Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
buggie
U
بوگی دستگاه تعلیق جلو توپ
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
suspensions
U
تعلیق دستگاه تعلیق محور تعلیق خودرو جلوگیری کردن
suspension
U
تعلیق دستگاه تعلیق محور تعلیق خودرو جلوگیری کردن
hoisting
U
دستگاه تعلیق جرثقیل
boogie
U
موسیقی بوگی
boogies
U
رقص بوگی
boogies
U
موسیقی بوگی
boogied
U
موسیقی بوگی
boogieing
U
رقص بوگی
boogieing
U
موسیقی بوگی
weeds
U
جامه بوگی
boogied
U
رقص بوگی
boogie
U
رقص بوگی
suspension
U
تعلیق
deep freezes
U
تعلیق
interruption
U
تعلیق
hang
U
تعلیق
interruptions
U
تعلیق
hangs
U
تعلیق
deep freeze
U
تعلیق
abeyance
U
تعلیق
pendency
U
تعلیق
suspense
U
تعلیق
suspensions
U
تعلیق
probation
U
تعلیق مجازات
colloidal suspension
U
تعلیق کلوییدی
remainder
U
حالت تعلیق
spring suspension
U
تعلیق فنری
suspensive
U
درحال تعلیق
reduction to absurdity
U
تعلیق به محال
abeyance or adeyancy
U
تعلیق تعویق
suspense
U
درحال تعلیق
lay off
U
تعلیق کارگر
stay of proceedings
U
تعلیق دادرسی
suspensive
U
تعلیق معلق
engine mounting
U
تعلیق موتور
precipitant
U
تعلیق شدنی
four point suspension
U
تعلیق چهارنقطهای
cardanic suspension
U
تعلیق کاردان
reprieval
U
تعلیق مجازات
suspensions
U
ایست تعلیق
suspension
U
ایست تعلیق
precipitable
U
تعلیق پذیر
hanging prevention
U
ممانعت از تعلیق
suspension of punishment
U
تعلیق مجازات
synchro
U
دستگاه تنظیم تیر خودکارپدافند هوایی دستگاه کنترل اتش سنکرونیزه
attitude director indicator
U
دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
meteorograph
U
دستگاه ضبط پدیدههای جوی از قبیل گردباد وابر وغیره دستگاه هواشناسی
rawin
U
دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو
transponder
U
فرستنده خودکار صوتی دستگاه کمک ناوبری خودکارموشک دستگاه کشف و رمزخودکار مکالمات
directional gyro indicator
U
دستگاه ژیروسکوپ سمتی دستگاه سمت نمای ژیروسکوپی
emulsified
U
بحالت تعلیق دراوردن
reprieves
U
تعلیق اجرای مجازات
reprieve
U
تعلیق اجرای مجازات
reprieved
U
تعلیق اجرای مجازات
reprieving
U
تعلیق اجرای مجازات
emulsify
U
بحالت تعلیق دراوردن
hanging
U
اویزان درحال تعلیق
emulsifying
U
بحالت تعلیق دراوردن
reductio ad absurdum
U
تعلیق بامر محال
on probation
U
به شرط تعلیق مجازات
emulsifies
U
بحالت تعلیق دراوردن
to be on probation
U
در دوره تعلیق مجازات
front wheel suspension
U
تعلیق چرخهای جلو
suspensor
U
موجب تعلیق نگاهدارنده
on probation
U
در دوره تعلیق مجازات
to be in suspension
U
در حالت تعلیق بودن
suspension wheel
U
چرخ تعلیق خودرو
print
U
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
printed
U
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
all mains set
U
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
prints
U
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
ac dc set
U
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
semaphore
U
دستگاه مخابره به وسیله پرچم دستگاه علامت ده
hypostasis
U
موجود فرضی حالت تعلیق
suspend
U
معلق کردن تعلیق دادن
suspending
U
معلق کردن تعلیق دادن
suspends
U
معلق کردن تعلیق دادن
