Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
harassing
U
به هم زدن کارایی دشمن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
gall
U
حملات مکرر توام با تیراندازی به دشمن بستوه اوردن دشمن
galls
U
حملات مکرر توام با تیراندازی به دشمن بستوه اوردن دشمن
to triumph over the enemy
U
برشکست دشمن شادی کردن بر دشمن پیروز شدن
radio countermeasures
U
اقدامات ضد فرستندههای دشمن پیشگیریهای ضد پخش رادیویی دشمن
radio deception
U
گول زدن دشمن با بی سیم فریب رادیویی دشمن
hits
U
اصابت تیر تصادف ضربه زدن به دشمن خوردن گلوله به هدف برخورد کردن با دشمن اثرتیر
hit
U
اصابت تیر تصادف ضربه زدن به دشمن خوردن گلوله به هدف برخورد کردن با دشمن اثرتیر
hitting
U
اصابت تیر تصادف ضربه زدن به دشمن خوردن گلوله به هدف برخورد کردن با دشمن اثرتیر
enemy alien
U
طرفداران دشمن در خاک خودی هواداران دشمن
reject
U
عقب زدن دشمن دور کردن دشمن
rejects
U
عقب زدن دشمن دور کردن دشمن
rejected
U
عقب زدن دشمن دور کردن دشمن
rejecting
U
عقب زدن دشمن دور کردن دشمن
close-ups
U
نزدیک شدن به دشمن تقرب به دشمن
close with
U
اخذتماس با دشمن درگیر شدن با دشمن
close-up
U
نزدیک شدن به دشمن تقرب به دشمن
close up
U
نزدیک شدن به دشمن تقرب به دشمن
penetration
U
نفوذ در جبهه دشمن داخل شدن درصفوف دشمن نفوذ در شبکه اطلاعات یااداری
roll back
U
به عقب راندن تدریجی مواضع دفاعی دشمن در هم نوردیدن تدریجی دفاع دشمن
breaching
U
رخنه درمیدان مین رخنه نفوذی مواجه شدن با دشمن درگیری با دشمن
shadower
U
یکان مامور تعاقب دشمن یکان اخذ تماس با دشمن
espionage
U
جاسوسی کردن کسب خبر از دشمن کردن مراقبت دشمن
close in security
U
برقراری تامین در نزدیک شدن به دشمن تامین تقرب به دشمن
counter force
U
نیروی مقابله با وسایل استراتژیکی دشمن استفاده ازنیروی هوایی و موشکهای استراتژیکی برای تخریب نیروی دشمن
evasions
U
اجتناب از اسارت به دست دشمن اجتناب از دشمن گریز
evasion
U
اجتناب از اسارت به دست دشمن اجتناب از دشمن گریز
breaches
U
سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
identification friendly or foe
U
سیستم تشخیص هواپیمای دوست و دشمن سیستم تشخیص دشمن توسط رادار
breached
U
سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breach
U
سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
disorganizing
U
به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن
disorganizes
U
به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن
disorganize
U
به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن
disorganised
U
به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن
disorganising
U
به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن
disorganises
U
به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن
hostile track
U
تعقیب هواپیمای دشمن ردگیری هواپیمای دشمن
proficiency
U
کارایی
function
U
کارایی
efficiency
U
کارایی
functions
U
کارایی
functioned
U
کارایی
effectiveness
U
کارایی
end on
U
سینه به سینه شدن با دشمن روبرو شدن با دشمن یاچیزی
approach march
U
راهپیمایی برای تقرب به دشمن راهپیمایی برای تماس با دشمن
out flank
U
دور زدن جناح دشمن احاطه کردن جناح دشمن احاطه جناحی کردن
repel
U
پس زدن دشمن عقب زدن دشمن
repelled
U
پس زدن دشمن عقب زدن دشمن
repelling
U
پس زدن دشمن عقب زدن دشمن
repels
U
پس زدن دشمن عقب زدن دشمن
mechanical efficiency
U
کارایی مکانیکی
combat efficiency
U
کارایی رزمی
efficiency unit
U
واحد کارایی
performance
U
شاهکار کارایی
performances
U
شاهکار کارایی
maximum performance
U
کارایی حداکثر
efficiency variance
U
تباین کارایی
nozzle efficiency
U
کارایی نازل
bogies
U
تماس با هواپیمای دشمن هواپیمای دشمن هواپیمای ناشناس
bogeys
U
تماس با هواپیمای دشمن هواپیمای دشمن هواپیمای ناشناس
bogey
U
