English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (37 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
finance U بودجه چیزی را تهیه کردن
financed U بودجه چیزی را تهیه کردن
finances U بودجه چیزی را تهیه کردن
financing U بودجه چیزی را تهیه کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
budget directive U دستورالعمل تهیه بودجه
budgeteer U تهیه کننده بودجه
budgeter U تهیه کننده بودجه
outlining U مختصر یا خلاصه چیزی را تهیه کردن
outlined U مختصر یا خلاصه چیزی را تهیه کردن
outlines U مختصر یا خلاصه چیزی را تهیه کردن
preparative U تدارکی مربوط به تهیه کردن چیزی
outline U مختصر یا خلاصه چیزی را تهیه کردن
to pull off something [contract, job etc.] U چیزی را تهیه کردن [تامین کردن] [شغلی یا قراردادی]
skeletonizer U تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
laying up U تهیه کردن سر پل دریایی تهیه سرپل ساحلی
appropriation U بودجه مصوبه برای هزینه اعتبارات پیش بینی شده در بودجه توزیع درامد خالص به حسابهای مختلف
quadruplication U تهیه چیزی درچهارنسخه
copies U تهیه نمونه اولیه از هر چیزی فرمان COPY در سیستم عامل DOS
copy U تهیه نمونه اولیه از هر چیزی فرمان COPY در سیستم عامل DOS
copied U تهیه نمونه اولیه از هر چیزی فرمان COPY در سیستم عامل DOS
copying U تهیه نمونه اولیه از هر چیزی فرمان COPY در سیستم عامل DOS
purvey U تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveyed U تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveys U تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveying U تهیه کردن سورسات تهیه کردن
to watch something U مراقب [چیزی] بودن [توجه کردن به چیزی] [چیزی را ملاحظه کردن]
provide for in the budget U در بودجه پیش بینی کردن
to p for a sum in the budget U مبلغی را بودجه پیش بینی کردن
to stop somebody or something U کسی را یا چیزی را نگاه داشتن [متوقف کردن] [مانع کسی یا چیزی شدن] [جلوگیری کردن از کسی یا از چیزی]
extension U طولانی تر کردن چیزی .افزودن چیزی به چیزی دیگر برای طولانی تر کردن آن
extensions U طولانی تر کردن چیزی .افزودن چیزی به چیزی دیگر برای طولانی تر کردن آن
to portray somebody [something] U نمایش دادن کسی یا چیزی [رل کسی یا چیزی را بازی کردن] [کسی یا چیزی را مجسم کردن]
purveys U تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveying U تهیه اذوقه تهیه سورسات
purvey U تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveyed U تهیه اذوقه تهیه سورسات
schematize U بصورت برنامه دراوردن طرح یا نقشهای تهیه کردن ابتکار کردن
pre engage U ازپیش برای خود تهیه کردن تعهد قبلی کردن
castellation U تهیه استحکامات تدافعی سنگربندی کردن مستحکم کردن
to regard something as something U چیزی را بعنوان چیزی تفسیر کردن [تعبیر کردن]
to see something as something [ to construe something to be something] U چیزی را بعنوان چیزی تفسیر کردن [تعبیر کردن]
lay hands upon something U جای چیزی را معلوم کردن چیزی را پیدا کردن
procured U تهیه کردن
procure U تهیه کردن
administered U تهیه کردن
administering U تهیه کردن
administers U تهیه کردن
supplying U تهیه کردن
procuring U تهیه کردن
supplied U تهیه کردن
to find in U تهیه کردن
administer U تهیه کردن
procures U تهیه کردن
supply U تهیه کردن
cater U تهیه کردن
afford U تهیه کردن
provides U تهیه کردن
catered U تهیه کردن
catering U تهیه کردن
caters U تهیه کردن
preparing U تهیه کردن
prepares U تهیه کردن
prepare U تهیه کردن
blends U تهیه کردن
blend U تهیه کردن
affords U تهیه کردن
provision U تهیه کردن
affording U تهیه کردن
processes U تهیه کردن
process U تهیه کردن
afforded U تهیه کردن
provide U تهیه کردن
orchestrate U هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن
orchestrating U هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن
orchestrated U هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن
orchestrates U هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن
back-up U کپی پشتیبان تهیه کردن پشتیبانی کردن
back up U کپی پشتیبان تهیه کردن پشتیبانی کردن
to depict somebody or something [as something] U کسی یا چیزی را بعنوان چیزی توصیف کردن [وصف کردن] [شرح دادن ] [نمایش دادن]
to appreciate something U قدر چیزی را دانستن [سپاسگذار بودن] [قدردانی کردن برای چیزی]
modifying U تغییر داده چیزی یا مناسب استفاده دیگر کردن چیزی
modify U تغییر داده چیزی یا مناسب استفاده دیگر کردن چیزی
modifies U تغییر داده چیزی یا مناسب استفاده دیگر کردن چیزی
conserves U کنسرو تهیه کردن
effigies U تمثال تهیه کردن
effigy U تمثال تهیه کردن
preparations U تهیه کردن اتش
extemporizing U فورا تهیه کردن
extemporizes U فورا تهیه کردن
extemporized U فورا تهیه کردن
