Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
to get down to business
U
به کار اصلی پرداختن
[اصطلاح روزمره]
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
to compound
U
قسطی پرداختن
[کمتراز بهای اصلی]
Other Matches
VL local bus
U
مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
VL bus
U
مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
masters
U
سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
master data file
U
پرونده مشخصات اصلی امادنظامی پروند خصوصیات اصلی اماد
mastered
U
سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
master
U
سیستم با کامپیوتر کنترل اصلی و یک فرعی که از اصلی دستور می گیرد
acciaccatura
U
نت سریعی که نیم پرده کوتاه تر ازنت اصلی است وقبل از نت اصلی نواخته میشود
on board
U
که در تخته اصلی یا PCB اصلی قرار دارد
fork out
<idiom>
U
پرداختن
aby
U
پرداختن
kick over
<idiom>
U
پرداختن
pay
U
پرداختن
abye
U
پرداختن
practise
U
پرداختن
practicing
U
پرداختن
paying
U
پرداختن
practises
U
پرداختن
practising
U
پرداختن
disburse
U
پرداختن
foot the bill
<idiom>
U
پرداختن
pays
U
پرداختن
pony up
<idiom>
U
پرداختن
practice
U
پرداختن
defraying
U
پرداختن
to fork over
U
پرداختن
defrayed
U
پرداختن
to brush up
U
پرداختن
defrays
U
پرداختن
imburse
U
پرداختن
take to
U
پرداختن
shell out
U
پرداختن
cough up
U
پرداختن
defray
U
پرداختن
disbursing
U
پرداختن
meets
U
پرداختن
meet
U
پرداختن
disbursed
U
پرداختن
disburses
U
پرداختن
nail
U
به موقع پرداختن
pay at tenor
U
در سررسید پرداختن
put
U
بفعالیت پرداختن
get down to work
U
بکار پرداختن
puts
U
بفعالیت پرداختن
putting
U
بفعالیت پرداختن
nails
U
به موقع پرداختن
nailed
U
به موقع پرداختن
indemnify
U
غرامت پرداختن
to make a part
[ial]
payment
U
یک قسط را پرداختن
indemnity
U
غرامت پرداختن
activating
U
به فعالیت پرداختن
turn to
U
بکار پرداختن
activates
U
به فعالیت پرداختن
activated
U
به فعالیت پرداختن
activate
U
به فعالیت پرداختن
to pay in a
U
پیشکشی پرداختن
recompense
U
غرامت پرداختن
recompensed
U
غرامت پرداختن
recompenses
U
غرامت پرداختن
recompensing
U
غرامت پرداختن
indemnities
U
غرامت پرداختن
prepay
U
قبلا پرداختن
activate
U
بفعالیت پرداختن
foot
U
پرداختن مخارج
To get on with a job.
U
بکاری پرداختن
To pay money. To make a payment.
U
پول پرداختن
pipe up
U
به سخن پرداختن
to pay on account
[American English]
U
یک قسط را پرداختن
staple
U
جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
prototypal
U
وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
prototypic
U
وابسته به طرح اصلی یا نمونه اصلی
generations
U
کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
initial reserves
U
ذخایر اصلی احتیاط اولیه یا اصلی
first generation computer
U
کپی اصلی تصویر یا متن اصلی
generation
U
کپی اصلی تصویر اصلی یا متن
stapled
U
جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
stapling
U
جزء اصلی هر چیزی قلم اصلی
main guard
U
نیروی جلودار اصلی حفاظ اصلی
proceed
U
اقدام کردن پرداختن به
pore
U
بمطالعه دقیق پرداختن
pay up
U
تمام وکمال پرداختن
to pay up
U
تمام و کمال پرداختن
to pay off
U
تمام و کمال پرداختن
layaway plan
<idiom>
U
قرض راکم کم پرداختن
ponies
U
پرداختن خلاصه اخبار
pony
U
پرداختن خلاصه اخبار
poney
U
پرداختن خلاصه اخبار
pores
U
بمطالعه دقیق پرداختن
pay off something
U
چیزی را قسطی پرداختن
proceeded
U
اقدام کردن پرداختن به
loosest
U
سبکبار کردن پرداختن
acquitting
U
پرداختن و تصفیه کردن
to pore
[over; on]
U
به مطالعه دقیق پرداختن
acquits
U
پرداختن و تصفیه کردن
loose
U
سبکبار کردن پرداختن
looser
U
سبکبار کردن پرداختن
acquit
U
پرداختن و تصفیه کردن
insolvent
U
فاقد توانایی پرداختن دیون
to pay off a debt
[mortgage]
U
بدهی
[رهنی]
را قسطی پرداختن
pick up the tab
<idiom>
U
صورت حساب کسی را پرداختن
liquidated damages
U
پرداختن جریمه جهت فسخ قرارداد
activates
U
فعال کردن بفعالیت پرداختن بکارانداختن