تماس با هواپیمای دشمن هواپیمای دشمن هواپیمای ناشناس
workability
U
کارایی بتن خمیرواری
predictive efficiency
U
کارایی پیش بینی
performance evaluation
U
ارز یابی کارایی
efficiency
U
کارایی وسیله یا نفر شایستگی
highest
U
وسیله گران یا با کارایی بالا
high
U
وسیله گران یا با کارایی بالا
performances
U
روش قضاوت کارایی سیستم
test protectors
U
بازرس ازمایشات کارایی شغلی
performance
U
روش قضاوت کارایی سیستم
highs
U
وسیله گران یا با کارایی بالا
annual efficiency index
U
شاخص کارایی سالانه خدمتی
primary
U
خط ارتباط و با کارایی بالا ISDN
coefficient of relative efficiency organ
U
ضریب نسبی کارایی سازمان
optimization
U
کار کردن چیزی با کارایی کامل
maintains
U
اطمینان از وضعیت مناسب سیستم و کارایی درست آن
torque
U
کارایی یک نیرو برای به گردش دراوردن جسم
test examiner
U
مسئول ازمایشات مهارت تخصصی و کارایی شغلی
definition
U
کارایی و دستوراتی که باعث ایجاد یک عمل می شوند
definitions
U
کارایی و دستوراتی که باعث ایجاد یک عمل می شوند
optimize
U
کار کردن چیزی با حداکثر کارایی ممکن
PowerPC
U
پردازنده با کارایی بالای RISC سافت Motorola
maintain
U
اطمینان از وضعیت مناسب سیستم و کارایی درست آن
maintained
U
اطمینان از وضعیت مناسب سیستم و کارایی درست آن
shelling report
U
گزارش تیراندازی دشمن گزارش تیراندازی توپخانه دشمن
enhancement
U
امکان جانبی که خروجی یا کارایی یک وسیله را افزایش میدهد
shadow RAM
U
روش بهبود کارایی PC با کپی کردن محتوای قطعه
Dhrystone benchmark
U
سیستمی آماری برای اندازه گیری و مقایسه کارایی کامپیوتر
ActiveX
U
که برای بهبود کارایی صفحه وب یا یک برنامه کاربردی به کار می رود
tweaked
U
تنظیمهای کوچک برنامه یا سخت افزار برای افزایش کارایی
architecture
U
طراحی سیستم کامپیوتری در لایه هایی طبق کارایی و خصوصیاتشان
selectable
U
کارایی یا خصوصیت یک وسیله که توسط کاربر قابل انتخاب است
integrated
U
روش سازمانی برای بازیابی و ورود داده با بیشترین کارایی
tweaks
U
تنظیمهای کوچک برنامه یا سخت افزار برای افزایش کارایی
tweak
U
تنظیمهای کوچک برنامه یا سخت افزار برای افزایش کارایی
tweaking
U
تنظیمهای کوچک برنامه یا سخت افزار برای افزایش کارایی
onion skin architecture
U
طراحی سیستم کامپیوتری به صورت لایهای طبق کارایی یا حق تقدم
expansion
U
تخته مدار چاپ شده متصل به سیستم برای افزایش کارایی آن
board
U
تخته مدار چاپ شده که به سیستم وصل میشود تا کارایی آن را افزایش دهد
feasibility
U
امتحان و گزارش درباره کارایی و هزینه محصول جدید که آماده فروش میشود
boarded
U
تخته مدار چاپ شده که به سیستم وصل میشود تا کارایی آن را افزایش دهد
cards
U
تخته مدار چاپ شده که به سیستم متصل است برای افزایش کارایی آن
jams
U
توقف کار کردن به علت اینکه چیزی مانع کارایی شده است
jam
U
توقف کار کردن به علت اینکه چیزی مانع کارایی شده است
card
U
تخته مدار چاپ شده که به سیستم متصل است برای افزایش کارایی آن
jammed
U
توقف کار کردن به علت اینکه چیزی مانع کارایی شده است
enhance
U
سیستم توسعه یافته توسط ماکروسافت برای بهبود کارایی پورت چاپگر موازی
extend
U
خصوصیات پیشرفته IDE که کارایی و نرخ ارسال داده از او به یک دیسک سخت را بهبود می بخشد
extends
U
خصوصیات پیشرفته IDE که کارایی و نرخ ارسال داده از او به یک دیسک سخت را بهبود می بخشد
enhances
U
سیستم توسعه یافته توسط ماکروسافت برای بهبود کارایی پورت چاپگر موازی
enhanced
U
سیستم توسعه یافته توسط ماکروسافت برای بهبود کارایی پورت چاپگر موازی
enhancing
U
سیستم توسعه یافته توسط ماکروسافت برای بهبود کارایی پورت چاپگر موازی
extending
U
خصوصیات پیشرفته IDE که کارایی و نرخ ارسال داده از او به یک دیسک سخت را بهبود می بخشد
minimal tree
U
درfکه گرههای آن به روش بهینه سازماندهی شده اند تا بیشترین کارایی را داشته باشند
ECP
U
سیستم توسعه یافته توسط ماکروسافت برای پیشبرد کارایی پورت چاپگر موازی
normal
U