to be on probation
U
در دوره تعلیق مجازات بودن
stultification
U
تعلیق بمحال احمق ساختن
privations
U
محروم سازی تعلیق مقام
privation
U
محروم سازی تعلیق مقام
torsion bar
U
بار پیچشی اهرم تعلیق
front axle suspension
U
اویزش یا تعلیق اکسل جلو
probation order
U
دستور یا حکم تعلیق مجازات
quad density
U
تکنیکی به اندازه چهار برابرچگالی استاندارد یک دستگاه حافظه خاص بر روی هرواحد فضای ان دستگاه اطلاعات ثبت میکند
to give a suspended sentence
[British E]
U
حکم دوره تعلیق مجازات دادن
suspend
U
تعلیق درجه یاتعلیق مزایای نظامی
suspending
U
تعلیق درجه یاتعلیق مزایای نظامی
suspends
U
تعلیق درجه یاتعلیق مزایای نظامی
pulmotor
U
دستگاه تنفس مصنوعی دستگاه اکسیژن
compressors
U
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
facsimile recorder
U
دستگاه عکاسی رادیویی دستگاه فاسیمیل
equilibrator
U
دستگاه متعادل کننده دستگاه موازنه
compressor
U
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
disperse
U
[درجه تعلیق و پراکندگی مواد رنگی در رنگرزی]
emulsioning
U
تعلیق جسمی بصورت ذرات ریز وپایدار در محلولی
aerosol
U
تعلیق مایع یا جسم بصورت گرد و گاز در هوا
emulsioned
U
تعلیق جسمی بصورت ذرات ریز وپایدار در محلولی
emulsions
U
تعلیق جسمی بصورت ذرات ریز وپایدار در محلولی
aerosols
U
تعلیق مایع یا جسم بصورت گرد و گاز در هوا
emulsion
U
تعلیق جسمی بصورت ذرات ریز وپایدار در محلولی
suspension strap
U
نوار تعلیق بار به هلیکوپتر نوارهای اتصال طناب بارهلیکوپتر
peripheral device
U
دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی
magnetometer
U
مغناطیس سنج دریایی دستگاه ولت سنج دستگاه تعیین ولتاژ جریان
probation officers
U
ماموری که متهم در طی دوران تعلیق اجرای مجازات باید تحت نظراو باشد
probation officer
U
ماموری که متهم در طی دوران تعلیق اجرای مجازات باید تحت نظراو باشد
cold swaging machine
U
دستگاه قالب و سنبه اهنگری سرد دستگاه فشاری حدیده سرد
arresting gear
U
دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
gun slide
U
دستگاه سرسره کشو توپ دستگاه کشوی عاید و دافع توپ
performance factor
U
ضربت عمل کرد دستگاه یابازده دستگاه عامل عمل کرددستگاه
rheostat
U
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
rheostatic
U
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
data transceiver
U
دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری
plate milling stand
U
مقام دستگاه فرز غلطکی مقام دستگاه نورد صفحه
transducer
U
دستگاه گیرنده نیرو از یک دستگاه ودهنده نیرو بدستگاه دیگری
cipher device
U
وسیله کشف کردن و کد کردن پیامها دستگاه صفر زنی جعبه یا دستگاه رمز کردن
lazy
U
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
laziest
U
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
lazier
U
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
dial test indicator
U
دستگاه نشاندهنده مدرج دستگاه ازمایش کننده مدرج
precipitated
U
غیرمحلول وته نشین شونده جسم تعلیق شونده یامتراسب
precipitating
U
غیرمحلول وته نشین شونده جسم تعلیق شونده یامتراسب
precipitates
U
غیرمحلول وته نشین شونده جسم تعلیق شونده یامتراسب
precipitate
U
