Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 214 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
like nowhere else
<adv.>
U
بیشتر از هر جای دیگر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
interrupt
U
سیگنالی که واحد پردازش مرکزی را از یک کار به کار دیگر با حق تقدم بیشتر می برد و به CPU اجازه میدهد دیرتر به کار اول برگردد
interrupting
U
سیگنالی که واحد پردازش مرکزی را از یک کار به کار دیگر با حق تقدم بیشتر می برد و به CPU اجازه میدهد دیرتر به کار اول برگردد
interrupts
U
سیگنالی که واحد پردازش مرکزی را از یک کار به کار دیگر با حق تقدم بیشتر می برد و به CPU اجازه میدهد دیرتر به کار اول برگردد
background processing
U
کار با حق تقدم پایین که وقتی اجرا میشود که دیگر کاری با حق تقدم از آن بیشتر موجود نباشد
differential ailerons
U
ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
motherboard
U
که حاوی بیشتر قط عات و اتصالات برای تختههای دیگر است
random number
U
روش ایجاد یک ترتیبی از اعداد تصادفی به طوری که هیچ عددی بیشتر از اعداد دیگر رخ نمیدهد
not any more
U
دیگر نه
[بیشتر نه]
khamseh
U
خمسه
[در جنوب غرب ایران و از پنج قبیله قدیمی ایران تشکیل شده که در گذشته با قبائل دیگر منطقه اتحادیه ای را در مقابل ایل قشقایی بوجود آورده بودند. امروز نقش خمسه بیشتر با طرح بهارلو شناخته می شود.]
lion rug
U
فرش شیری
[این طرح بیشتر مربوط به استان فارس و عشایر آن منطقه بوده و گاه در طرح از شتر و یا حیوانات دیگر نیز استفاده می شود.]
square design
U
طرح خشتی
[طرح مربع شکل]
[این طرح را به دربهای چوبی شبکه ای قدیم نسبت می دهند و بیشتر مربوط به شهرکرد یا چهارمحال می باشد گرچه در مناطق دیگر نیز بافته می شود.]
trefoil design
U
طرح های سه گوش
[بیشتر در حاشیه قالی بکار می رود و معمولا در لا به لای نگاره های دیگر خصوصا اسلیمی ها دیده می شود.]
no more
U
نه دیگر
[بیشتر]
Other Matches
You have to watch your diet more
[carefully]
and get more exercise.
U
شما باید بیشتر به تغذیه خود توجه و بیشتر ورزش بکنید.
bandwidth
U
صفحه تصویرهای با resolution بیشتر پیکسل در فضای بیشتری نمایش میدهد و به ورودی سریع و پهنای بلند بیشتر نیاز دارند
chip
U
قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
chips
U
قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
drives
U
چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
drive
U
چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
otherwise
<adv.>
U
به ترتیب دیگری
[طور دیگر]
[جور دیگر]
conversion
U
وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
conversions
U
وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
references
U
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
reference
U
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
some other time
U
دفعه دیگر
[وقت دیگر]
tunnelling
U
روش بستن یک بسته داده از یک نوع شبکه دربسته دیگر به طوری که روی شبکه دیگر و ناسازگار قابل ارسال باشد
he was otherwise ordered
U
جور دیگر مقدر شده بود سرنوشت چیز دیگر بود
shift
U
تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shifts
U
تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shifted
U
تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
metafile
U
1-فایلی که حاوی فایلهای دیگر باشد. 2-فایلی که داده مربوط به فایلهای دیگر را معرفی کند یا شامل شود
he had no more no to say
U
دیگر سخنی نداشت که بگوید دیگر حرفی نداشت
HTML
U
