Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
to bid a persong
U
به کسی خدابه همراه گفتن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
theophany
U
فهور خدابه انسان
attributes
U
هر فایلی همراه با مجموعهای از دادههای کنترلی که توابع و خصوصیات خاصی از فایل را کنترل می کنند همراه است
attribute
U
هر فایلی همراه با مجموعهای از دادههای کنترلی که توابع و خصوصیات خاصی از فایل را کنترل می کنند همراه است
attributing
U
هر فایلی همراه با مجموعهای از دادههای کنترلی که توابع و خصوصیات خاصی از فایل را کنترل می کنند همراه است
peer to peer network
U
شبکه همراه به همراه
to answer in the a
U
اری گفتن بله گفتن
greeted
U
درود گفتن تبریک گفتن
greet
U
درود گفتن تبریک گفتن
greets
U
درود گفتن تبریک گفتن
sputters
U
تند ومغشوش سخن گفتن باخشم سخن گفتن
sputter
U
تند ومغشوش سخن گفتن باخشم سخن گفتن
sputtered
U
تند ومغشوش سخن گفتن باخشم سخن گفتن
participants
U
همراه
companies
U
همراه
in company with
U
همراه
participant
U
همراه
non concurrent
U
نا همراه
concomitant
U
همراه
bundled
U
همراه
accompanying
U
همراه
secondary planet
U
همراه
mid
U
همراه با
on
U
همراه
mid-
U
همراه با
attendant
U
همراه
acologte
U
همراه
accompanied by
U
همراه
company
U
همراه
to fight with the enemy
U
همراه = با
along
U
همراه
comrades
U
همراه
comrade
U
همراه
attendants
U
همراه
convoys
U
همراه رفتن
convoy
U
همراه رفتن
on one's coat-tails
<idiom>
U
همراه کس دیگر
accommpanying element
U
عنصر همراه
accompanied
U
همراه بودن
Accompanied by. Together with .
U
به اتفاق (همراه )
accompanier
U
همراه مصاحب
bon voyage
U
خدا به همراه
accompanying supplies
U
تدارکات همراه
associated sound
U
صدای همراه
companion
U
همراه همدم
accompanying sound
U
صدای همراه
accompanying fire
U
اتش همراه
accompanying cargo
U
بار همراه
unaccompanied
U
بدون همراه
to go along
U
همراه شدن
spasmodically
U
همراه با انقباضات
accompany
U
همراه بودن
accompanies
U
همراه بودن
door bundle
U
بار همراه
attends
U
همراه بودن
attending
U
همراه بودن
unbundled
U
غیر همراه
escort
U
همراه بدرقه
to come along
U
همراه امدن
to keep company with
U
همراه بودن با
fraught
U
دارا همراه
escorts
U
همراه بدرقه
escorting
U
همراه بدرقه
escorted
U
همراه بدرقه
go along
U
همراه رفتن
good luck to you
U
خدا به همراه
attend
U
همراه بودن
come along with me
U
همراه من بیائید
spasmodic
U
همراه با انقباضات
indiental music
U
موزیک همراه
compeer
U
قرین همراه
sick headache
U
سردرد همراه با
to accompany
U
همراه شدن
attendant
U
همراه نگهبان کشیک
typhoon
U
توفان همراه با باران
wave off
U
فرود همراه با سایش
bundled software
U
نرم افزار همراه
participative
U
انبازی کننده همراه
incorrect
U
نادرست یا به همراه خطا
to carry a watch
U
ساعت همراه داشتن
savate
U
بوکس همراه با لگد
attendants
U
همراه نگهبان کشیک
kick boxing
U
بوکس همراه با لگد
typhoons
U
توفان همراه با باران
bitumen macadam
U
سنگریزی همراه با قیر
ice storm
U
طوفان همراه باتگرگ
herewith
U
همراه این نامه
Bring your friend along.
