دزدی
spoliation U دزدی
robberies U دزدی
robbery U دزدی
lifted U دزدی
lifting U دزدی
abstraction U دزدی
lifts U دزدی
abstractions U دزدی
nips U دزدی
nipped U دزدی
thievery U دزدی
nip U دزدی
lift U دزدی
burglary U دزدی
burglaries U دزدی
brigandism U دزدی
filching U دزدی
larceny U دزدی
filches U دزدی
filch U دزدی
filched U دزدی
inside of a week U کمتر از یک هفته
low price U قیمت کمتر
A smaller number . Fewer . U تعداد کمتر
minority U بخش کمتر
minorities U بخش کمتر
he would not accept less U دو روز کمتر
inside of a week U در یک هفته کمتر
sub- U در معنای کمتر
cut back <idiom> U استفاده کمتر
heists U دزدی کردن
kleptomaniacs U علاقمند به دزدی
kleptomaniac U علاقمند به دزدی
cribbing U دله دزدی
heists U دزدی سرقت
thievish U خوگرفته به دزدی
cribbed U دزدی ادبی
petty larceny U دله دزدی
thievishness U خوی دزدی
thieve U دزدی کردن
kidnapping U ادم دزدی
cycle stealing U چرخه دزدی
cribbed U دله دزدی
commit theft U دزدی کردن
steal U توپ دزدی
heist U دزدی سرقت
heist U دزدی کردن
intercept U توپ دزدی
intercepted U توپ دزدی
theft, pilferage, non delivery U دله دزدی
piracy U دزدی ادبی
piracy U دزدی دریائی
crib U دزدی ادبی
piracy U دزدی دریایی
crib U دله دزدی
kidnapping U بچه دزدی
shop lifting U دزدی از مغازه ها
burgles U شب دزدی کردن
burgled U شب دزدی کردن
picking U دله دزدی
burgling U شب دزدی کردن
cribs U دله دزدی
larcenous U مربوط به دزدی
plagiarism U دزدی ادبی
cabbages U دله دزدی
aggravated theft U دزدی مشدد
petit larceny U دله دزدی
cabbage U دله دزدی
cribs U دزدی ادبی
stick up <idiom> U دزدی مسلحانه
burgle U شب دزدی کردن
pickery U دله دزدی
Shanghai U ادم دزدی
kleptomania U جنون دزدی
kleptomania U دزدی بیمارگون
steals U توپ دزدی
intercepting U توپ دزدی
intercepts U توپ دزدی
abaction U گله دزدی
cribbing U دزدی ادبی
plagiary U دزدی ادبی
pilferage U دله دزدی
larceny petty U دزدی کوچک
less than container load U کمتر از فرفیت کانتینر
shorthanded U ادامه با بازیگر کمتر
shoat U خوک کمتر از یک سال
le U to Equal or Than Less کمتر از یا برابر با
stroke U راندن کمتر از فرفیت
hypotrophy U رشد کمتر ازمعمول
underexpose U کمتر از حد لزوم در معرض
underquote U کمتر مظنه دادن
ammo minus U مهمات کمتر از نصف
short-changing U کمتر پول دادن
below par U کمتر از ارزش اسمی
short-changes U کمتر پول دادن
short-changed U کمتر پول دادن
stroked U راندن کمتر از فرفیت
underprice U قیمت کمتر از رقیب
short-change U کمتر پول دادن
under- U پایین تراز کمتر از
below par U کمتر از بهای اسمی
under U پایین تراز کمتر از
stroking U راندن کمتر از فرفیت
strokes U راندن کمتر از فرفیت
snitches U دله دزدی کردن
pirates U دزدی دریایی کردن
pirates U دزدی ادبی کردن
snitching U دله دزدی کردن
pirate U دزدی ادبی کردن
pirated U دزدی دریایی کردن
pirate U دزدی دریایی کردن
pirating U دزدی دریایی کردن
kidnap U ادم دزدی کردن
kidnap U بچه دزدی کردن
kidnapped U بچه دزدی کردن
pilfering U دله دزدی کردن
pilfers U دله دزدی کردن
snitch U دله دزدی کردن
kidnapped U ادم دزدی کردن
kidnaps U بچه دزدی کردن
snitched U دله دزدی کردن
kidnaps U ادم دزدی کردن
pirating U دزدی ادبی کردن
pirated U دزدی ادبی کردن
pilfered U دله دزدی کردن
kleptomania U میل و اشتیاق به دزدی
piracy U دزدی هنری یاادبی
swagman U خریدار مال دزدی
hitting U طعمه دزدی ماهی
software piracy U دزدی نرم افزار
pilfer U دله دزدی کردن
peculate U حیف ومیل دزدی
hits U طعمه دزدی ماهی
hit U طعمه دزدی ماهی
embryos U جنین کمتر از هشت هفته
lessening U کمتر شدن تخفیف یافتن
infant U بچه کمتر ازهفت سال
weanling U کره اسب کمتر از یک سال
lessening U کمتر کردن تقلیل دادن
lessens U کمتر شدن تخفیف یافتن
infants U بچه کمتر ازهفت سال
he is well preserved U کمتر نشان پیری در او پیداست
lessened U کمتر کردن تقلیل دادن
lessens U کمتر کردن تقلیل دادن
lessened U کمتر شدن تخفیف یافتن
lessen U کمتر شدن تخفیف یافتن
lessen U کمتر کردن تقلیل دادن
reduced charge U خرج کمتر یا پایین تر توپ
embryo U جنین کمتر از هشت هفته
less developed countries U کشورهای کمتر توسعه یافته
cat burglar <idiom> U دزدی که از دیوار بالا میرود
robberies U دزدی مقرون به ازار یا تهدید
kleptolagnia U تحریک جنسی توام با دزدی
maraud U دله دزدی یاتلاش کردن
they accused him of the ft U اورابه دزدی متهم ساختند
tpnd U دله دزدی وعدم تحویل
robbery U دزدی مقرون به ازار یا تهدید
kleptamaniac U کسی که جنون دزدی دارد
undervalues U کمتر از ارزش واقعی تخمین زدن
undervalue U کمتر از ارزش واقعی تخمین زدن
undervaluation U تقویم یاارزیابی کمتر ازمیزان واقعی
fastest U عملی که در آن فاکتور زمان کمتر از یک است
Recent search history Forum search
1incentive
1The more you care
1pedal pamping
1This clause summarizes general aspects on AT commands and issues related to them. For further information, refer to ITU-T Recommendation V.25ter
2تعریف فونتیک چیست؟
2بازوی دست راست
1tajwid
1Both the Afghan government and the international society agree that Afghanistan confronts major challenges before mining becomes the country’s economic lifeline and help create creation of a more self
1Jack Attac
1skirts
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com