Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 56 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
to poke anyone in the ribs
U
به پهلوی کسی سقلمه زدن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
nudge
U
سقلمه
nudged
U
سقلمه
nudges
U
سقلمه
nudging
U
سقلمه
poke
U
هل دادن سقلمه زدن
poked
U
هل دادن سقلمه زدن
pokes
U
هل دادن سقلمه زدن
poking
U
هل دادن سقلمه زدن
goose
U
به کفل کسی سقلمه زدن
foreby
U
از پهلوی
leach
U
پهلوی چپ
teamwise
U
پهلوی هم
by
U
پهلوی
we began with the st chapter
U
پهلوی
left wing of army
U
پهلوی چپ میسره
on the north side of
U
پهلوی من بنشینید
shipboard
U
پهلوی کشتی
cheek by jowl
U
پهلوی یکدیگر
along side
U
پهلو به پهلوی
we began with the st chapter
U
پیش =پهلوی
collocating
U
پهلوی هم گذاردن
collocates
U
پهلوی هم گذاردن
juxtapose
U
پهلوی هم گذاشتن
juxtaposed
U
پهلوی هم گذاشتن
alongside
U
پهلوی ناو
juxtaposes
U
پهلوی هم گذاشتن
at
U
پهلوی نزدیک
juxtaposition
U
پهلوی هم گذاری
juxtaposing
U
پهلوی هم گذاشتن
collocate
U
پهلوی هم گذاردن
collocated
U
پهلوی هم گذاردن
to pass by any one
U
از پهلوی کسی رد شدن
Come and sit beside(next to) me.
U
بیا پهلوی من بشین
i went past the house
U
از پهلوی ان خانه رد شدم
he rolled them by
U
سواره از پهلوی انها رد شد
by the board
U
از طرف پهلوی ناو
freeboard
U
پهلوی سطح ازاد
inequilateral
U
[دارای پهلوی نابرابر]
right wing of army
U
پهلوی راست میمنه
alongside
U
پهلوی اسکله در کنار در طول
sideswipes
U
برخورد کردن به پهلوی چیزی
sideswipe
U
برخورد کردن به پهلوی چیزی
pass by
U
از پهلوی چیزی رد شدن نادیده انگاشتن
my neighbour at dinner
U
کسیکه سر ناهار پهلوی من نشسته است
goby
U
عبور از پهلوی کسی بدون توجه به او
flanked
U
پهلوی یکان احاطه کردن دور زدن پهلوها
sidecars
U
جای اضافی چرخ دار پهلوی راننده موتورسیکلت
sidecar
U
جای اضافی چرخ دار پهلوی راننده موتورسیکلت
flanking
U
پهلوی یکان احاطه کردن دور زدن پهلوها
flank
U
پهلوی یکان احاطه کردن دور زدن پهلوها
triptych
U
عکسی که در سه قاب تهیه کرده پهلوی یکدیگر قرار دهند
lee board
U
تخته یا تخته هایی که به پهلوی کشتی ته پهن نصب میکنندکه دراب پائین رفته
to pass by any thing
U
از پهلوی چیزی رد شدن چیزی رادرنظرانداختن یاچشم پوشیدن
our neighbour door
U
کسیکه خانه اش پهلوی خانه ماست
my chair was next his
U
صندلی من پهلوی صندلی اوبود
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com