English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (673 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
postcard U بوسیله کارت پستال مکاتبه کردن
postcards U بوسیله کارت پستال مکاتبه کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
post card U کارت غیررسمی که تمبر روی ان چسبانده بجای کارت پستال است
postcard U کارت پستال
postcards U کارت پستال
post card U کارت پستال
picture postcard U کارت پستال
picture postcard U کارت پستال عکس دار
first-day cover U پاکت یا کارت پستال که در روز اول فروش تمبر جدید ارسال شده و تاریخ آن روز را روی تمبر مهر زدهاند
first-day covers U پاکت یا کارت پستال که در روز اول فروش تمبر جدید ارسال شده و تاریخ آن روز را روی تمبر مهر زدهاند
communicated U مکاتبه کردن
correspond U مکاتبه کردن
corresponds U مکاتبه کردن
communicates U مکاتبه کردن
corresponded U مکاتبه کردن
communicate U مکاتبه کردن
card U کارتی که فقط حاوی شیارهای هادی است بین اتصال کارت اصلی و کارت اضافی که باعث میشود کارت اضافه به آسانی کارکند و بررسی شود در خارج از محفظه آن
cards U کارتی که فقط حاوی شیارهای هادی است بین اتصال کارت اصلی و کارت اضافی که باعث میشود کارت اضافه به آسانی کارکند و بررسی شود در خارج از محفظه آن
correspound U مناسب بودن مکاتبه کردن
calibration card U کارت خصلت یابی توپخانه کارت تنظیم بی سیم یا وسایل دیگر
card U وسیلهای که داده را از پشت کارت شناسایی یا کارت اعتباری می خواند
cards U وسیلهای که داده را از پشت کارت شناسایی یا کارت اعتباری می خواند
leading edge U اولین لبه کارت پانچ که وارد کارت خوان میشود
card U کارت تبریک کارت عضویت
name tag U کارت معرفی کارت اسم
cards U کارت تبریک کارت عضویت
correspoundence U مکاتبه
correspondence U مکاتبه
communication U مکاتبه
correspondences U مکاتبه
osmose U نفوذ کردن در بوسیله تراوش تجزیه کردن بوسیله نفوذ تجزیه کردن
correspounding U مکاتبه کننده
correspondence U مکاتبه مکاتبات
cryptocorrespondence U مکاتبه به رمز
correspondences U مکاتبه مکاتبات
corresponding U مکاتبه کننده
correspoundent U طرف مکاتبه
correspondent U مکاتبه کننده طرف معامله
correspondents U مکاتبه کننده طرف معامله
card jam U گیر کردن کارت
interoffice U مکاتبه و مراسله بین ادارات یک موسسه
adapter U کارت جانبی که کامپیوتر را به شبکه وصل میکند. این کارت داده کامپیوتری را به سیگنال الکتریکی تبدیل میکند تا قابل ارسال در کابل شبکه باشد
to scrape down U تراشیدن وکوچک کردن بوسیله کشیدن پابرزمین سخن کسیراپایمال کردن
lyophilization U خشک کردن چیزی بوسیله منجمد کردن ان در لوله هی خالی از هوا
ratten U بوسیله دزدیدن یا خراب کردن افزارش اذیت کردن
qualification card U کارت مهارت در تیراندازی کارت ثبت میزان مهارت
quick count U کوتاه کردن علامتهای قراردادی بوسیله مهاجم میانی در خط تجمع بمنظورغافلگیر کردن تیم مدافع
wipes U خشک کردن بوسیله مالش پاک کردن
wiped U خشک کردن بوسیله مالش پاک کردن
wipe U خشک کردن بوسیله مالش پاک کردن
wiping U خشک کردن بوسیله مالش پاک کردن
baptising U بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptises U بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptized U بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptizing U بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptised U بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptizes U بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptize U بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
shield U بوسیله سپر حفظ کردن
wet down U بوسیله اب پاشی خیس کردن
hyphenate U بوسیله خط دارای فاصله کردن
shields U بوسیله سپر حفظ کردن
electrotype U بوسیله برق چاپ کردن
chafe U بوسیله اصطکاک گرم کردن
chafing U بوسیله اصطکاک گرم کردن
semaphore U بوسیله پرچم مخابره کردن
latch U بوسیله کلون محکم کردن
step down U کم کردن ولتاژجریان بوسیله ترانسفورماتور
chafes U بوسیله اصطکاک گرم کردن
latches U بوسیله کلون محکم کردن
instantiate U معرفی کردن بوسیله کنسرت
thermostat U :بوسیله الت تعدیل گرماکنترل کردن
polices U بوسیله پلیس اداره وکنترل کردن
gravitate U بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
policed U بوسیله پلیس اداره وکنترل کردن
gravitating U بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
gravitated U بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
gravitates U بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
roentgenize U بوسیله اشعه مجهول معالجه کردن
vectorial U شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
thermostats U :بوسیله الت تعدیل گرماکنترل کردن
faradize U بوسیله القای برق معالجه کردن
electrolyze U تجزیه کردن بوسیله جریان برق
to shield U بوسیله سپر [پوشش] حفظ کردن
to proclaim meetings U بوسیله اگهی اجتماعات راقدغن کردن
latensify U بوسیله مواد شیمیایی تقویت کردن
to file a petition U بوسیله درخواست نامه تقاظا کردن
