English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
brew U بوسیله جوشاندن وتخمیرابجوساختن
brewed U بوسیله جوشاندن وتخمیرابجوساختن
brews U بوسیله جوشاندن وتخمیرابجوساختن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
stone boiling U جوشاندن بوسیله سنگ داغ سنگ جوش
seething U جوشاندن
decoction U جوشاندن
seethes U جوشاندن
seethed U جوشاندن
seethe U جوشاندن
boil U جوشاندن
boiled U جوشاندن
boils U جوشاندن
bubbles U خروشیدن جوشاندن
bubbling U خروشیدن جوشاندن
bubble U خروشیدن جوشاندن
bubbled U خروشیدن جوشاندن
coction U جوشاندن طبخ
parboil U اندکی جوشاندن
parboiled U اندکی جوشاندن
parboiling U اندکی جوشاندن
parboils U اندکی جوشاندن
boil U جوشاندن بجوش امدن
coddled U اهسته جوشاندن یا پختن
coddles U اهسته جوشاندن یا پختن
coddling U اهسته جوشاندن یا پختن
boils U جوشاندن بجوش امدن
boiled U جوشاندن بجوش امدن
coddle U اهسته جوشاندن یا پختن
maple sugar U شکری که از جوشاندن شیره افرا می سازند
kier U یا پاتیل مخصوص جوشاندن پارچه وسفیدکردن ان
perprep U بوسیله
whereby U که بوسیله ان
thruogh the a of U بوسیله
per U بوسیله
via U بوسیله
with U بوسیله
wherewithal U که بوسیله ان
by the instrumentality of U بوسیله
by dint of U بوسیله
by U بوسیله
at the hand of U بوسیله
of U بوسیله
osmose U نفوذ کردن در بوسیله تراوش تجزیه کردن بوسیله نفوذ تجزیه کردن
by the f. U بوسیله لمس
by wire U بوسیله تلگراف
by depty U بوسیله نماینده
per pais U بوسیله کشور
per pais U بوسیله مملکت
electrically U بوسیله برق
hydrolysis U تجزیه بوسیله اب
municipally U بوسیله شهرداری
hydromancy U تفال بوسیله اب
baptize U بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptises U بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptised U بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
aerotherapeutics U معالجه بوسیله هوا
leaching U تصفیه بوسیله شستشو
lapped joint U اتصال بوسیله پوشش
baptising U بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
in propria persona U بوسیله خود شخص
windswept U بوسیله باد جاروشده
aeromancy U تفال بوسیله هوا
semaphore U مخابره بوسیله پرچم
baptized U بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptizes U بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
baptizing U بوسیله تعمیدنامگذاری کردن
intuitively U بوسیله درک مستقیم
electric chair U اعدام بوسیله برق
galvanography U روی مس بوسیله اندودکهربایی
electromotive U متحرک بوسیله برق
dragonnades U بوسیله سواره نظام
hydrolyze U بوسیله اب تجزیه شدن
pours U تراوش بوسیله ریزش
hydromancer U تفال زننده بوسیله اب
poured U تراوش بوسیله ریزش
pour U تراوش بوسیله ریزش
diathermy U معالجه بوسیله حرارت
pouring U تراوش بوسیله ریزش
eluviation U انتقال بوسیله بادوباران
churns U بوسیله اسباب گردنده
churned U بوسیله اسباب گردنده
churn U بوسیله اسباب گردنده
patenting U بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
patents U بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
postage U حمل بوسیله پست
seagirt U محصور بوسیله دریا
infiltration U پالایش بوسیله تراوش
to pick thanks U بوسیله سخن چینی
to scent out U بوسیله بوجستجوکردن ویافتن
traingulation U پیمایش بوسیله مثلثات
windblown U در حرکت بوسیله باد
patented U بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
patent U بوسیله حق امتیازمحفوظ مانده
radar scan U مراقبت بوسیله رادار
sent via e-mail U بوسیله ایمیل فرستاده شد
pipage U ترابری بوسیله لوله
phototypography U چاپ بوسیله عکسبرداری
pipe down U بوسیله شیپور یا نای
pipeage U ترابری بوسیله لوله
photogelatin process U چاپ بوسیله ژلاتین
hydrophilous U گرده افشانی کننده بوسیله اب
electrotype U بوسیله برق چاپ کردن
hyphenate U بوسیله خط دارای فاصله کردن
embolic U مربوط به انسداد رگ بوسیله جسمی
grout stop U اب بندی بوسیله تزریق دوغاب
hit wicket U انداختن میله بوسیله خودتوپزن
hydropathy U معالجه امراض بوسیله اب وتجویز اب
electrometallurgy U ذوب فلزات بوسیله برق
radiograms U عکسبرداری بوسیله اشعه مجهول
by no one else U از [بوسیله] هیچ کسی دیگر
argon arc welding U جوش قوسی بوسیله گازارگون