مجموعهای از کدهای مخصوص که نحوه و نوعی که برای نمایش متن به کار می رود نشان میدهد و امکان ارتباط از طریق کلمات خاص درون متن به بخشهای دیگر متن یا متنهای دیگر میدهد
trans shipment
U
انتقال بکشتی دیگر انتقال بنقلیه دیگر
mainly
U
بیشتر
furthers
U
بیشتر
mostly
U
بیشتر
as early aspossible
U
هر چه بیشتر
furthered
U
بیشتر
rather
U
بیشتر
the more better the best
U
هر چه بیشتر
more than
U
بیشتر از
more and more
U
هی بیشتر
the more
U
بیشتر
furthering
U
بیشتر
large adv
U
بیشتر
for the most part
U
بیشتر
as much as possible
U
هر چه بیشتر
principally
U
بیشتر
further
U
بیشتر
more
U
بیشتر
it is mostly iron
U
بیشتر
hypercard
U
یات بیشتر
further information
U
آگاهی بیشتر
better part
U
قسمت بیشتر
in the main
U
بیشتر اصلا
multichannel
U
با بیشتر از یک کانال
majoring
U
بیشتر اعظم
over-average
<adj.>
U
بیشتر از حد متوسط
nine times out ten
U
بیشتر اوقات
the most that i can do
U
بیشتر انها
most of them
U
بیشتر انها
by superir wisdom
U
با خرد بیشتر
most people
U
بیشتر مردم
better
U
نیکوتر بیشتر
above average
<adj.>
U
بیشتر از حد متوسط
oddson
U
بیشتر محتمل
The more the better .
U
هر چه بیشتر بهتر
more and more
U
بیشتر ازبیشتر
major
U
بیشتر اعظم
majored
U
بیشتر اعظم
above-average
<adj.>
U
بیشتر از حد متوسط
outshine
U
بیشتر درخشیدن
so many menŠso many minds
U
عقیده بیشتر
no longer
U
نه بیشتر
[زمانی]
to overcomein number
U
بیشتر بودن از
so many menŠso many minds
U
هر چه اشخاص بیشتر
the many
U
بیشتر مردم
rather ... than
U
بیشتر ...تا
[ترجیحا ... تا]
surviver
U
بیشتر عمرکننده
over crowding
U
بیشتر باشد
outshone
U
بیشتر درخشیدن
outsit
U
بیشتر نشستن از
outstand
U
بیشتر ایستادن
outshines
U
بیشتر درخشیدن
outshining
U
بیشتر درخشیدن
full drive
U
باشتاب هرچه بیشتر
outlived
U
بیشتر زنده بودن از
extensive cultivation
U
کار وسرمایه بیشتر
outlived
U
بیشتر دوام اوردن
outlive
U
بیشتر زنده بودن از
outlive
U
بیشتر دوام اوردن
as soon as possible
U
بزودی هرچه بیشتر
outlasting
U
بیشتر طول کشیدن از
at full pelt
U
با شتاب هر چه بیشتر سراسیمه
outlives
U
بیشتر دوام اوردن
put someone's best foot forward
<idiom>
U
بیشتر تلاش کردن
outstand
U
بیشتر تحمل کردن
roundabout production
U
تولید با کارائی بیشتر
outvoted
U
بیشتر رای بردن از
outliving
U
بیشتر زنده بودن از
outliving
U
بیشتر دوام اوردن
read mostly memory
U
حافظه بیشتر خواندنی
outlives
U
بیشتر زنده بودن از
I am over 50 years old.
U
من ۵۰ سال بیشتر دارم.
outvoting
U
بیشتر رای بردن از
outlasts
U
بیشتر طول کشیدن از
outlasted
U
بیشتر طول کشیدن از
more the merrier
<idiom>
U
هرچی بیشتر بهتر
outwalk
U
بیشتر راه رفتن از
he makes most noise
U
او از همه بیشتر صدا یا
outbidded
U
بیشتر توپ زدن از
ahead
U
دارای امتیاز بیشتر
outbid
U
بیشتر توپ زدن از
outlast
U
بیشتر طول کشیدن از
outbids
U
بیشتر توپ زدن از
outvote
U
بیشتر رای بردن از
outwatch
U
بیشتر بیدار ماندن از
outbidding
U
بیشتر توپ زدن از
overlive
U
بیشتر زنده بودن از
it consists mainly
U
بیشتر عبارت است از
mare
U
مادیان 4 ساله یا بیشتر
norther
U
بیشتر بطرف شمال
mares
U
مادیان 4 ساله یا بیشتر
outvotes
U
بیشتر رای بردن از
outwork
U
بیشتر کار کردن از
outwear
U
بیشتر دوام کردن
transuranium
U
دارای عدداتمی بیشتر از اورانیم
overloads
U
تقاضا بیشتر از توانایی وسیله
overloaded
U
تقاضا بیشتر از توانایی وسیله
transuranic
U
دارای عدداتمی بیشتر از اورانیم
full pelt
U
با شتاب هرچه بیشتر سراسیمه
overload
U
تقاضا بیشتر از توانایی وسیله
It tends to be blue . It is bluish.