whet U عمل تیز کردن بوسیله مالش
vector U شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
vectors U شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
photoengrave U بوسیله عکاسی گراور سازی کردن
police U بوسیله پلیس اداره وکنترل کردن
emergency medical tag U کارت معالجه اورژانس کارت مراجعه به اورژانس
talk out U بوسیله بحث شفاهی موضوعی را روشن کردن
labiovelar U تلفظ شده بوسیله گرد کردن لبها
percutaneous perspiration U عرق کردن بوسیله پوست تعرق جلدی
scalded cream U سر شیری که بوسیله گرم کردن شیر بگیرند
psychanalyze U بوسیله تجزیه وتحلیل روانی معالجه کردن
to file an application to somebody U از کسی بوسیله درخواست نامه تقاظا کردن
atm U ماشین الکترونیکی در بانک با وارد کردن کارت مغناطیسی پول را خرد میکند
seams U درز دادن بوسیله درزگیری بهم متصل کردن
seam U درز دادن بوسیله درزگیری بهم متصل کردن
pyrogravure U نقشهای که بوسیله داغ کردن چوب روی ان می اندازند
lixiviate U تجزیه کردن بوسیله شستشو باقلیا یا ماده حلالی
maieutics U فن زنده کردن فکر نهایی شخص بوسیله پرسش وپاسخ
barff's precess U حفافت اهن در مقابل زنگ زدن بوسیله اکسیده کردن
manual U عمل وارد کردن داده به کامپیوتر توسط اپراتور بوسیله صفحه کلید
sifting U روشی از مرتی کردن داخلی که بوسیله ان رکوردهاحرکت داده می شوند تا ورودرکوردهای دیگر را مجازسازند
lifemanship U متشخص وبرجسته شدن یاتظاهر به تشخص کردن بوسیله تحت تاثیر گذاردن دیگران
to walk the chalk U بوسیله درست راه رفتن ازمیان خطهای گچ کشیده هوشیاری خود را ثابت کردن
to make a trick U با کارت شعبده بازی کردن [ورق بازی]
cards U کارت پلاستیکی نازک با وسیله حافظه و ریز پردازنده که در آن قرار گرفته است که برای انتقال الکترونیکی یا مشخص کردن کاربر انجام میشود
card U کارت پلاستیکی نازک با وسیله حافظه و ریز پردازنده که در آن قرار گرفته است که برای انتقال الکترونیکی یا مشخص کردن کاربر انجام میشود
garotte U اسباب ادم خفه کنی راهزنی بوسیله خفه کردن مردم
garrote U اسباب ادم خفه کنی راهزنی بوسیله خفه کردن مردم
bouse U بوسیله طناب وقرقره کشیدن بزور باطناب کشیدن میگساری کردن
phototostat U رونوشت برداری بوسیله عکاسی دستگاه عکسبرداری ازاسناد رونوشت تهیه کردن
plenum method U طریقه تهویه مکانی بوسیله بزورداخل کردن هوای تازه دران هوای رابیرون کند
horizons U افق فکری بوسیله افق محدود کردن
horizon U افق فکری بوسیله افق محدود کردن
ambulance U بوسیله امبولانس حمل کردن امبولانس
ambulances U بوسیله امبولانس حمل کردن امبولانس
DIMM U سیستم مرتب کردن قط عات حافظه RAM در دوطرف کارت کوچک که قابل درج روی تخته اصلی کامپیوتر است تا حافظه اصلی بروز شود
card U کارت
cards U کارت
stub card U ته کارت
paste board U کارت
card code U کد کارت
card reader U کارت خوان
card stacker U مخزن کارت
visting card U کارت ویزیت
debit card U کارت بدهی
hollerith card U کارت هالریت
magnetic card U کارت مغناطیسی
card verifier U بازبین کارت
job card U کارت برنامه
account card U کارت حساب
green cards U کارت سبز
card row U سطر کارت
job card U کارت کار
visiting card U کارت ویزیت
magnacard U کارت مغناطیسی
cards U یک کارت پانچ
card verification U بازبینی کارت
comment card U کارت توضیحی
interface card U کارت رابط
smart card U کارت هوشمند
identification card U کارت شناسایی
coulmn card U کارت 69 ستونه
ibm card U کارت 08 ستونی
ledger card U کارت معین
badge U کارت شناسایی
ID card U کارت شناسایی
yello card U کارت زرد
I want to have a word with you . I want you . U کارت دارم
summary card U کارت خلاصه
input card U کارت ورودی
circuit card U کارت مدار
logic card U کارت منطقی
carte U کارت ویزیت
cartle blanche U کارت بلانش
card U یک کارت پانچ
continuation card U کارت ادامه
tape to card U از نوار به کارت
green card U کارت سبز
control card U کارت کنترل
identification document U کارت شناسایی
card stacker U کارت پشته کن
card cage U محفظه کارت
range card U کارت برد
card format U قالب کارت
calling card U کارت ویزیت
punch card U کارت منگنه
card guide U راهنمای کارت
card hopper U ناودان کارت
card code U رمز کارت
card field U فیلد کارت
card column U ستون کارت
card feed U خورد کارت
paper card U کارت کاغذی
card face U رویه کارت
card field U میدان کارت
card deck U دسته کارت
card deck U دستینه کارت
red card U کارت قرمز
carte blanche U کارت سفید
credit card U کارت اعتباری
card loader U کارت بارکن
binary card U کارت دودویی
punched card U کارت منگنه
card punch U کارت منگنه کن
credit cards U کارت اعتباری
card image U تصویر کارت
card rack U طاقچه کارت
card rack U جای کارت
get a long with you U بروپی کارت
magnetic ledger card U کارت معین مغناطیسی
visiting card U کارت اسم درفرانسه
trailer card U کارت پشت بند
I have a credit card. من کارت اعتباری دارم.
card-carrying U دارای کارت عضویت
punched card control U کنترل کارت پانچ
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com