suicide bombing U قصد کشت بوسیله خودکشی
carbon arcwelding U جوش قوسی بوسیله کربن
cathodogeaph U بوسیله پرتومجهول عکس برداشتن از
chemical warfare U جنگ بوسیله گازهای شیمیایی
suicide attack U قصد کشت بوسیله خودکشی
perfusion U غسل تعمید بوسیله اب پاشی
container transport U حمل و نقل بوسیله کانتینر
to buy something at an auction U چیزی را در [بوسیله] حراجی خریدن
electro magnetism U تولید خواص مغناطیسی بوسیله
intercommunication system U ارتباط بوسیله میکروفون وبلندگو
in law U خویشاوند و منسوب بوسیله ازدواج
telekinesis U حرکت اجسام بوسیله ارواح
stethoscopy U معاینه بوسیله گوشی طبی
step down U کم کردن ولتاژجریان بوسیله ترانسفورماتور
steam propulsion of ships U راندن کشتی ها بوسیله بخار
sporogony U تولید مثل بوسیله هاگ
self administered U اداره شونده بوسیله خویشتن
seaborne U بوسیله کشتی حمل شده
roentgenoscopy U معاینه بوسیله اشعه مجهول
rocket propulsion U حرکت بجلو بوسیله موتورموشکی
rainwash U شسته شده بوسیله باران
rainwash U شستشوی چیزی بوسیله باران
radiophotograph U انتقال عکس بوسیله رادیو
pyretotherapy U معالجه ناخوشی بوسیله تولیدتب
platinotype U عکاسی بوسیله املاح پلاتین
phonendoscope U اسبابی که بوسیله ان صداهای کوچک
photomap U نقشه برداری بوسیله عکاسی
photolighograph U عکسبردری بوسیله چاپ سنگی
the block U مردن بوسیله گردن زنی
waterborne U حمل شده بوسیله اب اب برد
incuse U نقش شده بوسیله چکش
instantiate U معرفی کردن بوسیله کنسرت
lightproof U غیرقابل نفوذ بوسیله نور
lyophil U خشک شده بوسیله انجمادسخت
lyophiled U خشک شده بوسیله انجمادسخت
massotherapy U معالجه بوسیله مشت و مال
memoria technica U فن یا شیوهای که بوسیله ان یادوهوش رانیرومندمیسازند
wirephoto U بوسیله بی سیم عکس فرستادن
wigwag U ارتباط یا مخابره بوسیله پرچم
wet down U بوسیله اب پاشی خیس کردن
photoengraving U گراور سازی بوسیله عکاسی
radiogram U عکسبرداری بوسیله اشعه مجهول
chafes U بوسیله اصطکاک گرم کردن
photocopied U رونوشت برداری بوسیله عکاسی
mail order U سفارش کالا بوسیله پست
lip read U کلمات را بوسیله حرکات لب فهمیدن
lip-read U کلمات را بوسیله حرکات لب فهمیدن
lip-reads U کلمات را بوسیله حرکات لب فهمیدن
shields U بوسیله سپر حفظ کردن
latch U بوسیله کلون محکم کردن
latches U بوسیله کلون محکم کردن
chafe U بوسیله اصطکاک گرم کردن
self service U کمک بوسیله خود شخص
self-service U کمک بوسیله خود شخص
shield U بوسیله سپر حفظ کردن
nettle U بوسیله گزنه گزیده شدن
chafing U بوسیله اصطکاک گرم کردن
soaks U بوسیله مایع اشباع شدن
soak U بوسیله مایع اشباع شدن
nettles U بوسیله گزنه گزیده شدن
self-appointed U منصوب شده بوسیله خویشتن
self appointed U منصوب شده بوسیله خویشتن
semaphore U بوسیله پرچم مخابره کردن
lure U بوسیله تطمیع بدام انداختن
luring U بوسیله تطمیع بدام انداختن
lured U بوسیله تطمیع بدام انداختن
lures U بوسیله تطمیع بدام انداختن
photocopying U رونوشت برداری بوسیله عکاسی
photocopy U رونوشت برداری بوسیله عکاسی
string U یک سری تیراندازی بوسیله یک نفر
photocopies U رونوشت برداری بوسیله عکاسی
derelict U ترک شده بوسیله مالک یا قیم
trabeation U ساخته شده بوسیله تیرهای افقی
trabeated U ساخته شده بوسیله تیرهای افقی
to call somebody through [via] [over] Skype U به کسی با [بوسیله] سکایپ زنگ زدن
latensify U بوسیله مواد شیمیایی تقویت کردن
towline U طناب یا ریسمانی که بوسیله ان چیزی را می کشند
gravitated U بوسیله قوه جاذبه حرکت کردن
wirephoto U عکسی که بوسیله بی سیم فرستاده میشود
tonsillectomy U در اوردن لوزتین بوسیله عمل جراحی
electrolysis U تجزیه جسمی بوسیله جریان برق
water fast U غیر قابل پاک شدن بوسیله اب
hypnotherapy U معالجه امراض بوسیله خواب مغناطیسی
homologate U تصویب نوع اتومبیل بوسیله داوران
immunotherapy U معالجه یاجلوگیری از بیماری بوسیله پادگن
polices U بوسیله پلیس اداره وکنترل کردن
policed U بوسیله پلیس اداره وکنترل کردن
police U بوسیله پلیس اداره وکنترل کردن
hydrometallurgy U استخراج یاتهیه فلزات بوسیله اب یا مایعات
locomotion U نقل وانقال نیرو بوسیله حرکت
wind pollinated U گرده افشانی شده بوسیله باد
vectorial U شعاع حامل بوسیله برداررهبری کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com