Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (34 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
latch
U
بوسیله کلون محکم کردن
latches
U
بوسیله کلون محکم کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
braced
U
بابست محکم کردن محکم بستن
brace
U
بابست محکم کردن محکم بستن
slot
U
کلون در
turning bolt
U
کلون
slotting
U
کلون در
slots
U
کلون در
door latch
U
کلون در
sliding bolt
U
کلون در
latchkeys
U
کلید کلون در
latchkey
U
کلید کلون در
latchstring
U
نخ کلون درکه با کشیدن ان درباز میشود
osmose
U
نفوذ کردن در بوسیله تراوش تجزیه کردن بوسیله نفوذ تجزیه کردن
peg
U
میخ زدن میخکوب کردن محکم کردن زحمت کشیدن
pegs
U
میخ زدن میخکوب کردن محکم کردن زحمت کشیدن
dog down
U
بستن و جذم کردن درب محکم کردن درپوش اشیاء
clamping
U
محکم کردن
chock
U
محکم کردن
clinch
U
محکم کردن
clinched
U
محکم کردن
house
U
محکم کردن
spokes
U
محکم کردن
spoke
U
محکم کردن
strengthened
U
محکم کردن
clinches
U
محکم کردن
housed
U
محکم کردن
clinching
U
محکم کردن
consolidating
U
محکم کردن
strengthens
U
محکم کردن
tighten
U
محکم کردن
fastens
U
محکم کردن
strengthen
U
محکم کردن
houses
U
محکم کردن
clamped
U
محکم کردن
clamps
U
محکم کردن
take up
<idiom>
U
محکم کردن
braced
U
محکم کردن
make tight
U
محکم کردن
fasten
U
محکم کردن
fastened
U
محکم کردن
to make fast
U
محکم کردن
brace
U
محکم کردن
crimping
U
محکم کردن
to make good
U
محکم کردن
clamp
U
محکم کردن
consolidates
U
محکم کردن
mounts
U
محکم کردن
rivet
U
محکم کردن
tightens
U
محکم کردن
riveting
U
محکم کردن
mount
U
محکم کردن
stake
U
محکم کردن
tightening
U
محکم کردن
reinforce
U
محکم کردن
tightened
U
محکم کردن
stakes
U
محکم کردن
rivets
U
محکم کردن
consolidate
U
محکم کردن
reinforces
U
محکم کردن
riveted
U
محکم کردن
rigidify
U
محکم کردن
staked
U
محکم کردن
set taut
U
محکم کردن
solidify
U
سفت کردن یا شدن محکم کردن یاشدن
rivets
U
پر چین کردن بامیخ پرچ محکم کردن
solidifies
U
سفت کردن یا شدن محکم کردن یاشدن
gad
U
با میخ محکم کردن هرزه گردی کردن
solidifying
U
سفت کردن یا شدن محکم کردن یاشدن
riveted
U
پر چین کردن بامیخ پرچ محکم کردن
riveting
U
پر چین کردن بامیخ پرچ محکم کردن
solidified
U
سفت کردن یا شدن محکم کردن یاشدن
rivet
U
پر چین کردن بامیخ پرچ محکم کردن
to scrape down
U
تراشیدن وکوچک کردن بوسیله کشیدن پابرزمین سخن کسیراپایمال کردن
lyophilization
U
خشک کردن چیزی بوسیله منجمد کردن ان در لوله هی خالی از هوا
To make assurance doubly sure . To leave nothing to chance. To take every precaution .
