English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
municipally U بوسیله شهرداری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
municipalities U شهرداری
City Hall U شهرداری
municipality U شهرداری
dump car U ماشین شهرداری
municipally U از راه شهرداری
City Hall U ساختمان شهرداری
town halls U عمارت شهرداری
town halls U کاخ شهرداری
municipal U مربوط به شهرداری
jurat U رئیس شهرداری
town hall U عمارت شهرداری
town hall U کاخ شهرداری
burgomaster U اعضای شهرداری
town council U انجمن شهرداری
mayorship U ریاست شهرداری
municipally U از لحاظ شهرداری
guildhall U عمارت شهرداری
municipal revenue U درامد شهرداری
municipal spending U مخارج شهرداری
municipal court U دادگاه شهرداری
guildhalls U عمارت شهرداری
municipal council U انجمن شهرداری
municipal budget U بودجه شهرداری
mayoralty U ریاست شهرداری
councilman U عضو انجمن شهرداری
municipalize U بدست شهرداری دادن
municipalist U متخصص درامور شهرداری
town clerk U کارمند شهرداری یافرمانداری
town hall U تالار شهرداری یا فرمانداری
town halls U تالار شهرداری یا فرمانداری
dump truck U کامیون زباله بر شهرداری
podesta U رئیس شهرداری در برخی شهرهای ایتالیا
municipality U شهریا بخشی که دارای شهرداری است
municipalities U شهریا بخشی که دارای شهرداری است
guild hall U عمارت شهرداری که اصناف یارسته هادران انجمن می کنند
boroughs U شهریاقصبهای که وکیل به مجلس بفرستدیاانجمن شهرداری داشته باشد
borough U شهریاقصبهای که وکیل به مجلس بفرستدیاانجمن شهرداری داشته باشد
corporation U شرکت یا بنگاه دارای شخصیت حقوقی هیات اعضا انجمن شهر یا مامورین منتخب شهرداری
corporations U شرکت یا بنگاه دارای شخصیت حقوقی هیات اعضا انجمن شهر یا مامورین منتخب شهرداری
alderman U نام قضات نام مستخدمین شهرداری عضوهیئت قانون گذاری یک شهر
aldermen U نام قضات نام مستخدمین شهرداری عضوهیئت قانون گذاری یک شهر
whereby U که بوسیله ان
by U بوسیله
thruogh the a of U بوسیله
of U بوسیله
by the instrumentality of U بوسیله
via U بوسیله
at the hand of U بوسیله
perprep U بوسیله
with U بوسیله
by dint of U بوسیله
wherewithal U که بوسیله ان
per U بوسیله
osmose U نفوذ کردن در بوسیله تراوش تجزیه کردن بوسیله نفوذ تجزیه کردن
hydrolysis U تجزیه بوسیله اب
electrically U بوسیله برق
hydromancy U تفال بوسیله اب
per pais U بوسیله کشور
by wire U بوسیله تلگراف
by the f. U بوسیله لمس
per pais U بوسیله مملکت
by depty U بوسیله نماینده
pours U تراوش بوسیله ریزش
baptised U بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
pouring U تراوش بوسیله ریزش
poured U تراوش بوسیله ریزش
pour U تراوش بوسیله ریزش
baptises U بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptising U بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
windswept U بوسیله باد جاروشده
baptize U بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptizing U بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptizes U بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptized U بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
eluviation U انتقال بوسیله بادوباران
traingulation U پیمایش بوسیله مثلثات
windblown U در حرکت بوسیله باد
diathermy U معالجه بوسیله حرارت
to pick thanks U بوسیله سخن چینی
electric chair U اعدام بوسیله برق
dragonnades U بوسیله سواره نظام
aerotherapeutics U معالجه بوسیله هوا
aeromancy U تفال بوسیله هوا
in propria persona U بوسیله خود شخص
electromotive U متحرک بوسیله برق
to scent out U بوسیله بوجستجوکردن ویافتن
pipe down U بوسیله شیپور یا نای
pipage U ترابری بوسیله لوله
pipeage U ترابری بوسیله لوله
radar scan U مراقبت بوسیله رادار
photogelatin process U چاپ بوسیله ژلاتین
hydromancer U تفال زننده بوسیله اب
brew U بوسیله جوشاندن وتخمیرابجوساختن
brewed U بوسیله جوشاندن وتخمیرابجوساختن
brews U بوسیله جوشاندن وتخمیرابجوساختن
phototypography U چاپ بوسیله عکسبرداری
lapped joint U اتصال بوسیله پوشش
sent via e-mail U بوسیله ایمیل فرستاده شد
patent U بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
patented U بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
patenting U بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
postage U حمل بوسیله پست