U
بیشتر برنگ آبی می زند
multi
U
در معنای زیاد یا بیشتر از یکی
multi-
U
در معنای زیاد یا بیشتر از یکی
at full speed
U
با تندی هر چه بیشتر بسرعتی هر چه تمامتر
semidouble
U
دارای گلبرگهای بیشتر از معمول
It does more harm than good .
U
ضررش از نفعش بیشتر است
overpoise
U
مهمتر بودن از بیشتر نفوذ داشتن از
Cut a little more off the top.
یک کمی بیشتر بالا را کوتاه کنید.
operators
U
انتساب بیشتر از یک تابع به عملگرا مشخص .
peter penny
U
زکات سالیانه که بیشتر به پاپ میداند
loved i nothonour more
U
اگر شرافت را بیشتر دوست نداشتم
Cut a little more off the back.
یک کمی بیشتر عقب را کوتاه کنید.
centuries
U
001 امتیاز یا بیشتر در یک بازی کریکت
century
U
001 امتیاز یا بیشتر در یک بازی کریکت
half century
U
05 امتیاز یا بیشتر توپزن درمسابقه کریکت
composer
U
آهنگ ساز
[بیشتر موسیقی کلاسیک]
accuracy
U
هر قدر تعداد بیتها بیشتر باشد
man up
U
بازی با یک نفر بیشتر از تعدادافراد حریف
more frequently than ever
<adv.>
U
نسبت به سابق خیلی بیشتر اوقات
queued
U
افزودن داده یا کار بیشتر به انتهای صف
i life that better
U
انرا بیشتر از همه دوست دارم
excess cover treaty
U
قرارداد پوشش بیمهای ضایعات بیشتر
operator
U
انتساب بیشتر از یک تابع به عملگرا مشخص .
supercharger
U
دستگاه هوا و سوخت رسانی بیشتر
riots
U
تجمع سه نفر یا بیشتر جهت ایجاداغتشاش
rioting
U
تجمع سه نفر یا بیشتر جهت ایجاداغتشاش
rioted
U
تجمع سه نفر یا بیشتر جهت ایجاداغتشاش
compound parry
U
دفع شمشیر حریف با دو حرکت یا بیشتر
riot
U
تجمع سه نفر یا بیشتر جهت ایجاداغتشاش
More money is not the answer to this problem.
U
پول بیشتر حل این مسئله نیست.
queues
U
افزودن داده یا کار بیشتر به انتهای صف
follow up
<idiom>
U
بهتر کردن کار با تلاش بیشتر
to jackknife truck-trailers
U
تا شدن کامیون در جاده
[بیشتر در تصادفات]
queueing
U
افزودن داده یا کار بیشتر به انتهای صف
ness on his part
U
این بیشتر بواسطه کمرویی است
queue
U
افزودن داده یا کار بیشتر به انتهای صف
extras
U
اضافه شده یا آنچه بیشتر از معمول باشد
extra-
U
اضافه شده یا آنچه بیشتر از معمول باشد
extra
U
اضافه شده یا آنچه بیشتر از معمول باشد
She is more culpable than the others.
