English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
hysterectomize U بوسیله عمل جراحی زهدان رادر اوردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
tonsillectomy U در اوردن لوزتین بوسیله عمل جراحی
hysterectomy U بیرون اوردن زهدان یارحم
hysterectomies U بیرون اوردن زهدان یارحم
lyse U بوسیله " لیزین " تجزیه سلولی بعمل اوردن
healing by second intention U خوب شدن زخم بوسیله گوشت نوبالا اوردن
matrix or matrices U زهدان
matrixes U زهدان
uterus U زهدان
uteruses U زهدان
wombs U زهدان
matrix U زهدان
womb U زهدان
matrices U زهدان
trails U هدف رادر سمت ... تعقیب کنید
To bottle up a sentiment. U احساسی رادر دل خود جمع کردن
trailing U هدف رادر سمت ... تعقیب کنید
trailed U هدف رادر سمت ... تعقیب کنید
trail U هدف رادر سمت ... تعقیب کنید
sententiously U چنانکه اندرزیانصیحتی رادر برداشته بتاشد
hysterotomy U عمل زهدان
metritis U اماس زهدان
hysterology U گفتار در زهدان
womb U زهدان رحم
wombs U زهدان رحم
metralgia U درد زهدان
hysteritis U اماس زهدان
the neck of a womb U گردن زهدان
to cut brake or beat a r U گوی سبقت رادر رشتهای ازپیشینیان ربودن
endometritis U اماس درونی زهدان
intra uterine U واقع در درون زهدان
endometrium U پرده درونی زهدان
decidua U پرده افتنده زهدان
cork jacket U جامه چوب پنبهای که ادم رادر روی اب شناورمیسازد
prolapse of the uterus U درامدگی سیبک سقوط زهدان
uteritis U اماس زهدان التهاب رحم
utertus U زهدان بچه دان رحم
geodetical U کوتاه ترین خطی که دونقطه رادر روی سطحی بهم میپوند د
geodeticline U کوتاه ترین خطی که دونقطه رادر روی سطحی بهم میپوند د
coma U پوشش گازی که هسته یک ستاره دنباله دار یا کومت رادر بر میگیرد
comas U پوشش گازی که هسته یک ستاره دنباله دار یا کومت رادر بر میگیرد
CD quality U اغلب به وسایلی گفته میشود که می توانند الگوهای بیتی رادر ثانیه ذخیره کنند
hierarchy plus input process output U یک روش طراحی و مستندسازی برنامه که ساختارعملیاتی و گردش اطلاعات رادر سه نوع نمودار نشان میدهد
totaliarian state U دولتی که دران یک نفر یا یک هیات حاکمه اختیار و تصدی همه امور رادر دست دارند
puerperium U مرحله بین زایمان واعاده زهدان بحال اولیه خود
governmentalize U تحت کنترل حکومت در اوردن بصورت دولتی در اوردن
to press against any thing U بر چیزی فشار اوردن بچیزی زور اوردن
jargonize U بزبان غیر مصطلح یا امیخته در اوردن یا ترجمه کردن بقالب اصطلاحات خاص علمی یافنی مخصوص در اوردن
neoclassical school U مکتبی که براساس ان رقابت و پیروی ازاصول حداکثرساختن مطلوبیت و سود میتواندتخصیص ایده الی از منابع رادر اقتصاد بوجود اورد
surgeries U جراحی
surgery U جراحی
EMM U امکانی که حافظه جانبی رادر IBM PC مدیریت میکند و آن را برای برنامه آماده استفاده میکند
surgeries U اتاق جراحی
surgeries U عمل جراحی
the knife U الت جراحی
surgical operation U عمل جراحی
the knife U چاقوی جراحی
surgery U اتاق جراحی
surgery U عمل جراحی
plastic surgery U جراحی پلاستیک
hysterotomy U جراحی رحم
surgical U مربوط به جراحی
surgically U از لحاظ جراحی
neurosurgery U جراحی اعصاب
orthopedics U جراحی استخوان
forceps U انبر جراحی
postoperative U پس از عمل جراحی
A surgical operation . U عمل جراحی
operation U عمل جراحی
psychosurgery U جراحی روانی
raspatory U سوهان جراحی
surgical instruments U الات جراحی
surgical U وابسته به جراحی
surgical U عمل جراحی
bougie U میل جراحی
aciurgy U عمل جراحی
canula U لوله جراحی
gouges U اسکنه جراحی بزورستانی
operates U عمل جراحی کردن
operated U عمل جراحی کردن
scalpels U چاقوی کوچک جراحی
gouging U اسکنه جراحی بزورستانی
rhinoplasty U جراحی پیوندی بینی
scalpel U باچاقوی جراحی بریدن
scalpel U چاقوی کوچک جراحی
plastic surgery U جراحی ترمیمی و زیبایی
surgeon's knot U گره بخیه جراحی
operate U عمل جراحی کردن
operating theatres U نمایشگاه عمل جراحی
catheter U میل جراحی بول
abaptistum U اره جراحی مغز
abaptiston U اره جراحی مغز
forceps U انبر جراحی انبرک
bistoury U چاقوی کوچک جراحی
inoperable U غیر قابل جراحی
gouge U اسکنه جراحی بزورستانی
scalpels U باچاقوی جراحی بریدن
ablator U الت بریدن در جراحی
operating theatre U نمایشگاه عمل جراحی
gouged U اسکنه جراحی بزورستانی
interne U یا جراحی که در بیمارستان اقامت دارد