extemporize U فورا تهیه کردن
conserving U کنسرو تهیه کردن
quadruplicate U در چهارنسخه تهیه کردن
to lay in a stock U موجودی تهیه کردن
extemporised U فورا تهیه کردن
triplicate U در سه نسخه تهیه کردن
funded U تهیه وجه کردن
extemporising U فورا تهیه کردن
fund U تهیه وجه کردن
conserved U کنسرو تهیه کردن
bills U تهیه کردن صورتحساب
processes U تهیه و تولید کردن
gets U تهیه کردن فهمیدن
process U تهیه و تولید کردن
extemporises U فورا تهیه کردن
harnessing U اشیاء تهیه کردن
harnessed U اشیاء تهیه کردن
harness U اشیاء تهیه کردن
get U تهیه کردن فهمیدن
enable U تهیه کردن برای
prearrange U قبلا تهیه کردن
enabled U تهیه کردن برای
programmes U برنامه تهیه کردن
enabling U تهیه کردن برای
conserve U کنسرو تهیه کردن
programs U برنامه تهیه کردن
bill U تهیه کردن صورتحساب
program U برنامه تهیه کردن
preparation U تهیه کردن اتش
getting U تهیه کردن فهمیدن
programme U برنامه تهیه کردن
enables U تهیه کردن برای
whomp up U بسرعت تهیه کردن
covet U میل به تملک چیزی کردن طمع به چیزی داشتن
coveting U میل به تملک چیزی کردن طمع به چیزی داشتن
correction U صحیح کردن چیزی تغییری که چیزی را درست میکند
covets U میل به تملک چیزی کردن طمع به چیزی داشتن
to scramble for something U هجوم کردن با عجله برای چیزی [با دیگران کشمکش کردن برای گرفتن چیزی]
aminister U تهیه کردن بکار بردن
mush U حریره اردذرت تهیه کردن
bosses U نقش برجسته تهیه کردن
to draw up U تهیه کردن درصف اوردن
to provide for old age U برای پیری تهیه کردن
scabble U زمخت وناصاف تهیه کردن
bossed U نقش برجسته تهیه کردن
bossing U نقش برجسته تهیه کردن
boss U نقش برجسته تهیه کردن
circumstantiate U امارات لازمه را تهیه کردن
draft U تهیه کردن پیش نویس
drafted U تهیه کردن پیش نویس
drafts U تهیه کردن پیش نویس
handwrite U نسخه خطی تهیه کردن
to serve the city with water U اب برای شهر تهیه کردن
to raise funds U تهیه وجه یاسرمایه کردن
think nothing of something <idiom> U فراموش کردن چیزی ،نگران چیزی بودن
financing U علم دارایی تهیه پول کردن
munition U تدارکات جنگ افزار تهیه کردن
finances U علم دارایی تهیه پول کردن
revictual U دوباره غذا یا خواربار تهیه کردن
develops U توسعه دادن وضعیت تهیه کردن
financed U علم دارایی تهیه پول کردن
finance U علم دارایی تهیه پول کردن
develop U توسعه دادن وضعیت تهیه کردن
rectify U درست کردن چیزی یاصحیح کردن چیزی
rectifies U درست کردن چیزی یاصحیح کردن چیزی
rectified U درست کردن چیزی یاصحیح کردن چیزی
sleep on it <idiom> U به چیزی فکر کردن ،به چیزی رسیدگی کردن
to give up [to waste] something U ول کردن چیزی [کنترل یا هدایت چیزی]
see about (something) <idiom> U دنبال چیزی گشتن ،چیزی را چک کردن
mekeready U تهیه واماده کردن فرم وصفحه و گراور
mekeready U وسایل تهیه کردن فرم وصفحه بندی
formulation U تهیه جمع اوری فرمول بندی کردن
procurement U تهیه و انجام خدمات و اماد تدارک کردن وسایل
finance U درکارهای مالی داخل شدن سرمایه تهیه کردن
furnishing U تهیه دیدن مجهز کردن دادن وسایل واماد
financed U درکارهای مالی داخل شدن سرمایه تهیه کردن
furnishes U تهیه دیدن مجهز کردن دادن وسایل واماد
furnish U تهیه دیدن مجهز کردن دادن وسایل واماد
finances U درکارهای مالی داخل شدن سرمایه تهیه کردن
financing U درکارهای مالی داخل شدن سرمایه تهیه کردن
booking U نام نویسی و تهیه پرونده برای افراد ثبت نام کردن بلیط رزرو کردن
bookings U نام نویسی و تهیه پرونده برای افراد ثبت نام کردن بلیط رزرو کردن
to draw out U تهیه کردن طرح کردن
To make reservations. To book seats. U جا تهیه کردن ( رزرو کردن )
furnishing U مزین کردن تهیه کردن
furnish U مزین کردن تهیه کردن
furnishes U مزین کردن تهیه کردن
put out U تهیه کردن اشفته کردن
make U تهیه کردن طرح کردن
makes U تهیه کردن طرح کردن
map compilation U تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه
budget U بودجه
unfunded U بی بودجه
appropriation symbol U کد بودجه
possibilities line U خط بودجه
budgeted U بودجه
budgets U بودجه
budget line U خط بودجه
to mind somebody [something] U اعتنا کردن به کسی [چیزی] [فکر کسی یا چیزی را کردن]
projection print U روش تهیه نقشه یا عکس بااستفاده از روش بزرگ کردن یا کوچک کردن فیلم یک عکس دیگر چاپ تصویری
budget period U دوره بودجه
deficits U کسر بودجه
budget surplus U اضافه بودجه
margin U بودجه احتیاطی
family budget U بودجه خانواده
margins U بودجه احتیاطی
development budget U بودجه عمرانی
deficit U کسر بودجه
budget expenditures U مخارج بودجه
government dificit surplus U کسر بودجه
budget period U زمان بودجه
budgetary appropriations U تخصیص بودجه
program budget U بودجه برنامهای
budget surplus U مازاد بودجه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com