English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
main coil U بوبین اصلی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
grid coil U بوبین
choke oil U بوبین
solenoid U بوبین
winding bobbin U بوبین
induction coil U بوبین اندوکسیون
measuring coil U بوبین سنجش
leak coil U بوبین عرضی
inductor coil U بوبین اندوکتور
bobbin U بوبین نخ تار
induction coils U بوبین اندوکسیون
inductor U بوبین اندوکسیون
low loss coil U بوبین با تلفات کم
inductance coil U بوبین اندوکسیون
telephone transformer U بوبین اندوکسیون
coil section U مقطع بوبین
coil resistance U مقاومت بوبین
coil form U شکل بوبین
coil form U نوع بوبین
coil core U هسته بوبین
coil capacity U فرفیت بوبین
hexagonal coil U بوبین شش گوش
idle coil U بوبین کور
VL bus U مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
VL local bus U مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
overcurrent coil U بوبین جریان زیاد
coil winding U سیم پیچی بوبین
coil U حلقه کردن بوبین
coil field U میدان مفناطیسی بوبین
induction heating coil U بوبین گرمایش القائی
magnetic coil U بوبین میراکننده جرقه
magnetic test coil U بوبین ازمایش مغناطیسی
air cored coil U بوبین با هسته هوایی
coils U حلقه کردن بوبین
coiled U حلقه کردن بوبین
master data file U پرونده مشخصات اصلی امادنظامی پروند خصوصیات اصلی اماد
master U سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
mastered U سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
masters U سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
acciaccatura U نت سریعی که نیم پرده کوتاه تر ازنت اصلی است وقبل از نت اصلی نواخته میشود
on board U که در تخته اصلی یا PCB اصلی قرار دارد
prototypal U وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
main guard U نیروی جلودار اصلی حفاظ اصلی
first generation computer U کپی اصلی تصویر یا متن اصلی
prototypic U وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
initial reserves U ذخایر اصلی احتیاط اولیه یا اصلی
generation U کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
stapling U جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
staple U جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
stapled U جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
generations U کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
inductive earthing U زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
mainstay U مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
mainstays U مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
anastylosis U [واژه ای برای ساختار دوباره سازی ساختمان با مواد اصلی و بر طبق سیستم ساختار اصلی]
fundamental unit U یکای اصلی واحد اصلی
base unit U یکای اصلی واحد اصلی
base camp U پایگاه اصلی کمپ اصلی
master file U فایل اصلی پرونده اصلی
expansion slots U شکاف ها یا فضاهای خالی درون کامپیوتر اصلی برای اتصال تخته مدارهای کوچک به تخته مدار اصلی بکار می روند
matters U بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
mattering U بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
mattered U بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
matter U بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
DIMM U سیستم مرتب کردن قط عات حافظه RAM در دوطرف کارت کوچک که قابل درج روی تخته اصلی کامپیوتر است تا حافظه اصلی بروز شود
externals U که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
external U که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
elegant U یک برنامه با کمترین مقدارحافظه اصلی طراحی یک برنامه کارا که با کم کردن تعداد دستورالعملهای بکاربرده شده برای انجام کارهای گوناگون از حداقل ممکن حافظه اصلی استفاده کند