U
دوستت را همراه بیاور
amaurotic idiocy
U
کانایی همراه با نابینایی
japko chagi
U
ضربه پا همراه گرفتن پا
to go along
U
همراه کسی رفتن
corps artillery
U
توپخانه همراه سپاه
to accompany
U
همراه کسی رفتن
to go along
U
همراه رفتن همراهی کردن
landing attack
U
تک همراه با پیاده شدن به ساحل
I have nothing to declare.
کالای گمرکی همراه ندارم.
RIFF
U
ماده بزرگ همراه ID RIFF.
Nothing to declare
U
همراه نداشتن کالاهای گمرکی
thunderstorm
U
توفان همراه بااذرخش وصاعقه
thundershower
U
رگبار همراه با رعد وبرق
Goods to declare
U
همراه داشتن کالاهای گمرکی
hit it off with someone
<idiom>
U
بهترین همراه با کسی داشتن
thunderstorms
U
توفان همراه بااذرخش وصاعقه
to cell phone
U
با تلفن همراه زنگ زدن
dysuria
U
ادرار همراه با سوزش واشکال
chaperons
U
همراه دختران جوان رفتن
companies
U
گروهان همراه کسی رفتن
chaperon
U
همراه دختران جوان رفتن
company
U
گروهان همراه کسی رفتن
aerial cartwheel
U
مارپیچ همراه با پرش وچرخش
grand mal
U
صرع همراه با تشنج وغش
to call on the cell phone
U
با تلفن همراه زنگ زدن
door bundle
U
بار پرتابی همراه با چترباز
chaperones
U
همراه دختران جوان رفتن
chaperone
U
همراه دختران جوان رفتن
indiental music
U
ساز و اوازی که با نمایشی همراه باشد
oxidative phosphorylation
U
فسفریل دار کردن همراه بااکسایش
multidimensional
U
تعداد آرایههای موازی به همراه عمق
rear takedown with outside singleleg byl
U
زیریک خم میانکوب همراه بااقل ازچپ
subscripted variable
U
عنصری در آرایه که با یک همراه معرفی میشود
sobbed
U
همراه با سکسکه وبغض گریه کردن
callithump
U
رژه پر سروصدایی همراه باکرنا و بوق
chaperone
U
شخصی که همراه خانمهای جوان میرود
sidestep traverse
U
صعود پلهای همراه باسرخوردن بجلو
chaperon
U
شخصی که همراه خانمهای جوان میرود
chaperones
U
شخصی که همراه خانمهای جوان میرود
real number
U
عددی که با بخش کسری همراه است .
striptease
U
رقص همراه با برهنگی تدریجی رقاصه
coloratura
U
خوانندهای که همراه چنین آهنگی میخواند
coloraturas
U
خوانندهای که همراه چنین آهنگی میخواند
chaperons
U
شخصی که همراه خانمهای جوان میرود
joint product offer
U
فروش یک کالا همراه با کالای دیگر
knobstick
U
کارگریکه که بااعتصاب کارگران همراه نیست
cell phone users while driving
U
کاربران تلفن همراه درحال رانندگی
Do you have nothing to declare?