intuitively U بوسیله درک مستقیم
infiltration U پالایش بوسیله تراوش
leaching U تصفیه بوسیله شستشو
hydrolyze U بوسیله اب تجزیه شدن
patents U بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
semaphore U مخابره بوسیله پرچم
churn U بوسیله اسباب گردنده
galvanography U روی مس بوسیله اندودکهربایی
churned U بوسیله اسباب گردنده
seagirt U محصور بوسیله دریا
churns U بوسیله اسباب گردنده
radiogram U عکسبرداری بوسیله اشعه مجهول
perfusion U غسل تعمید بوسیله اب پاشی
roentgenoscopy U معاینه بوسیله اشعه مجهول
wigwag U ارتباط یا مخابره بوسیله پرچم
rocket propulsion U حرکت بجلو بوسیله موتورموشکی
waterborne U حمل شده بوسیله اب اب برد
lightproof U غیرقابل نفوذ بوسیله نور
phonendoscope U اسبابی که بوسیله ان صداهای کوچک
self administered U اداره شونده بوسیله خویشتن
lyophil U خشک شده بوسیله انجمادسخت
lyophiled U خشک شده بوسیله انجمادسخت
massotherapy U معالجه بوسیله مشت و مال
suicide bombing U قصد کشت بوسیله خودکشی
seaborne U بوسیله کشتی حمل شده
rainwash U شسته شده بوسیله باران
memoria technica U فن یا شیوهای که بوسیله ان یادوهوش رانیرومندمیسازند
semaphore U بوسیله پرچم مخابره کردن
grout stop U اب بندی بوسیله تزریق دوغاب
wirephoto U بوسیله بی سیم عکس فرستادن
argon arc welding U جوش قوسی بوسیله گازارگون
wet down U بوسیله اب پاشی خیس کردن
photoengraving U گراور سازی بوسیله عکاسی
hydrophilous U گرده افشانی کننده بوسیله اب
in law U خویشاوند و منسوب بوسیله ازدواج
the block U مردن بوسیله گردن زنی
sporogony U تولید مثل بوسیله هاگ
hyphenate U بوسیله خط دارای فاصله کردن
rainwash U شستشوی چیزی بوسیله باران
hydropathy U معالجه امراض بوسیله اب وتجویز اب
radiophotograph U انتقال عکس بوسیله رادیو
electrometallurgy U ذوب فلزات بوسیله برق
steam propulsion of ships U راندن کشتی ها بوسیله بخار
step down U کم کردن ولتاژجریان بوسیله ترانسفورماتور
stethoscopy U معاینه بوسیله گوشی طبی
telekinesis U حرکت اجسام بوسیله ارواح
incuse U نقش شده بوسیله چکش
pyretotherapy U معالجه ناخوشی بوسیله تولیدتب
photolighograph U عکسبردری بوسیله چاپ سنگی
carbon arcwelding U جوش قوسی بوسیله کربن
photomap U نقشه برداری بوسیله عکاسی
cathodogeaph U بوسیله پرتومجهول عکس برداشتن از
hit wicket U انداختن میله بوسیله خودتوپزن
chemical warfare U جنگ بوسیله گازهای شیمیایی
embolic U مربوط به انسداد رگ بوسیله جسمی
container transport U حمل و نقل بوسیله کانتینر
electrotype U بوسیله برق چاپ کردن
platinotype U عکاسی بوسیله املاح پلاتین
intercommunication system U ارتباط بوسیله میکروفون وبلندگو
instantiate U معرفی کردن بوسیله کنسرت
electro magnetism U تولید خواص مغناطیسی بوسیله
nettles U بوسیله گزنه گزیده شدن
lured U بوسیله تطمیع بدام انداختن
nettle U بوسیله گزنه گزیده شدن
mail order U سفارش کالا بوسیله پست
photocopied U رونوشت برداری بوسیله عکاسی
to buy something at an auction U چیزی را در [بوسیله] حراجی خریدن
self-service U کمک بوسیله خود شخص
photocopies U رونوشت برداری بوسیله عکاسی
photocopy U رونوشت برداری بوسیله عکاسی
photocopying U رونوشت برداری بوسیله عکاسی
self service U کمک بوسیله خود شخص
radiograms U عکسبرداری بوسیله اشعه مجهول
self-appointed U منصوب شده بوسیله خویشتن
self appointed U منصوب شده بوسیله خویشتن
lure U بوسیله تطمیع بدام انداختن
lures U بوسیله تطمیع بدام انداختن
soak U بوسیله مایع اشباع شدن
by no one else U از [بوسیله] هیچ کسی دیگر
shields U بوسیله سپر حفظ کردن
shield U بوسیله سپر حفظ کردن
lip-read U کلمات را بوسیله حرکات لب فهمیدن
lip-reads U کلمات را بوسیله حرکات لب فهمیدن
lip read U کلمات را بوسیله حرکات لب فهمیدن
string U یک سری تیراندازی بوسیله یک نفر
luring U بوسیله تطمیع بدام انداختن
chafing U بوسیله اصطکاک گرم کردن
chafe U بوسیله اصطکاک گرم کردن
chafes U بوسیله اصطکاک گرم کردن
soaks U بوسیله مایع اشباع شدن
latches U بوسیله کلون محکم کردن
suicide attack U قصد کشت بوسیله خودکشی
latch U بوسیله کلون محکم کردن
to file a petition U بوسیله درخواست نامه تقاظا کردن
rhapsodic U سروده شده بوسیله دوره گرد
rhabdomancy U پیش گویی بوسیله چوب یاعصا
ratchet wheel U چرخ دندانه دارمتحرک بوسیله موتور
phototherapy U معالجه ناخوشیهای پوست بوسیله روشنایی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com