U
او
[زن]
بیشتر از دیگران گناه کار
[مقصر]
است.
catch up
U
تحرک بیشتر برای جبران عقب ماندگی
like hell
<idiom>
U
با تاثیر وانرژی بیشتر ،مغایر با حقیقت ،نه زیاد
gaze hound
U
تازی که بیشتر با چشم دنبال شکار می رود تا با بو
larceny petty
U
بیشتر دزدی مالی که کمتر از 11شیلینگ بهاداشت
parlour maid
U
کلفتی که کتارش بیشتر درسفره خانه است
I would like tovisit ( see, meet ) you more often .
U
می خواهم باز هم بیشتر پیش شما بیایم
as if to add insult to injury
<idiom>
U
با بیشتر کردن زیان به وسیله تحقیر و مسخره
ventre a terre
U
سراسیمه باشتاب هرچه بیشتر شکم بزمین
supercharged
U
موتور دارای دستگاه رساننده هواوسوخت بیشتر
outshoot
U
تعداد بیشتر و بهتر تیراندازی نسبت به حریف
early bird catches the worm
<idiom>
U
هرکسی زودتر بیداربشود بیشتر بدست میآورد
have half a mind
<idiom>
U
احساس وسوسه کردن بیشتر از تحمل نداشتن
outpoint
U
سبقت گرفتن پوان یا نمره بیشتر اوردن از
body
U
نوشتار و اندازه پیش فرض برای بیشتر متن ها
bodies
U
نوشتار و اندازه پیش فرض برای بیشتر متن ها
materials that cannot be borrowed
U
اجناسی که قرض داده نمی شوند
[بیشتر در کتابخانه]
multi user system
U
سیستم کامپیوتری که در هر لحظه بیشتر از یک کاربر را پشتیبانی میکند
non-circulating materials
U
اجناسی که قرض داده نمی شوند
[بیشتر در کتابخانه]
multitudinist
U
کسیکه توده مردم را بیشتر ازافراد رعایت میکند
multi statement line
U
خط ی از برنامه کامپیوتری که حاوی بیشتر از یک دستور یا عبارت است
slugger
U
بوکسوری که بیشتر به قدرت خود اتکا دارد تا مهارت
most significant digit
U
رقم سمت چپ عدد که ارزش بیشتر را در پایه دارد.
most significant character
U
رقم سمت چپ عدد که ارزش بیشتر را در پایه دارد.
tint
U
[هاله ای از رنگ که بیشتر به سمت سفید متمایل باشد.]
bois jourdian
U
نوعی سنگ مرمر که بیشتر درفرانسه یافت میشود
triplebogey
U
حساب سه ضربه بیشتر ازاستاندارد در هر بخش ازبازی گلف
round
U
تقریب زدن یک عدد با یک مقدار دقت بیشتر یا کمتر
power play
U
وضع یک تیم نسبت به حریف بعلت عده بیشتر
high goal polo
U
چوگان بین تیمهای دارنده 91امتیاز تعادلی یا بیشتر
The worst wheel of the cart creaks most.
<proverb>
U
بدترین چرخ گارى ,از همه بیشتر غرغر مى کند .
roundest
U
تقریب زدن یک عدد با یک مقدار دقت بیشتر یا کمتر
coroners
U
هر دو را داراست ولیکن جنبه قضایی ماموریتش بیشتر است
coroner
U
هر دو را داراست ولیکن جنبه قضایی ماموریتش بیشتر است
parliamentary train
U
قطار راه اهنی که میلی یک PENNY بیشتر از مسافرنمیگیرد
She is forty if a day .
U
چهل سال راشیرین دارد ( اگر بیشتر نباشد )
pantalets
U
زیرشلواری یا نیم شلواری بلند که بیشتر زنها می پوشیدند
mary maximus
U
ان مریم که از همنام های خود بیشتر سال دارد
long life itemes
U
اقلامی که عمر قانونی انها 5سال یا بیشتر باشد
horse
U
اسب اصیل 5ساله یا بیشتر اوردن ماهی به خشکی بزور
congestion
U
وضعیتی که در آن نیازهای ارتباطی یا فرآیند ها بیشتر از توانایی مستقیم باشد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com