U
محکم کاری کردن
tightens
U
محکم کردن فشردن
crimping
U
باپیچاندن محکم کردن
mortice
U
باکام محکم کردن
pin
U
باسنجاق محکم کردن
pinning
U
باسنجاق محکم کردن
tightening
U
محکم کردن فشردن
mortise
U
باکام محکم کردن
girt
U
با تنگ محکم کردن
tightened
U
محکم کردن فشردن
tighten
U
محکم کردن فشردن
steels
U
مانندفولاد محکم کردن
o peg down
U
با میخ محکم کردن
gib
U
باقلاب محکم کردن
to fast off
U
باگره محکم کردن
hang up
<idiom>
U
حفاظ ،محکم کردن
steeled
U
مانندفولاد محکم کردن
steel
U
مانندفولاد محکم کردن
pinned
U
باسنجاق محکم کردن
steeling
U
مانندفولاد محکم کردن
ratten
U
بوسیله دزدیدن یا خراب کردن افزارش اذیت کردن
quick count
U
کوتاه کردن علامتهای قراردادی بوسیله مهاجم میانی در خط تجمع بمنظورغافلگیر کردن تیم مدافع
planish
U
با چکش محکم وصاف کردن
to tighten
U
محکم کردن
[با میخ و چکش]
tee off
U
اغاز کردن محکم زدن
hugs
U
بغل کردن محکم گرفتن
hugging
U
بغل کردن محکم گرفتن
hug
U
بغل کردن محکم گرفتن
bands
U
تسمه یا بندمخصوص محکم کردن
hugged
U
بغل کردن محکم گرفتن
pole
U
با تیر یا دیرک محکم کردن
poles
U
با تیر یا دیرک محکم کردن
cleat
U
باگوه و گیره محکم کردن
wedge
U
[محکم کردن اتصالان با گوه]
band
U
تسمه یا بندمخصوص محکم کردن
wiped
U
خشک کردن بوسیله مالش پاک کردن
wipes
U
خشک کردن بوسیله مالش پاک کردن
wipe
U
خشک کردن بوسیله مالش پاک کردن
wiping
U
خشک کردن بوسیله مالش پاک کردن
buttoning
U
تکمه زدن باتکمه محکم کردن
button
U
تکمه زدن باتکمه محکم کردن
buttoned
U
تکمه زدن باتکمه محکم کردن
baptizes
U
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptising
U
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptizing
U
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptized
U
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptize
U
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptises
U
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptised
U
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
gib
U
باپشت بند ومیخ یا گوه محکم کردن
semaphore
U
بوسیله پرچم مخابره کردن
shield
U
بوسیله سپر حفظ کردن
instantiate
U
معرفی کردن بوسیله کنسرت
chafing
U
بوسیله اصطکاک گرم کردن
electrotype
U
بوسیله برق چاپ کردن
wet down
U
بوسیله اب پاشی خیس کردن
hyphenate
U
بوسیله خط دارای فاصله کردن
shields
U
بوسیله سپر حفظ کردن
step down
U
کم کردن ولتاژجریان بوسیله ترانسفورماتور
chafe
U
بوسیله اصطکاک گرم کردن
chafes
U
بوسیله اصطکاک گرم کردن
to rifle the ball into the goal
U
با ضربه خیلی محکم توپ را به دروازه شوت کردن
gravitates
U
بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
police
U
بوسیله پلیس اداره وکنترل کردن
faradize
U
بوسیله القای برق معالجه کردن
postcards
U
بوسیله کارت پستال مکاتبه کردن
photoengrave
U
بوسیله عکاسی گراور سازی کردن
to proclaim meetings
U
بوسیله اگهی اجتماعات راقدغن کردن
policed
U
بوسیله پلیس اداره وکنترل کردن
polices
U
بوسیله پلیس اداره وکنترل کردن
latensify
U
بوسیله مواد شیمیایی تقویت کردن
roentgenize
U
بوسیله اشعه مجهول معالجه کردن
to shield
U
بوسیله سپر
[پوشش]
حفظ کردن
thermostats
U
:بوسیله الت تعدیل گرماکنترل کردن
thermostat
U
:بوسیله الت تعدیل گرماکنترل کردن