FEP U پردازنده بین منبع ورودی و کامپیوتر اصلی که کار آن این است که داده دریافتی را پیش پردازش کند تا بار کاری کامپیوتر اصلی را کم کند
pilot tunnel U تونل کوچکی که جلو تونل اصلی حفر میشود تا شیب وسمت واقعی تونل اصلی که بایستی حفر گردد تعیین شودو به تونل راهنما معروف است
body U 1-بخش اصلی در یک متن 2-بخش اصلی یک برنامه
bodies U 1-بخش اصلی در یک متن 2-بخش اصلی یک برنامه
authentic document U اصل سند مدارک اصلی سند اصلی
source U 1-لیست کردن متن به صورت اصلی . 2-لیست کردن برنامه اصلی
brussels U دار الکتریکی یا ژاکارد که در تهیه فرش های ماشینی بکار رفته، تارها روی بوبین در بالای ماشین قرار گرفته و بسته به نیاز باز می شوند [شبیه دار کرمانی] و در آن حلقه های نخ پود بصورت بریده شده رها می گردد
standby U سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
standbys U سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
echo check U بررسی صحت عملیات ارسال اطلاعات که در ان اطلاعات دریافت شده به منبع اصلی برگشت داده شده و با اطلاعات اصلی مقایسه میشودمقابله به کمک طنین بررسی طنین
master compass U قطبنمای الکتریکی اصلی قطبنمای اصلی
input/output U فضای ذخیره سازی موقت برای داده دریافتی از حافظه اصلی پیش از ارسال به وسیله ورودی /خروجی یا دادهای که از وسیله ورودی /خروجی پردازش میشود یا در حافظه اصلی ذخیره میشود
majoring U اصلی
aboriginals U اصلی
germinal U اصلی
aboriginal U اصلی
main line U خط اصلی
cardinal U اصلی
main lines U خط اصلی
cardinals U اصلی
main stem U خط اصلی
mastered U اصلی
majored U اصلی
initial U اصلی
masters U اصلی
major U اصلی
master U اصلی
principal U اصلی
organic U اصلی
essential <adj.> U اصلی
firsthand U اصلی
major <adj.> U اصلی
quintessential <adj.> U اصلی
arch U اصلی
arch- U اصلی
arches U اصلی
substantive [essential] <adj.> U اصلی
elementarily U اصلی
vital <adj.> U اصلی
head U اصلی
inherent U اصلی
immanent U اصلی
main door U در اصلی
primary U اصلی
main deck U پل اصلی
trunks U خط اصلی
principle U اصلی
parent U اصلی
trunk U خط اصلی
fundametal U اصلی
main attack U تک اصلی
line link U خط اصلی
ingrown U اصلی
principals U اصلی
elemental U اصلی
main U خط اصلی
elementary U اصلی
functional U اصلی
mainlines U اصلی
mainlines U خط اصلی
mainlined U اصلی
fundamental U اصلی
primes U اصلی
primed U اصلی
prime U اصلی
normative U اصلی
main <adj.> U اصلی
originals U اصلی
primal U اصلی
mainline U اصلی
primitive U اصلی
initials U اصلی
rudimental U اصلی
mainline U خط اصلی
initialling U اصلی
primarily U اصلی
initialed U اصلی
initialled U اصلی
initialing U اصلی
basic U اصلی
isogeny U هم اصلی
original U اصلی
proto U اصلی
basics U اصلی
essential U اصلی
mainlining U اصلی
radical U اصلی
texts U اصلی
genuine U اصلی
text U اصلی
seminal U اصلی
native code U کد اصلی
quintessential U اصلی
primordial U اصلی
first-hand U اصلی
mainlined U خط اصلی
mainlining U خط اصلی
essentials U اصلی
intrinsic U اصلی
radicals U اصلی
cardinal headings U جهات اصلی
principal U شرکت اصلی
master switch U کلید اصلی
initialed U پاراف اصلی
busbar U شین اصلی
basic shaft U محور اصلی
basic size U اندازه اصلی
basic ration U جیره اصلی
inessential U غیر اصلی
master switches U کلید اصلی
basic variable U متغیر اصلی
avenues U خیابان اصلی
bottom hole U سوراخ اصلی
primary colours U رنگهای اصلی
cardinal points U جهات اصلی
initialling U پاراف اصلی
initialling U اصلی اغازی
prime movers U محرک اصلی
main line U کانال اصلی
initialled U پاراف اصلی
initialled U اصلی اغازی
main line U نهر اصلی
initialing U پاراف اصلی
principal U مجرم اصلی
main lines U نهر اصلی
main lines U کانال اصلی
initials U اصلی اغازی
avenue U خیابان اصلی
meat U غذای اصلی
mainspring U دلیل اصلی
prime mover U محرک اصلی
initials U پاراف اصلی
mainspring U انگیزه اصلی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com