U
آیا کالای گمرکی همراه دارید؟
sobs
U
همراه با سکسکه وبغض گریه کردن
oratorio
U
قطعه موسیقی و اواز همراه با گفتار
oratorios
U
قطعه موسیقی و اواز همراه با گفتار
ballet
U
اسکی همراه با موسیقی وحرکات اکروباتیک
ballets
U
اسکی همراه با موسیقی وحرکات اکروباتیک
sob
U
همراه با سکسکه وبغض گریه کردن
sobbing
U
همراه با سکسکه وبغض گریه کردن
milk leg
U
ورم پای نوزاد همراه با دردبهنگام زایمان
conditorium
U
[مقبره رمی ها همراه با تابوت های تزئینی]
share
U
استفاده یا مالکیت چیزی به همراه شخص دیگر
cash with order
U
پول نقد همراه سفارش پرداخت به موقع
do
[verb]
U
روی
[فعلی که همراه می آید]
تکیه میکند
conditivum
U
[مقبره رمی ها همراه با تابوت های تزئینی]
shared
U
استفاده یا مالکیت چیزی به همراه شخص دیگر
desks
U
میز نوشتن در شرکت معمولاگ همراه با رسام ها
fortis
U
دارای تلفظ شدید همراه بابازدم قوی
cantata
U
شعری که با اوازیکنفری همراه موسیقی خوانده شود
cantatas
U
شعری که با اوازیکنفری همراه موسیقی خوانده شود
desk
U
میز نوشتن در شرکت معمولاگ همراه با رسام ها
strophe
U
چرخش هنگام رقص همراه با اوازدسته جمعی
shares
U
استفاده یا مالکیت چیزی به همراه شخص دیگر
user
U
متن همراه یک برنامه که به کاربر کمک میکند در اجرای آن
blizzards
U
باد تند و سردی که همراه ان دانههای برف باشد
blizzard
U
باد تند و سردی که همراه ان دانههای برف باشد
users
U
متن همراه یک برنامه که به کاربر کمک میکند در اجرای آن
camp followers
U
اشخاص غیر نظامی که همراه قشون حرکت میکنند
bug
U
خطایی در برنامه کامپیوتری که اجرا را با مشکل همراه میکند
best rate of climb speed
U
سرعتی که با بیشترین ارتفاع در واحد زمان همراه است
bugging
U
خطایی در برنامه کامپیوتری که اجرا را با مشکل همراه میکند
slapstick
U
نمایش خنده دار همراه باشوخی وسر وصدا
repeating key
روش رمزی که همراه با تکرار یک کلید رمز میباشد
bugs
U
خطایی در برنامه کامپیوتری که اجرا را با مشکل همراه میکند
squire of dames
U
کسی که همراه زنان میرودیابیشتردرگروه انان داخل میشود
bundled software
U
نرم افزاری که همراه با قیمت کامپیوتر فروخته میشود
camp follower
U
اشخاص غیر نظامی که همراه قشون حرکت میکنند
processes
U
ورودی کامپیوتری , توابع خروجی , CPU به همراه حاقظه برنامه
creptation
U
تخریب خلل و فرج بتن همراه با صدای درهم شکستن
female
U
استدلالی به همراه سوکتهایی که سوزنهای اتصال نری وارد آن می شوند
process
U
ورودی کامپیوتری , توابع خروجی , CPU به همراه حاقظه برنامه
attachment
U
فایل نام دارای که همراه یک پیامیست الکترونیکی ارسال میشود
to play gooseberry
U
همراه دونفرعاشق ومعشوق راه افتادن وموی دماغ انهاشدن)
formed
U
ابتدا یا سایر بخشهای ذخیره شده که همراه متن چاپ میشود
forms
U
ابتدا یا سایر بخشهای ذخیره شده که همراه متن چاپ میشود
break-dancing
U
گونهای رقص جدید که همراه است با عملیات آکروباتیک و چرخشهای تند
wires
U
کامپیوتر به همراه برنامه نوشته در سخت افزار که قابل تغییر نیست
crab
U
پرواز با بالهای افقی همراه با اندکی انحراف سمتی در اثربادهای جانبی
crabs
U
پرواز با بالهای افقی همراه با اندکی انحراف سمتی در اثربادهای جانبی
pinout
U
شرح محل سوزن ها در مدار مجتمع به همراه کار و سیگنال آنها
wire
U
کامپیوتر به همراه برنامه نوشته در سخت افزار که قابل تغییر نیست
form
U
ابتدا یا سایر بخشهای ذخیره شده که همراه متن چاپ میشود
rehearsed
U
گفتن
to weep out
U
گفتن
viyuperate
U
بد گفتن
rehearsing
U
گفتن
rehearse
U
گفتن
to tell a story
U
گفتن
bubble
U
گفتن
bubbled
U
گفتن
bubbles
U
گفتن
bubbling
U
گفتن
tell
U
گفتن
utters
U
گفتن
uttered
U
گفتن
utter
U
گفتن
telling-off
U
گفتن
tells
U
گفتن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com