Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
per pais
U
بوسیله مملکت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
countries
U
مملکت
country
U
مملکت
realms
U
متصرفات مملکت
realm
U
متصرفات مملکت
paper standard
U
پول رایج مملکت
external operation
U
عملیات خارج از مملکت
cession of territory
U
واگذار کردن اراضی مملکت
ne exeat regno
U
دستور عدم خروج از مملکت
centralism
U
سیستم تمرکز در اداره مملکت
kingdom
U
مملکت یا کشور پادشاهی موالید
soil
U
سرزمین مملکت پوشاندن باخاک
soiling
U
سرزمین مملکت پوشاندن باخاک
soils
U
سرزمین مملکت پوشاندن باخاک
They have seized ( dominated) the country.
U
مملکت را قبضه کرده اند
decentralism
U
سیستم عدم تمرکز در اداره مملکت
eminent domain
U
مالکیت مطلق دولت یا پادشاه یا رئیس مملکت
pluralism
U
عقیده مبتنی برلزوم دخالت کلی و عملی موسسات و مجامع غیر دولتی در امر اداره مملکت
dominion
U
ار 9491 این کلمه معادل "مملکت عضو جامعه ممالک مشترک المنافع بریتانیا" commonwealthcountry قرار گرفته است
expellee
U
افراد اخراجی از مملکت اخراج شدگان یا تبعید شدگان سیاسی تبعیدی
Taoism
U
روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
letter of recall
U
نامهای است که رئیس یک کشور به رئیس کشور دیگرنوشته و از او تقاضای مرخص کردن سفیری را که کارش در مملکت مرسل الیه پایان یافته میکند
warehousing system
U
روشی که به موجب ان کالاهای وارداتی بدون پرداخت حقوق و عوارض گمرکی به مملکت وارد و انبار میشود و این عوارض درموقع عرضه برای فروش اخذ میشود
levee en masse
U
عبارت است از مسلح شدن افراد یک مملکت جهت مبارزه با دشمن پیش از رسیدن قوای خصم به خاک خودی این افراد که اشکارا سلاح حمل می کنندملزم به رعایت قوانین جنگ هستند
irredentism
U
نهضت استرداد منظور جنبشی است که هدف ان پیوستن قسمتی از اراضی مجاور یک کشورکه اهالی ان به زبان اهالی کشور منشاء نهضت صحبت می کنند به این مملکت باشد
via
U
بوسیله
by
U
بوسیله
thruogh the a of
U
بوسیله
whereby
U
که بوسیله ان
per
U
بوسیله
wherewithal
U
که بوسیله ان
by dint of
U
بوسیله
of
U
بوسیله
at the hand of
U
بوسیله
with
U
بوسیله
by the instrumentality of
U
بوسیله
perprep
U
بوسیله
osmose
U
نفوذ کردن در بوسیله تراوش تجزیه کردن بوسیله نفوذ تجزیه کردن
hydrolysis
U
تجزیه بوسیله اب
hydromancy
U
تفال بوسیله اب
by the f.