غیرمحلول وته نشین شونده جسم تعلیق شونده یامتراسب
unit
U
دستگاه قسمتی از یک دستگاه
units
U
دستگاه قسمتی از یک دستگاه
to suspend
[stay]
a ruling
[proceedings]
[the execution]
U
تعلیق کردن حکمی
[دعوایی ]
[ اجرای حکمی]
[قانون]
suspension of arms
U
اعلام اتش بس موقت یا تعلیق موقت حالت جنگی
automatic search jammer
U
دستگاه پخش پارازیت خودکاردر دستگاههای ردیابی دستگاه پخش پارازیت خودکار
computer controlled machine
U
دستگاه با فرمان کامپیوتری دستگاه با فرمان الکترونیکی
direct access storage device
U
اسباب حافظه با دستیابی مستقیم دستگاه با ذخیره دستیابی تصادفی دستگاه انباره دستیابی مستقیم
which transponder
U
علامت رمزی است به معنی چه نوع دستگاه گیرنده وفرستنده رمزی روی دستگاه شناسایی دشمن و خودی پدافند هوایی یا برج مراقبت یا برج رادار شناسایی سوارشده است
column grinder
U
دستگاه سنگ سمباده با قسمت ساکن دستگاه سنگ سمباده ستونی
insulation testing apparatus
U
دستگاه ازمایش عایق بندی دستگاه اندزه گیری عایق بندی
intercept receiver
U
دستگاه گیرنده مخصوص استراق سمع دستگاه استراق سمع رادیویی
lattice suspension bridge
U
پل تعلیق مشبک پل اویز مشبک
telephone repeater
U
دستگاه تقویت صوت تلفنی دستگاه تقویت مکالمه تلفنی
laser linescan
U
دستگاه تجسس هدف لیزری دستگاه مراقبت هدف لیزری
survey meter
U
دستگاه دوزسنج تشعشع اتمی دستگاه تشعشع سنج اتمی
preset vector
U
دستگاه نشانه روی بمب خودکار دستگاه نشانه روی پیش تنظیم بمب
declination constant
U
زاویه انحراف دستگاه انحراف دستگاه
traversing mechanism
U
دستگاه حرکت در سمت دستگاه سمت
moving iron instrument
U
دستگاه اندازه گیری اهن گردان دستگاه اندازه گیری اهن نرم گردان
system
U
دستگاه
utensil
U
دستگاه
appurtenance
U
دستگاه
mechanism
U
دستگاه
plant
U
دستگاه
plants
U
دستگاه
apparatus
U
دستگاه
devices
U
دستگاه
utensils
U
دستگاه
instrument
U
دستگاه
nervous systems
U
دستگاه پی
teams
U
یک دستگاه
team
U
یک دستگاه
systems
U
دستگاه
device
U
دستگاه
nervous system
U
دستگاه پی
machines
U
دستگاه
installations
U
دستگاه
machined
U
دستگاه
installation
U
دستگاه
appliance
U
دستگاه
mechanisms
U
دستگاه
unit
U
دستگاه
equipment
U
دستگاه
appliances
U
دستگاه
machine
U
دستگاه
setting up
U
دستگاه
set
U
دستگاه
units
U
دستگاه
sets
U
دستگاه
units
U
یک دستگاه
device code
U
کد دستگاه
unit
U
یک دستگاه
organ system
U
دستگاه
induction instrument
U
دستگاه القائی
input device
U
دستگاه ورودی
identification of friend from foe
U
دستگاه تشخیص
dedicated device
U
دستگاه اختصاصی
induction current instrument
U
دستگاه القائی
retort
U
دستگاه تقطیر
storage device
U
دستگاه انبارش
illuminator
U
دستگاه روشنایی
i.f.f. system
U
دستگاه تشخیص
device name
U
نام دستگاه
retorts
U
دستگاه تقطیر
instrumental accuracy
U
دقت دستگاه
instrumental error
U
خطای دستگاه
link trainer
U
دستگاه پروازاموز
gun
U
دستگاه تزریق
guns
U
دستگاه تزریق
apparatus
U
الت دستگاه
counter recoil
U
دستگاه عاید
logic device
U
دستگاه منطقی
low potential system
U
دستگاه کم فشار
limbic system
U
دستگاه کناری
lighting set
U
دستگاه روشنایی
jack plane
U
رنده دستگاه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com