treat someone
<idiom>
U
پول کسی را پرداختن ،دعوت کردن
activated
U
فعال کردن بفعالیت پرداختن بکارانداختن
activating
U
فعال کردن بفعالیت پرداختن بکارانداختن
mainstay
U
مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
mainstays
U
مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
anastylosis
U
[واژه ای برای ساختار دوباره سازی ساختمان با مواد اصلی و بر طبق سیستم ساختار اصلی]
base camp
U
پایگاه اصلی کمپ اصلی
fundamental unit
U
یکای اصلی واحد اصلی
base unit
U
یکای اصلی واحد اصلی
master file
U
فایل اصلی پرونده اصلی
expansion slots
U
شکاف ها یا فضاهای خالی درون کامپیوتر اصلی برای اتصال تخته مدارهای کوچک به تخته مدار اصلی بکار می روند
mattered
U
بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
matter
U
بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
matters
U
بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
mattering
U
بخش اصلی متن روی صفحه که متن یا خط اصلی قرار می گیرد
DIMM
U
سیستم مرتب کردن قط عات حافظه RAM در دوطرف کارت کوچک که قابل درج روی تخته اصلی کامپیوتر است تا حافظه اصلی بروز شود
external
U
که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
externals
U
که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
elegant
U
یک برنامه با کمترین مقدارحافظه اصلی طراحی یک برنامه کارا که با کم کردن تعداد دستورالعملهای بکاربرده شده برای انجام کارهای گوناگون از حداقل ممکن حافظه اصلی استفاده کند
FEP
U
پردازنده بین منبع ورودی و کامپیوتر اصلی که کار آن این است که داده دریافتی را پیش پردازش کند تا بار کاری کامپیوتر اصلی را کم کند
pilot tunnel
U
تونل کوچکی که جلو تونل اصلی حفر میشود تا شیب وسمت واقعی تونل اصلی که بایستی حفر گردد تعیین شودو به تونل راهنما معروف است
body
U
1-بخش اصلی در یک متن 2-بخش اصلی یک برنامه
bodies
U
1-بخش اصلی در یک متن 2-بخش اصلی یک برنامه
authentic document
U
اصل سند مدارک اصلی سند اصلی
to pay against receipt
U
در برابر رسید پرداختن درمقابل رسید دادن
source
U
1-لیست کردن متن به صورت اصلی . 2-لیست کردن برنامه اصلی
standby
U
سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
standbys
U
سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
echo check
U
بررسی صحت عملیات ارسال اطلاعات که در ان اطلاعات دریافت شده به منبع اصلی برگشت داده شده و با اطلاعات اصلی مقایسه میشودمقابله به کمک طنین بررسی طنین
master compass
U
قطبنمای الکتریکی اصلی قطبنمای اصلی
input/output
U
فضای ذخیره سازی موقت برای داده دریافتی از حافظه اصلی پیش از ارسال به وسیله ورودی /خروجی یا دادهای که از وسیله ورودی /خروجی پردازش میشود یا در حافظه اصلی ذخیره میشود
text
U
اصلی
rudimental
U
اصلی
primal
U
اصلی
elementary
U
اصلی
initials
U
اصلی
proto
U
اصلی
initialling
U
اصلی
initialled
U
اصلی
genuine
U
اصلی
primitive
U
اصلی
functional
U
اصلی
parent
U
اصلی
elementarily
U
اصلی
texts
U
اصلی
normative
U
اصلی
main deck
U
پل اصلی
masters
U
اصلی
firsthand
U
اصلی
main
<adj.>
U
اصلی
main door
U
در اصلی
initialing
U
اصلی
line link
U
خط اصلی
isogeny
U
هم اصلی
trunk
U
خط اصلی
ingrown
U
اصلی
arch
U
اصلی
arch-
U
اصلی
arches
U
اصلی
fundametal
U
اصلی
immanent
U
اصلی
head
U
اصلی
inherent
U
اصلی
principal
U
اصلی
main stem
U
خط اصلی
organic
U
اصلی
main attack
U
تک اصلی
initialed
U
اصلی
initial
U
اصلی
trunks
U
خط اصلی
mastered
U
اصلی
main
U
خط اصلی
master
U
اصلی
native code
U
کد اصلی
essential
U
اصلی
first-hand
U
اصلی
quintessential
U
اصلی
seminal
U
اصلی
primes
U
اصلی
primed
U
اصلی
prime
U
اصلی
basics
U
اصلی
main line
U
خط اصلی
primordial
U
اصلی
mainlining
U
اصلی
essentials
U
اصلی
intrinsic
U
اصلی
mainline
U
خط اصلی
radicals
U
اصلی
radical
U
اصلی
mainline
U
اصلی
mainlined
U
خط اصلی
mainlined
U
اصلی
mainlines
U
خط اصلی
mainlines
U
اصلی
mainlining
U
خط اصلی
originals
U
اصلی
main lines
U
خط اصلی
principle
U
اصلی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com