U
بوسیله لمس
electrically
U
بوسیله برق
by wire
U
بوسیله تلگراف
by depty
U
بوسیله نماینده
municipally
U
بوسیله شهرداری
per pais
U
بوسیله کشور
electric chair
U
اعدام بوسیله برق
to scent out
U
بوسیله بوجستجوکردن ویافتن
traingulation
U
پیمایش بوسیله مثلثات
baptising
U
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
windswept
U
بوسیله باد جاروشده
churned
U
بوسیله اسباب گردنده
churn
U
بوسیله اسباب گردنده
to pick thanks
U
بوسیله سخن چینی
electromotive
U
متحرک بوسیله برق
hydrolyze
U
بوسیله اب تجزیه شدن
hydromancer
U
تفال زننده بوسیله اب
dragonnades
U
بوسیله سواره نظام
baptize
U
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
aeromancy
U
تفال بوسیله هوا
baptized
U
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
semaphore
U
مخابره بوسیله پرچم
galvanography
U
روی مس بوسیله اندودکهربایی
diathermy
U
معالجه بوسیله حرارت
pours
U
تراوش بوسیله ریزش
pouring
U
تراوش بوسیله ریزش
poured
U
تراوش بوسیله ریزش
pour
U
تراوش بوسیله ریزش
eluviation
U
انتقال بوسیله بادوباران
windblown
U
در حرکت بوسیله باد
baptizing
U
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptizes
U
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
intuitively
U
بوسیله درک مستقیم
aerotherapeutics
U
معالجه بوسیله هوا
churns
U
بوسیله اسباب گردنده
postage
U
حمل بوسیله پست
phototypography
U
چاپ بوسیله عکسبرداری
patent
U
بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
patented
U
بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
lapped joint
U
اتصال بوسیله پوشش
seagirt
U
محصور بوسیله دریا
leaching
U
تصفیه بوسیله شستشو
patenting
U
بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
patents
U
بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
pipe down
U
بوسیله شیپور یا نای
baptised
U
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
photogelatin process
U
چاپ بوسیله ژلاتین
infiltration
U
پالایش بوسیله تراوش
sent via e-mail
U
بوسیله ایمیل فرستاده شد
pipage
U
ترابری بوسیله لوله
brew
U
بوسیله جوشاندن وتخمیرابجوساختن
in propria persona
U
بوسیله خود شخص
baptises
U
بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
brews
U
بوسیله جوشاندن وتخمیرابجوساختن
radar scan
U
مراقبت بوسیله رادار
brewed
U
بوسیله جوشاندن وتخمیرابجوساختن
pipeage
U
ترابری بوسیله لوله
radiogram
U
عکسبرداری بوسیله اشعه مجهول
wigwag
U
ارتباط یا مخابره بوسیله پرچم
photoengraving
U
گراور سازی بوسیله عکاسی
photomap
U
نقشه برداری بوسیله عکاسی
incuse
U
نقش شده بوسیله چکش
carbon arcwelding
U
جوش قوسی بوسیله کربن
phonendoscope
U
اسبابی که بوسیله ان صداهای کوچک
semaphore
U
بوسیله پرچم مخابره کردن
photolighograph
U
عکسبردری بوسیله چاپ سنگی
pyretotherapy
U
معالجه ناخوشی بوسیله تولیدتب
container transport
U
حمل و نقل بوسیله کانتینر
chemical warfare
U
جنگ بوسیله گازهای شیمیایی
argon arc welding
U
جوش قوسی بوسیله گازارگون
cathodogeaph
U
بوسیله پرتومجهول عکس برداشتن از
chafes
U
بوسیله اصطکاک گرم کردن
platinotype
U
عکاسی بوسیله املاح پلاتین
radiograms
U
عکسبرداری بوسیله اشعه مجهول
rainwash
U
شستشوی چیزی بوسیله باران
perfusion
U
غسل تعمید بوسیله اب پاشی
self administered
U
اداره شونده بوسیله خویشتن
sporogony
U
تولید مثل بوسیله هاگ
steam propulsion of ships
U
راندن کشتی ها بوسیله بخار
step down
U
کم کردن ولتاژجریان بوسیله ترانسفورماتور
the block
U
مردن بوسیله گردن زنی
stethoscopy
U
معاینه بوسیله گوشی طبی
grout stop
U
اب بندی بوسیله تزریق دوغاب
telekinesis
U
حرکت اجسام بوسیله ارواح