postcard
U
بوسیله کارت پستال مکاتبه کردن
whet
U
عمل تیز کردن بوسیله مالش
gravitating
U
بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
vector
U
شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
vectorial
U
شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
gravitated
U
بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
to file a petition
U
بوسیله درخواست نامه تقاظا کردن
gravitate
U
بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
vectors
U
شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
electrolyze
U
تجزیه کردن بوسیله جریان برق
fix
U
نصب کردن محکم کردن
cadge
U
محکم کردن باربری کردن
reinforces
U
مستحکم کردن محکم کردن
fixate
U
محکم کردن متمرکز کردن
gird
U
اماده کردن محکم کردن
reinforce
U
مستحکم کردن محکم کردن
cadged
U
محکم کردن باربری کردن
fixes
U
نصب کردن محکم کردن
cadges
U
محکم کردن باربری کردن
cadging
U
محکم کردن باربری کردن
staple
U
سوزن
[حرف ]
یو شکل
[برای محکم کردن سیمی به دیوار]
scalded cream
U
سر شیری که بوسیله گرم کردن شیر بگیرند
labiovelar
U
تلفظ شده بوسیله گرد کردن لبها
to file an application to somebody
U
از کسی بوسیله درخواست نامه تقاظا کردن
psychanalyze
U
بوسیله تجزیه وتحلیل روانی معالجه کردن
percutaneous perspiration
U
عرق کردن بوسیله پوست تعرق جلدی
talk out
U
بوسیله بحث شفاهی موضوعی را روشن کردن
pyrogravure
U
نقشهای که بوسیله داغ کردن چوب روی ان می اندازند
seams
U
درز دادن بوسیله درزگیری بهم متصل کردن
lixiviate
U
تجزیه کردن بوسیله شستشو باقلیا یا ماده حلالی
seam
U
درز دادن بوسیله درزگیری بهم متصل کردن
maieutics
U
فن زنده کردن فکر نهایی شخص بوسیله پرسش وپاسخ
barff's precess
U
حفافت اهن در مقابل زنگ زدن بوسیله اکسیده کردن
cleco fastener
U
وسیلهای مانند فنر برای محکم کردن صفحات فلزی به یکدیگر تا اتمام مراحل پرچکاری
manual
U
عمل وارد کردن داده به کامپیوتر توسط اپراتور بوسیله صفحه کلید
lifemanship
U
متشخص وبرجسته شدن یاتظاهر به تشخص کردن بوسیله تحت تاثیر گذاردن دیگران
to walk the chalk
U
بوسیله درست راه رفتن ازمیان خطهای گچ کشیده هوشیاری خود را ثابت کردن
sifting
U
روشی از مرتی کردن داخلی که بوسیله ان رکوردهاحرکت داده می شوند تا ورودرکوردهای دیگر را مجازسازند
vulcanize
U
لاستیک را بوسایل شیمیایی جوش دادن و محکم کردن جوش برقی زدن
bouse
U
بوسیله طناب وقرقره کشیدن بزور باطناب کشیدن میگساری کردن
garotte
U
اسباب ادم خفه کنی راهزنی بوسیله خفه کردن مردم
garrote
U
اسباب ادم خفه کنی راهزنی بوسیله خفه کردن مردم
phototostat
U
رونوشت برداری بوسیله عکاسی دستگاه عکسبرداری ازاسناد رونوشت تهیه کردن
plenum method
U
طریقه تهویه مکانی بوسیله بزورداخل کردن هوای تازه دران هوای رابیرون کند
horizon
U
افق فکری بوسیله افق محدود کردن
horizons
U
افق فکری بوسیله افق محدود کردن
ambulances
U
بوسیله امبولانس حمل کردن امبولانس
ambulance
U
بوسیله امبولانس حمل کردن امبولانس
reed
U
شانه
[وسیله ای که جهت کوبیدن و محکم کردن نخ پود در چله استفاده می شود و بیشتر در دارهای مکانیکی مورد استفاده قرار می گیرد. اندازه اینگونه شانه به پهنای عرض بافت است.]
chock
U
محکم
tightly-
U
محکم
to hold fast
U
محکم
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com