روش ساخت اطلاعات در پایگاه داده برای جلوگیری از افزونگی و بهبود کارایی ذخیره
file level model
U
نمونهای مربوط به تعریف ساختارهای داده برای کارایی بهینه برنامههای کاربردی یا بررسیهای پایگاه
EIDE
U
مشخصات پیشرفته IDE که کارایی و نرخ ارسال داده و دریافت آن به دیسک سخت را بهبود می بخشد
multimedia
U
قطعه پردازنده که حاوی قط عاتی است که برای بهبود کارایی چند رسانهای و ارتباطات به کار می رود
agents
U
نرم افزار کارایی و اطلاعات آماری را درباره ایستگاههای کاری به مدیریت مرکزی شبکه ارسال میکند
agent
U
نرم افزار کارایی و اطلاعات آماری را درباره ایستگاههای کاری به مدیریت مرکزی شبکه ارسال میکند
MDRAM
U
حافظه با کارایی بالا که در کارتهای آداپتور ویدیو برای تامین نمایش گرافیک سریع به کار می رود
multibank dynamic random access memory
U
حافظه با کارایی بالا که در کارت آداپتور ویدیو برای تامین نمایش گرافیک سریع به کار می رود
traced
U
روش تشخیص کارایی درست یک برنامه که وضعیت فعلی و محتوای ثباتها و متغیرها پس از هر دستورالعمل نوشته میشود
Pentium Pro
U
قوی ترین پردازنده موجود سافت Intel. که جایگزین Pentium میشود برای PCهای با کارایی بالا
traces
U
روش تشخیص کارایی درست یک برنامه که وضعیت فعلی و محتوای ثباتها و متغیرها پس از هر دستورالعمل نوشته میشود
trace
U
روش تشخیص کارایی درست یک برنامه که وضعیت فعلی و محتوای ثباتها و متغیرها پس از هر دستورالعمل نوشته میشود
self-
U
که هر قطعه جدید اطلاع را یا قانون را به پایگاه داده اضافه میکند تا دانش مهارت و کارایی آن افزوده شود
abhorrer
U
دشمن
foes
U
دشمن
adversarial
U
دشمن
xenophobe
U
دشمن
at d.
U
دشمن
hostile
U
دشمن
foeman
U
دشمن
adversaries
U
دشمن
enemy
U
دشمن
adversary
U
دشمن
enemies
U
دشمن
foe
U
دشمن
add on
مدارات سیستم ها یا دستگاه های سخت افزاری که می توانند به یک کامپیوتر متصل شوند تا حافظه و کارایی آن را افزایش دهند
fronting
U
سمت دشمن
front
U
سمت دشمن
engagement
U
درگیری با دشمن
alien enemy
U
دشمن خارجی
engagements
U
درگیری با دشمن
antagonising
U
دشمن کردن
evades
U
گریز از دشمن
contain
U
احاطه دشمن
contained
U
احاطه دشمن
evaded
U
گریز از دشمن
contains
U
احاطه دشمن
evade
U
گریز از دشمن
antagonists
U
رقیب دشمن
nemesis
U
دشمن بزرگ
enemies
U
دشمن کردن
antagonist
U
رقیب دشمن
unfriendly
U
دشمن ناشناس
evading
U
گریز از دشمن
antichrst
U
دشمن مسیح
archenemy
U
دشمن بزرگ
hostile battery
U
اتشبار دشمن
wane
U
جنگ دشمن
xenophobe
U
دشمن بیگانه
waned
U
جنگ دشمن
wanes
U
جنگ دشمن
waning
U
جنگ دشمن
hostile artillery
U
توپخانه دشمن
the enemy
U
کشتی دشمن
hateable
U
دشمن داشتنی
merged
U
دشمن فاهر شد
enemy forces
U
نیروهای دشمن
feudist
U
متحد دشمن
enemy state
U
دولت دشمن
the enemy
U
نیروی دشمن
enemy state
U
حکومت دشمن
antagonizing
U
دشمن کردن
antagonizes
U
دشمن کردن
antagonized
U
دشمن کردن
antagonize
U
دشمن کردن
potential enemy
U
دشمن اصلی
antagonises
U
دشمن کردن
antagonised
U
دشمن کردن
enemy
U
دشمن کردن
man hater
U
دشمن ادم
potential enemy
U
دشمن حتمی
arch enemy
U
دشمن بزرگ
maintenance
U
1-قرار دادن ماشین در وضعیت کارایی خوب . 2-کارهایی که برای اجرای سیستم انجام می شوند مثل ترمیم خرابی ها
workgroup
U
برنامهای که طوری طراحی شده که چندین کاربر استفاده کنند تا کارایی بالا رود. مثل تقویم یا زمان بند
flank crossing
U
عبوراز جناح دشمن
threats
U
دشمن تهدید کردن
One enemy is one too many.
U
یک دشمن هم زیاد است
enemy in liken of friend
U
دشمن در لباس دوست
To the envy of our enemies .
U
به کوری چشم دشمن
He gave the inemy no respite .
U
به دشمن مهلت نداد
break off
U
قطع تماس با دشمن
action station
U
پناهگاه ضد تک هوایی دشمن
betrayment
U
تسلیم به دشمن کردن
break through
U
نفوذکردن در مواضع دشمن
close in
U
نزدیک شدن به دشمن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com