intercommunication system
U
ارتباط بوسیله میکروفون وبلندگو
instantiate
U
معرفی کردن بوسیله کنسرت
hyphenate
U
بوسیله خط دارای فاصله کردن
hit wicket
U
انداختن میله بوسیله خودتوپزن
in law
U
خویشاوند و منسوب بوسیله ازدواج
hydropathy
U
معالجه امراض بوسیله اب وتجویز اب
seaborne
U
بوسیله کشتی حمل شده
lightproof
U
غیرقابل نفوذ بوسیله نور
lyophil
U
خشک شده بوسیله انجمادسخت
wirephoto
U
بوسیله بی سیم عکس فرستادن
electro magnetism
U
تولید خواص مغناطیسی بوسیله
rainwash
U
شسته شده بوسیله باران
radiophotograph
U
انتقال عکس بوسیله رادیو
electrometallurgy
U
ذوب فلزات بوسیله برق
rocket propulsion
U
حرکت بجلو بوسیله موتورموشکی
wet down
U
بوسیله اب پاشی خیس کردن
electrotype
U
بوسیله برق چاپ کردن
memoria technica
U
فن یا شیوهای که بوسیله ان یادوهوش رانیرومندمیسازند
embolic
U
مربوط به انسداد رگ بوسیله جسمی
massotherapy
U
معالجه بوسیله مشت و مال
roentgenoscopy
U
معاینه بوسیله اشعه مجهول
waterborne
U
حمل شده بوسیله اب اب برد
lyophiled
U
خشک شده بوسیله انجمادسخت
hydrophilous
U
گرده افشانی کننده بوسیله اب
nettles
U
بوسیله گزنه گزیده شدن
lip-reads
U
کلمات را بوسیله حرکات لب فهمیدن
latch
U
بوسیله کلون محکم کردن
latches
U
بوسیله کلون محکم کردن
lip-read
U
کلمات را بوسیله حرکات لب فهمیدن
chafe
U
بوسیله اصطکاک گرم کردن
chafing
U
بوسیله اصطکاک گرم کردن
lip read
U
کلمات را بوسیله حرکات لب فهمیدن
string
U
یک سری تیراندازی بوسیله یک نفر
self service
U
کمک بوسیله خود شخص
self appointed
U
منصوب شده بوسیله خویشتن
nettle
U
بوسیله گزنه گزیده شدن
mail order
U
سفارش کالا بوسیله پست
photocopied
U
رونوشت برداری بوسیله عکاسی
photocopies
U
رونوشت برداری بوسیله عکاسی
photocopy
U
رونوشت برداری بوسیله عکاسی
photocopying
U
رونوشت برداری بوسیله عکاسی
self-appointed
U
منصوب شده بوسیله خویشتن
soaks
U
بوسیله مایع اشباع شدن
suicide bombing
U
قصد کشت بوسیله خودکشی
lured
U
بوسیله تطمیع بدام انداختن
suicide attack
U
قصد کشت بوسیله خودکشی
soak
U
بوسیله مایع اشباع شدن
self-service
U
کمک بوسیله خود شخص
shield
U
بوسیله سپر حفظ کردن
shields
U
بوسیله سپر حفظ کردن
by no one else
U
از
[بوسیله]
هیچ کسی دیگر
to buy something at an auction
U
چیزی را در
[بوسیله]
حراجی خریدن
lures
U
بوسیله تطمیع بدام انداختن
lure
U
بوسیله تطمیع بدام انداختن
luring
U
بوسیله تطمیع بدام انداختن
ratchet wheel
U
چرخ دندانه دارمتحرک بوسیله موتور
vectorial
U
شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
to sue out a writ
U
حکمی را بوسیله دادن عرضحال گرفتن
postcard
U
بوسیله کارت پستال مکاتبه کردن
to proclaim meetings
U
بوسیله اگهی اجتماعات راقدغن کردن
faradize
U
بوسیله القای برق معالجه کردن
hand off
U
کنار زدن حریف بوسیله توپدار
gamogenetic
U
پیداشده بوسیله جفت گیری مواقعهای
trabeation
U
ساخته شده بوسیله تیرهای افقی
galanty show
U
نمایش اشکال بوسیله سایه انداختن
he voted by proxy
U
بوسیله وکیل یا نماینده رای داد
towline
U
طناب یا ریسمانی که بوسیله ان چیزی را می کشند
rhabdomancy
U
پیش گویی بوسیله چوب یاعصا
tonsillectomy
U
در اوردن لوزتین بوسیله عمل جراحی
postcards
U
بوسیله کارت پستال مکاتبه کردن
gravitate
U
بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
trabeated
U
ساخته شده بوسیله تیرهای افقی
to knit up
U
بوسیله بافتن تعمیرکردن بپایان رساندن
locomotion
U
نقل وانقال نیرو بوسیله حرکت
atomic hydrogen arc welding
U
جوش قوسی بوسیله اتم هیدروژن
espresso
U
نوعی قهوه که بوسیله فشاربخاراماده میشود
signifiable
U
قابل نمایش بوسیله علامت یارمز
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com