scrubbing U ضد عفونی برای عمل جراحی
probang U میله گلو پاک کن جراحی
surgical U مربوط به امور پزشکی جراحی
thoracotomy U عمل جراحی شکافتن جدارسینه
swab U سنبه جراحی گردوخاک گرفتن
scrub U ضد عفونی برای عمل جراحی
scrubbed U ضد عفونی برای عمل جراحی
scrubs U ضد عفونی برای عمل جراحی
swabs U سنبه جراحی گردوخاک گرفتن
emboly U یکنوع عمل جراحی مخصوص فتق
osteoplastic U وابسته به روش جراحی ترمیمی استخوان
pneumectomy U عمل جراحی وبرداشتن نسج ریه
grasps U بچنگ اوردن گیر اوردن
grasped U بچنگ اوردن گیر اوردن
grasp U بچنگ اوردن گیر اوردن
face lifting U جراحی و از بین بردن چین وچرک صورت
psychosurgery U جراحی مغز جهت درمان بیماری روانی
accelerators U ماده معینی که به بتن اضافه میشود تا مقاوم شدن بتن رادر مراحل اولیه تسریع نماید. کلرور کلسیم تا دو درصدیکی از معمولترین این مواداست
embolectomy U عمل جراحی برای دراوردن مانع جریان خون
vasectomies U عمل جراحی و برداشتن مجرای ناقل منی برای عقیم کردن
vasectomy U عمل جراحی و برداشتن مجرای ناقل منی برای عقیم کردن
terrtorialize U محدود بیک ناحیه کردن بصورت خطه در اوردن بنواحی متعدد تقسیم کردن بصورت قلمرو در اوردن
stitch U بخیه جراحی بخیه زدن
stitched U بخیه جراحی بخیه زدن
by the instrumentality of U بوسیله
whereby U که بوسیله ان
by U بوسیله
thruogh the a of U بوسیله
at the hand of U بوسیله
per U بوسیله
via U بوسیله
by dint of U بوسیله
of U بوسیله
perprep U بوسیله
wherewithal U که بوسیله ان
with U بوسیله
osmose U نفوذ کردن در بوسیله تراوش تجزیه کردن بوسیله نفوذ تجزیه کردن
hydrolysis U تجزیه بوسیله اب
hydromancy U تفال بوسیله اب
per pais U بوسیله مملکت
municipally U بوسیله شهرداری
by wire U بوسیله تلگراف
electrically U بوسیله برق
by depty U بوسیله نماینده
by the f. U بوسیله لمس
per pais U بوسیله کشور
windblown U در حرکت بوسیله باد
eluviation U انتقال بوسیله بادوباران
pours U تراوش بوسیله ریزش
traingulation U پیمایش بوسیله مثلثات
baptizing U بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptizes U بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
pipeage U ترابری بوسیله لوله
infiltration U پالایش بوسیله تراوش
pouring U تراوش بوسیله ریزش
in propria persona U بوسیله خود شخص
photogelatin process U چاپ بوسیله ژلاتین
poured U تراوش بوسیله ریزش
pour U تراوش بوسیله ریزش
pipage U ترابری بوسیله لوله
dragonnades U بوسیله سواره نظام
lapped joint U اتصال بوسیله پوشش
pipe down U بوسیله شیپور یا نای
leaching U تصفیه بوسیله شستشو
baptized U بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
diathermy U معالجه بوسیله حرارت
patents U بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
churned U بوسیله اسباب گردنده
churns U بوسیله اسباب گردنده
electric chair U اعدام بوسیله برق
to pick thanks U بوسیله سخن چینی
brewed U بوسیله جوشاندن وتخمیرابجوساختن
seagirt U محصور بوسیله دریا
patenting U بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
patented U بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
patent U بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
sent via e-mail U بوسیله ایمیل فرستاده شد
galvanography U روی مس بوسیله اندودکهربایی
phototypography U چاپ بوسیله عکسبرداری
brews U بوسیله جوشاندن وتخمیرابجوساختن
brew U بوسیله جوشاندن وتخمیرابجوساختن
windswept U بوسیله باد جاروشده
semaphore U مخابره بوسیله پرچم
churn U بوسیله اسباب گردنده
intuitively U بوسیله درک مستقیم
aeromancy U تفال بوسیله هوا
hydrolyze U بوسیله اب تجزیه شدن
postage U حمل بوسیله پست
hydromancer U تفال زننده بوسیله اب
baptised U بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
radar scan U مراقبت بوسیله رادار
baptises U بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptising U بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptize U بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
electromotive U متحرک بوسیله برق
aerotherapeutics U معالجه بوسیله هوا
to scent out U بوسیله بوجستجوکردن ویافتن
by no one else U از [بوسیله] هیچ کسی دیگر
nettles U بوسیله گزنه گزیده شدن
container transport U حمل و نقل بوسیله کانتینر
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com