Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 85 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
finalization
U
بپایان رسانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
informatics
U
اطلاع رسانی
harmfulness
U
زیان رسانی
electrification
U
برق رسانی
photoconductivity
U
نور رسانی
fuel injection
U
سوخت رسانی
errand
U
پیغام رسانی
errands
U
پیغام رسانی
transduction
U
ورا رسانی
purveyance
U
اذوقه رسانی
finalization
U
انجام رسانی
power feed cable
U
کابل برق رسانی
feed pump
U
پمپ سوخت رسانی
hydraulician
U
عالم به علم اب رسانی
gunlock
U
وسیله اتش رسانی
fuel supply pump
U
پمپ سوخت رسانی
fuel supply line
U
لوله سوخت رسانی
power supply mains
U
شبکه برق رسانی
damage density
U
چگالی اسیب رسانی
information
U
استخبار خبر رسانی
compuserve
U
شبکه اصلی اطلاع رسانی
flexible fuel tubing
U
لوله سوخت رسانی قابل انعطاف
supercharger
U
دستگاه هوا و سوخت رسانی بیشتر
to go to with
U
بپایان رساندن
play out
U
بپایان رساندن
to bring to a termination
U
بپایان رساندن
to top off
U
بپایان رساندن
to run out
U
بپایان رسیدن
to push through
U
بپایان رساندن
terminator
U
بپایان رساننده
to follow out
U
بپایان رسانیدن
to come to an end
U
بپایان رسیدن
to carry through
U
بپایان رساندن
to put a period to
U
بپایان رساندن
to d. to and end
U
بپایان رساندن
to get done with
U
بپایان رساندن
dont
U
بپایان رسانیدن
consummated
U
بپایان رساندن
finalizes
U
بپایان رساندن
finalized
U
بپایان رساندن
finalize
U
بپایان رساندن
finalising
U
بپایان رساندن
finalises
U
بپایان رساندن
finalised
U
بپایان رساندن
knock-ups
U
بپایان رساندن
knock-up
U
بپایان رساندن
knock up
U
بپایان رساندن
concludes
U
بپایان رساندن
conclude
U
بپایان رساندن
terminates
U
بپایان رساندن
terminated
U
بپایان رساندن
terminate
U
بپایان رساندن
consummating
U
بپایان رساندن
consummates
U
بپایان رساندن
finalizing
U
بپایان رساندن
finish
U
بپایان رسانیدن
peter
U
بپایان رسیدن
finishes
U
بپایان رسانیدن
consummate
U
بپایان رساندن
follow through
U
چیزی را تا اخر دنبال کردن بانجام رسانی
civil military action
U
عملیات کمک رسانی به مردم توسط ارتش
upgrading
U
به روز رسانی
[معاوضه قسمتهای قدیمی]
[مهندسی]
ends
U
طرف بپایان رساندن
to run out
U
به ته کشیدن
[بپایان رسیدن]
ended
U
طرف بپایان رساندن
end
U
طرف بپایان رساندن
terminative
U
بپایان رساننده قطعی
expiring
U
سپری شدن بپایان رسیدن
surcease
U
پایان یافتن بپایان رساندن
to wind up
U
خاتمه دادن بپایان رساندن
expire
U
سپری شدن بپایان رسیدن
expires
U
سپری شدن بپایان رسیدن
dost
U
بپایان رسانیدن تمام کردن
he outwatched the night
U
شب بپایان رسیدو او همچنان بیداربود
to knit up
U
بوسیله بافتن تعمیرکردن بپایان رساندن
asis
U
Science Information Societyfor American انجمن امریکایی علم اطلاع رسانی
joint petroleum office
U
دفتر امور سوخت رسانی مشترک نیروهای مسلح درصحنه عملیات
the sands are running out
U
مدت ضرب الاجل نزدیک است بپایان برسد
central refueling provisions
U
سیم سوخت رسانی هواپیماکه در ان تمام تانکهای سوخت از یک نقطه تغذیه میشوند
letters
U
نوشته ارسالی از کسی به دیگری یا از کامپیوتر به دیگری برای اطلاع رسانی یا ارسال دستور یا..
letter
U
نوشته ارسالی از کسی به دیگری یا از کامپیوتر به دیگری برای اطلاع رسانی یا ارسال دستور یا..
fix
U
داده نوشته شده روی فایل یا صفحه نمایش برای اطلاع رسانی یا بیان مشخصات و آنچه قابل تغییر توسط کاربر نیست
fixes
U
داده نوشته شده روی فایل یا صفحه نمایش برای اطلاع رسانی یا بیان مشخصات و آنچه قابل تغییر توسط کاربر نیست
innervation
U
عصب رسانی عصب گیری
pipeline assets
U
وسایل و لولههای سوخت رسانی سیستم لوله کشی وسایل نصب لوله
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com